آفتابنیوز :
آفتاب- بیانیه امسال انجمن دفاع از حقوق معلولان دست نوشتههای دختر 24 ساله با معلولیت میوپاتی شدید است.
این دختر جوان نوشته: از تكرار حرفهای گذشته بیزارم و از نگفتن بیزارتر. معلول و خستهام از بیان حقایقی گویا. شاید انتظار بیهودهای است، آنان كه باید ببینند، نمیبینند و آنان كه باید بشنوند، نمیشنوند.
باید فریاد كشید و سیلی محكمی زد به هر چه جهالت و كج فهمی است. در اجتماعی زندگی میكنیم كه باید برای اثبات بدیهیترین حقوق انسانی نیز جنگید.
در بیانیه انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران که به مناسبت روز جهانی معلولان منتشر شده، آمده است: معلول ایرانی موفقیتش را مرهون همت و تلاش خود و حمایت خانواده اش میداند، چرا كه آن چنان كه شایسته است، از خدمات و حمایتهای دولتی برخوردار نیست.
ارائه خدمات ناكافی در عرضه توانبخشی بدون شناخت نوع و طبقهبندی معلولیت چه نتیجهای جز صرف هزینههای واهی در پی خواهد داشت؟ در زمینه مناسبسازی اماكن و فضاهای عمومی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی و غیره حركتی عینی و مملوس را شاهد نبودهایم تا حضور معلول را در اجتماع اعلام و مردم را آگاه كنیم. آیا تحركات جزئی میتواند ساختار و روند مناسبسازی را دچار تحول كند؟ یا نیازمند حركتی عظیم با برنامهریزی دقیق برای اجرای مستمر و دراز مدت آن هستیم؟ به معلول نه ماهی میدهیم و نه ماهیگیری میآموزیم.
مهرورزی را وارونه معنا میكنیم و كرامت انسانی معلول را با بیاعتنایی به اشتغال او به مسخره میگیریم. در حالی كه در جوامعی دیگر حتی در بخشهای نظامی و پشتیبانی از وجود افراد معلول به عنوان نیروی كار استفاده میشود، چرا كه به درستی دریافتهاند توسعه جوامع انسانی در گروه اندیشه انسانی است.
بیانیه مذكور ادامه میدهد: نه تنها گرهای نگشودهایم بلكه با عدم بهرهمندی از وسایط نقلیه عمومی و هزینههای سرسام آور مانع ورود و حضور معلولان در اجتماع شدهایم. غافل از اینكه معلول جزئی جدا از دیگر شهروندان جامعه نیست. او حقانیتی همگام و همراه با دیگران است. زیرا در گام نخست حقوقی همسان با دیگران دارد.
بیانیه انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران تصریح میدارد: ایرانی تو میراثدار تمدنی باشكوه و پرچمدار صلح و دوستی در جهان جنگ و خشونت هستی. پس بگذار آنان كه در جهت منافع خویش تو را محكوم به نادیده انگاشتن حقوقت میكنند، ببینند چگونه فرزندان ناشنوا هنوز هم در كوچهها مورد تمسخر قرار میگیرند. یا چگونه دختران نابینا در روستاها به جرم ندیدن به عقد پیرمردان سالخورده درمیآیند!! چگونه در عصر ارتباطات و فنآوری اطلاعات، معلول كز كرده در خانه با آمال و آرزوهای دراز انتظار معجزه از آسمان خدا را دارد!!! چگونه معلول میوپاتی برای درك دیگران از محدودیتهای جسمیش بیصدا فریاد میكند!!! چگونه زخمهای عمیق معلول نخاعی روح و جان فرزندان، همسر و مادر او را آزرده میكند!!!! چگونه معلول CP برای اثبات قوه تعقل و ادراك خود مظلومانه تو را مینگرد!!! چگونه .... این چگونهها نه، این حقایق چه تلخند؟!
بپذیریم در كشوری با سرمایهها و ذخایر بسیار زندگی میكنیم. روی طلا راه میرویم. مبادا پایمان به آب طلا بخورد.
مشكل نبود اعتبارات و فقر بودجه نیست، بلكه ریشه در عدم باور و پذیرش مسوولان نسبت به توانمندیهای معلولان در نتیجه آن ملزوم نكردن بودجه كافی در این راستا و از سوی دیگر ناآگاهی معلولان نسبت به حقوق خود دارد.
شاید آن روز كه سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید كرد، خبر از دل پردرد گل یاس نداشت.
باید این طور نوشت:
هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل میخك و یاس زندگی زیباست.