«ساخت آرامگاه فردوسی، چون شاهنامه، داستان طول و درازی دارد و اگر سال ۱۳۴۴ را بهانهای کردهایم برای مرور معماری این بنا، صرفا به این معناست که در این تاریخ، این آرامگاه یکی از مهمترین بازسازیهای خود را به پایان رسانده است. جرقه ساخت آرامگاهی برای فردوسی بزرگ را نخست محمدتقی بهار در دل رضاشاه انداخت اما یافتن محل دقیق دفن این شاعر از سوی کیخسرو شاهرخ و وقف باغ حاج میرزا محمدعلی قائممقام التولیه بود که باعث شد او بپذیرد برای ساخت این آرامگاه هزینه کند. فهرست طول و درازی از معماران دوره اول و دوم پهلوی نام خود را با این آرامگاه گره زدهاند؛ از ارنست امیل هرتسفلد که باستانشناسی آلمانی بود تا کریم طاهرزاده بهزاد و بعدها هم سیحون. واقعیت این است که طراحی این آرامگاه یکی از نخستین مسابقات معماری در ایران را شکل داده؛ البته مسابقهای که داستان عجیبی دارد. هرتسفلد و طاهرزاده طرح پیشنهادی برای ساخت مقبره را رد کردند و قرار شد برای انتخاب این طرح، مسابقهای برگزار شود اما این دو خود، هم بهعنوان داور و هم بهعنوان طراح در این رقابت حضور یافتند و طبیعی است که طرحهای شرکتکنندگان دیگری چون آندره گدار و مارکوف در این مسابقه برگزیده نشود و بهزاد کار ساخت طرح خودش را با تقلیدی از سرستونهای هخامنشی جلو ببرد. این طرح اما در میانه راه متوقف شد و از گدار خواستند طرح خودش را از فرانسه به ایران بفرستد. اینجا بود که تیمورتاش وارد شد و در طرح دستکاریهایی کرد که به مذاق انجمن آثار فرهنگی خوش نیامد. در نهایت معماری جدید آرامگاه ۷ سال بعد تصویب و با نظارت حسین لرزاده در طول یک سال ساخته شد. ۳۴سال بعد از آن، سقف آرامگاه نشت کرد و بنا در آستانه تخریب قرار گرفت. این بار از سیحون خواستند که بیاید و آن چه را باقی مانده بسازد و آن چه را ساخته شده بود، مرمت کند.
مساحت مجموعه آرامگاه فردوسی امروز برابر با ۶هکتار است که دربردارنده باغ آرامگاه، استخر، یادبود فردوسی، ساختمان اداری، کتابخانه، موزه و آرامگاه شاعر بزرگ مهدی اخوان ثالث است. تندیس ضلع جنوبی مجموعه که حکیم ابوالقاسم فردوسی را نشان میدهد، اثر ابوالحسن صدیقی است که در جلوی استخر قرار دارد. اکنون این باغ، مهمان تازهای هم دارد؛ محمدرضا شجریان که پهلو به پهلوی اخوان ثالث در خانه ابدی خود خفته است.