چند روز پیش زن جوانی به دادسرای ویژه سرقت پایتخت رفت. او در شکایتی از دزدیدهشدن پنجمیلیارد طلا و پولش خبر داد و درباره جزئیات ماجرا به بازپرس گفت: «روز قبل وقتی سراغ گاوصندوقم رفتم و با جای خالی ارز و طلاهایم روبهرو شدم . شوکه شدم. باورم نمیشد که گاوصندوقم را خالی کردهاند. درحالیکه کلیدش فقط پیش خودم بود. بعد از اینکه متوجه سرقت شدم، حدس زدم که کار دوست صمیمیام است، چون من آخرین بار خانه او بودم. بعد به دلایل نامعلومی بیهوش شدم. حالا که فکرمیکنم میبینم او نقشه این سرقت را کشیده است.»
این زن جوان در ادامه صحبتهایش گفت: «من و سمیرا هشتسال است که با هم دوستیم. از طریق یکی از دوستانم با او آشنا شدم و رفتهرفته ارتباطم با او صمیمی شد، تا جایی که مرتب با هم رفتوآمد داشتیم.
من ساکن اسپانیا هستم و هرازگاهی برای دیدن خانوادهام به ایران میآیم. در همه این سالها به سمیرا خیلی اعتماد داشتم، تا جاییکه همه جزئیات زندگیام را به او میگفتم. تنها رفیق صمیمی من سمیرا بود. با هم ارتباط خوبی داشتیم.
آخرین بار چند ماه قبل به ایران آمدم. اما به دلیل شیوع ویروس کرونا و کنسلشدن پروازها مجبور شدم رفتنم را به تأخیر بیندازم. من پیش خانوادهام ماندم. مرتب هم سمیرا را میدیدم. او خبر داشت که به تازگی تمام طلاهایم را از صندوق امانات بانک پس گرفتهام. می دانست داخل گاوصندوقم گذاشتهام، حتی خبر داشت که مقداری دلار و یورو دارم و همه آنها را داخل گاوصندوقم میگذارم.
مهمانی دردسرساز
من همیشه کلید گاوصندوقم را پیش خودم نگهمیداشتم و هرجا میرفتم همراهم میبردم و آن را در خانه نمیگذاشتم. سمیرا چند روز پیش میهمانی دورهمی برپا کرد و من به خانهاش رفتم که آنجا دچار سردرد شدم و از او خواستم که به من قرص بدهد. او قرصی به من داد و به محض خوردن آن تقریبا بیهوش شدم؛ از ساعت 3 بامداد تا 11 شب آن روز خوابیدم و وقتی بیدار شدم هنوز در خانه سمیرا بودم. او بیرون رفته بود و وقتی برگشت گفت داروخانه بودم، اما هیچ دارویی همراهش نبود.
من به دلیل احساس گیجی و خوابآلودگی 24 ساعت دیگر در خانه سمیرا ماندم و بعد به خانهام برگشتم. یک هفته بعد وقتی سراغ گاوصندوقم رفتم، فهمیدم که ارز و طلاهایم سرقت شده است، درحالیکه کلیدش فقط پیش خودم بود.
داخل گاوصندوقم حدود 2 کیلو طلا و سکه به همراه دلار و ارز بود که ارزش همه آنها حدود 5میلیارد تومان میشد. احتمال میدهم عامل این سرقت سمیرا باشد، چون در خانه او بیهوش شدم و آن روز هم کلید گاوصندوقم همراهم بود. مطمئنم که سمیرا نقشه این دزدی را کشیده است.»
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و تلاش برای افشای راز این سرقت آغاز شد. در تجسسها، کارآگاهان با پرسوجو از همسایههای شاکی و بررسی دوربینهای مداربسته مطمئن شدند که سمیرا سارق است. همسایهها سمیرا را در ساختمان دیده بودند و تصاویر ثبتشده در دوربینها هم این موضوع را ثابت میکرد. با مشخصشدن این موضوع، دادیار پرونده دستور بازداشت دوست شاکی را صادر کرد.