از شب گذشته که ریحانه پارسا یک دعوای اینستاگرامی با بهنوش بختیاری راه انداخت و بعد هم حدود ساعت 3 و نیم نصفه شب در لایو اینستاگرامش کشف حجاب کرد (کلاهی که بر سر داشت را برداشت تا موهای کوتاهش دیده شود) تا به الان بسیاری از صفحات اینستاگرامی، سایتها و ... به این مسئله پرداختهاند و آنرا بازنشر کردهاند.
ریحانه پارسا فقط یک «موجود معروف» است و دیگر هیچ، تمام این معروفیت هم از سایه سر کارهای نازل و سطحی است که انجام داده و متاسفانه مانند بسیاری دیگر از این قماش دارد با آن مانور میدهد تا جوانان و نوجوانان بیشتری را جذب کند، برای چه ؟ خدا داند و خودش یا عروسکگردانهای پشت صحنه امثال او.
این داستان ریحانه پارساست: بازیگر سریال «پدر» بود که در تابستان سال 97 از تلویزیون پخش شد و در صحنه ای از آن پسر جوان نقش اصلی برای فرار از دست 2 دختر دانشجو، خودش را از پنجره دانشگاه به پایین پرتاب میکرد.
در آن زمان این صحنه سریال جنجال زیادی به همراه داشت و نه بازی ریحانه پارسا، اما آنچه که باعث جنجالی شدن ریحانه پارسا شد همزمان با اتمام پخش سریال پدر، ریحانه پارسا عکسهایی متفاوت با آن ظاهری که در تلویزیون از او دیده شده بود را در فضای مجازی منتشر کرد.
بعد از آن فعالیت هنری نداشت تا در سال 98 در فیلم خوب، بد، جلف 2 (ارتش سری) پیمان قاسم خانی بازی کرد. که آن هم به دلیل حرکات عجیب و غریب (انواع ژست و ادای عشوهگونه برای عکاسها) که در جلسه مطبوعاتی فیلم در جشنواره فجر از خود نشان داد باز حاشیه همراه شد!
غیر از این یک سریال و یک فیلم از او هنر آفرینی دیگر وجود نداشت. اما در شروع روزهای کرونایی (اسفند ماه سال 98) خبر ازدواج او با مهدی کوشکی (بازیگر) سر و صدای زیادی در فضای مجازی داشت. دلیلش هم معلوم است اختلاف سنی 18 ساله آنها و ...
در عید امسال یک برنامه اینترنتی گفتگو محور (talk show) به اسم «پانوراما» تولید شدکه مجری آن «اشکان خطیبی» و حمایت کننده مالی آن رایتل بود و اولین قسمت آن روز سیزده بدر با شعار "سیزده نه در" پخش شد و از پارسا و شوهرش دعوت کردند تا از تجارب زندگی مشترکشان بگویند! زندگی مشترکی که تقریبا یک ماه از شروع آن میگذشت!
همان موقع هم این پرسشها مطرح بود که : دلیل دعوت این 2 هنرمند برای افتتاح یک برنامه اینترنتی چه میتواند باشد؟ بازیگران معروفی هستند؟ سابقه هنری آنها زیاد است؟ یک پدیده یا اتفاق خاص در دنیای هنر و بازیگری رقم زدهاند؟ اجرایی بی نظیر داشته اند؟ یا خیر به دلیل اینکه ازدواج آنها در این روزها بسیار حاشیه ایجاد کرد و پر سر و صدا بود!
آن موقع هم نوشتیم که: اشکان خطیبی در شروع برنامه «پانوراما» اعلام کرد: «الان دیگه نمیشه به مردم دروغ گفت، یعنی میشه ها ولی ما نمیتوانیم و ...» باید به او یک نکته را یادآوری کرد آفرین بر شما که به مردم دروغ نمیگوید ولی گناه ترویج ابتذال و سطحی نگری هم چندان کمتر از دروغگویی نیست.»
و امروز که ریحانه پارسا از مهدی کوشکی جدا شده و به خارج از کشور رفته و معلوم نیست که چه برنامهای در سر دارد یا برایش چه برنامهای در سردارند. فقط ذکر چند نکته خالی از لطف نیست:
امروز میبینیم که این ترویج سطحینگری و ابتذال چه ماحصلی داشته است.
زمزمههای به گوش میرسد که ریحانه پارسا هم به ترکیه رفته است تا با کارتل سایتهای شرطبندی همکاری داشته باشد واقعا باید پرسید: این سایتهای شرطبندی چه قدرت، درآمد و نفوذی دارند که به سادگی میتوانند هرکسی را که احساس میکنند در جهت اهدافشان مفید است را جذب میکنند.
هنوز جنجال دنیا جهانبخت و مهراد جم تمام نشده که این داستان ریحانه پارسا به میان آمد و دعوایش با بهنوش بختیاری و این داستان کشف حجاب نگاهها را به سمت او معطوف کرد.
واقعا کسی به فکر جوانان و نوجوانان این مملکت نیست؟ که این «موجودات فقط معروف» هربار با ترفندی آنها را به سوی خود جذب کرده و بعد میگویند حالا بیا شرط ببند و پیشبینی کن، برنده شو و پول پارو کن!
مشکل از آنجاست که مدیران و مسئولان فکر میکند جنگ نرم یعنی حمله سایبری و یا برنامههای فلان شبکه ماهوارهای و بهمان سایت سیاسی که دارند شعار نابودی و سرنگونی میدهند اصلا نمیبینند که بخش زیادی از جوانان و نوجوانان کشور را «موجودات معروف» به کجاها برده و میبرند.
راستی یک سوال، این همه سایت شرطبندی و این همه درگاه پرداخت بانکی عجیب نیست؟ حتی برخی ازسایتهای شرطبندی دستور دادهاند که برای برداشت پول باید در آن بانک مشخص شماره حساب داشته باشید! خدای نکرده فکر نکنید بانکی خارجی بلکه بانک داخل کشور!
برای راه انداختن یک سایت فروش کالا و داشتن درگاه پرداخت به حساب بانکی کلی قوانین وجود دارد و سادهترینش این است که مثلا باید جواز کسب صنف مربوطه را ارائه بدهید، یا فلان مجوز را داشته باشید و ... آیا این سایتهای شرط بندی از این راههای قانونی توانستهاند درگاه پرداخت پول کسب کنند؟
واقعا عجیب نیست؟ اصلا این پرسشها را مطرح کنیم یا بشینیم یک گوشهای و فقط ماستمان را بخوریم؟