تحقیقات درباره این جنایت زمانی آغاز شد که فردی با پلیس ۱۱۰ استان مرکزی تماس گرفت و گفت جسد مادرش را در خانه پیدا کرده است. وقتی مأموران به محل اعلامشده رفتند، فرزند متوفی که بسیار هراسان و پریشان بود، توضیح داد وقتی به خانه آمد و دید مادرش نیست، به جستوجو پرداخت و جنازه او را درحالیکه در کمد دیواری پنهان شده بود، پیدا کرد. کارآگاهان که اطمینان یافته بودند این زن به قتل رسیده است، از متخصصان پزشکی قانونی خواستند نحوه قتل را اعلام کنند که آنها نیز بعد از برررسی اولیه نظر دادند این زن خفه شده و بر اثر انسداد مجاری تنفسی جان باخته است. کارآگاهان در گام بعدی فهمیدند مقتول از مدتها قبل به عقد موقت مردی به نام کاوه درآمده بود. کاوه از زمان پیداشدن جسد ناپدید شده بود و همین امر ظن پلیس را به او برانگیخت؛ البته شواهد دیگری نیز مبنی بر گناهکاری این مرد وجود داشت؛ ازجمله اینکه تمام مدارک نشان میداد قاتل به واسطه آشنایی با متوفی توانسته بهراحتی و بدون هیچ مشکلی وارد خانه شود و از طرفی دزدی هم صورت نگرفته بود و همین سرنخ نشان میداد جنایت با انگیزه شخصی رخ داده است.
افسران جنایی بعد از ردیابی متهم فهمیدند او به غرب کشور گریخته است. درحالیکه تحقیقات برای دستگیری کاوه ادامه داشت، خبر رسید او به محل جرم بازگشته است. بهاینترتیب متهم دستگیر شد و پشت میز بازجویی نشست. مرد جوان اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من مدتها قبل با این زن به صورت موقت ازدواج کردم و مشکلی هم میان ما نبود. روز حادثه به خانه او رفتم؛ اما زنم به من مشکوک شد و در لحظهای که حواسم نبود، گوشی موبایل من را برداشت تا آن را بررسی کند. از کاری که او انجام داد، خیلی عصبانی شدم. ما با هم درگیر شدیم و درحالیکه از شدت خشم کنترلی روی اعصابم نداشتم و رفتارم دست خودم نبود، به سمت او حمله کردم. من دستم را دور گلوی زنم گرفتم و فشار دادم. بعد از چند لحظه متوجه شدم او بیحال شده است. وقتی دقت کردم فهمیدم مرده است. بههمیندلیل درحالیکه خیلی ترسیده بودم، دنبال راه چاره گشتم. جسد را در کمد دیواری پنهان کردم و خودم بهسرعت فرار کردم. من هیچ سرنخی از خودم به جا نگذاشته بودم و فکر نمیکردم به این سادگی شناسایی و دستگیر شوم. متهم بعد از اعتراف به جرمش به بازپرس جنایی معرفی شد و اظهاراتش را در دادسرا نیز تکرار کرد. سپس برای او قرار بازداشت صادر شد تا تحقیقات از او کامل و جزئیات قتل مشخص شود.