«تد آنتونی» در مطلبی برای خبرگزاری آسوشیتدپرس مینویسد:" «کالوین کولیج» سیامین رئیس جمهوری آمریکا که در دوران حضورش در کاخ سفید به "کال آرام" شهرت داشت، با نگارش زندگینامه خود تلاش کرد تا انتظاراتی از نامش را برآورده سازد. او پس از ترک منصبش در ۱۹۲۹ نوشت: گفتههای یک رئیسجمهوری، وزن هنگفتی دارد و نباید بیرویه استفاده شود.
جهان اکنون اما بسیار متفاوت است. ارتباط آنی است. آمریکاییها –حتی یک رئیسجمهور- اغلب با کیفیت و ارزش آنچه اکنون "محتوای" آنها نامیده میشود، مورد سنجش قرار میگیرند. دونالد ترامپ از زمان رسیدن به قدرت در ۲۰۱۷ (و برای سالهای زیادی پیش از آن) یک رئیسجمهوری متفاوت بوده است که وقتی پای ارتباط در میان است، شخصیتی است که میگوید هر چه بیشتر بهتر.
شما میتوانید ترامپ را ستایش یا تحقیر کنید. اما از طوفان توییتهای شبانه تا تکرار مداوم گفتههای ناصحیح و تحریکآمیز درباره همه چیز، از زانو زدن طرفداران بازیکنان فوتبال تا خشم بر سر پیشنهاد خرید گرینلند، موردی هست که تقریبا انجام آن در چهار سال گذشته با این رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا غیرممکن بوده است: نادیده گرفتن او.
سید استراو، کارآفرین و هنرمند ساکن ورمونت وودز میگوید: هیچکس نمیتواند از آن فرار کند. چنین چیزی پیشتر هرگز نبوده است. من همیشه به شخص رئیس جمهور توجه کردهام اما هیچگاه اینطور نبوده است. به اعتقاد من، حتی مردمی که او را دوست دارند، همین حس را دارند.
حال، در وضعیتی که دولت دیگری برای کسب سلطه و قدرت آمریکایی آماده میشود، آیا سالهای ترامپ برای همیشه جایگاهی را که ریاست جمهوری در زندگی آمریکاییها و زندگی آمریکاییها اشغال میکند، تغییر داده است؟ آیا گفتههای کالوین کولیج در دوران ریاست جمهوری کنونی به طرز ناخوشایندی منسوخ شده، یا ایدهای است که زمان آن بازگشته است؟ همانطور که روی برگه الصاق شدهای به حصار میدان "لافایت" در نزدیکی کاخ سفید نوشته شده بود "کافی است!"
ریاست جمهوری به عنوان ترکیبی از دو چیز ابداع شد؛ یک رهبر فوقالعاده و یک فرد منظم از صفوف ما. و مردم آمریکا همیشه دوست داشتهاند با آن تعامل داشته باشند، یا حداقل احساس کنند که چنین هستند. در دهه ۱۸۰۰، آنها واقعاً همین طور بودند؛ مراسم تحلیف اندرو جکسون آزاد بود و در آن افراد به میل خود درون کاخ سفید و اطراف آن حضور داشتند. دسترسی در درجات مختلف برای نیم قرن ادامه داشت تا اینکه نگرانیهای امنیتی به آن پایان داد.
از دولت کندی دوستدار تلویزیون، تا بیل کلینتون و جورج بوش، هیچکدام از این رهبران مستقیما با عموم آمریکاییها ارتباط برقرار نمیکردند و نظرات تازهای درباره طیف گستردهای از مسائل در سطح ملی و چند بار در روز ارائه نمیکردند. در واقع هیچکس پیش از دونالد ترامپ نبوده است که مثل بسیاری از خود ما، نیمههای شب به سراغ تلفن خودش برود و درباره چیزهایی که او را آزار میدهند، توییت کند.
هیچگاه پیش از این، ۲۸۰ کاراکتر از سوی قدرتمندترین شخص جهان تا این حد نزدیک به نظر نمیرسید. شاید دوباره چنین چیزی دیده نشود. باراک اوباما هم اواخر اکتبر حین حضور در کمپین جو بایدن و کامالا هریس به این نکته اشاره کرد که ترامپ در همه جا حضور دارد.
بسیاری از هواداران ترامپ اما عاشق این فراگیری هستند. از دید آنها، این شفافیت است؛ او ترکیبی از دسترسی و قدرت را به ریاست جمهوری آورده است که مفید است. از بسیاری جهات، این برتری ترامپ است.
آنتونی دیماجیو، استاد علوم سیاسی در دانشگاه لیهای که سیاست رسانه و پروپاگاندا تدریس میکند، میگوید: ما به منصب نگاه نمیکنیم، ما به شخص نگاه میکنیم و دونالد ترامپ شخصیت نهایی است. این بهترین راه برای درک دقیق سیستم سیاسی ما نیست، اما آسان است.
چه کسی میداند رئیسجمهور جو بایدن چطور ارتباط برقرار خواهد کرد؟ احتمالا این طور میتوان گفت که فقدان تجربه او در شبکههای تلویزیونی و توییتهای گهگاه تحریکآمیز ممکن است محدودیتهایی در گستردگی ارتباط او ایجاد کند.
و اما ترامپ؟ وقتی او و ریاست جمهوری دو مبحث جداگانه شوند، او همچنان جایگاهی را حفظ خواهد کرد که جامعهشناسان "کانون توجه" توصیف میکنند. او هنوز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، مکانهای بسیاری برای بیان آنها دارد و مردم بسیاری میخواهند آنها را بشنوند.
کارولین لی، پروفسور حوزه جامعهشناسی سیاست و فرهنگ در دانشگاه لافایت پنسیلوانیا میگوید: ممکن است برای مدت زمان طولانی، صحبتهای او ارزش خبری داشته باشند. اما مساله اینجاست که زمانی میرسد که او بمیرد و در آن مرحله چه کسی میخواهد آن کانون توجه را پر کند؟ آیا شخصی هست که این سبک از توجه یا آن سطح از توجه را فرماندهی کند؟ تصور اینکه شخصی در این نقش قدم بگذارد، دشوار است."