بخشهایی از گفتگو با یوسف صیادی را مرور میکنیم.
* بگذارید از اینجا شروع کنیم که مردم طنازان قدیمیشان را فراموش نمیکنند؛ شاید هم در کوچه و خیابان و یا از طریق فضای مجازی به شما گفته باشند چرا مثلِ گذشته در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی حضور فعال ندارید. دلیل این غیبتهای وقت و بیوقت چیست؟
الان شرایط طوری است حتماً نباید باشم! یعنی اینکه به هر حال کار شاخصی هم این روزها روی آنتن تلویزیون نیست. ایده و طرحی که بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد متأسفانه یا جزو سلیقه برخی از دوستان نیست و یا اگر هست به ما میگویند اسپانسر پیدا کنیم. گاهی اسپانسر هم پیدا میشود آن شرکت و یا مؤسسهای نیست که مورد تأیید صداوسیما باشد. طولانی شدن این پروسه گرفتن مجوز و آوردنِ اسپانسر برای برنامهای که میخواستم بسازم، بیانگیزه، ناراحت و خستهام کرده است.
* وقتی راجع به تلویزیون و اتفاقات امروز آن صحبت میکنید در لحنتان نوعی ناراحتی هم به نظر میرسد.
به خاطر این برنامه واقعاً اذیت شدم که نامش را کملطفی و نامهربانی میگذارم. اصلاً برنامهسازی و سریالسازی هم مثل قبل نمیشود و بعد میبینیم با طرحها و ایدهها هم چنین برخوردی میشود. رونق تولیدات تلویزیون و دلپذیری آنها باعث میشد لحظاتی هم شده جلوی سرعت انتقال مفاهیم نامأنوس با فرهنگِ ایرانی که در برخی از شبکههای ماهوارهای وجود دارد، گرفته شود. بیننده ایرانی دوست دارد کارهای خوب تلویزیونی را ببیند، همانطور که در گذشته ثابت کرده که به رسانه میهنی بیشتر تعصب دارد.
واقعاً رسانه ملّی با برنامهسازی و سریالسازی درست میتواند خیلی از مشکلات مردم را حل کند. البته نه با نگاههای سطحی، بلکه با فیلمنامهها و طراحیهای اصولی و عمیق در مسائل، میتواند جلوی خیلی از اشتباهات تربیتی، پرورشی، خانوادگی و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی و فرهنگی را هم بگیرد. تلویزیون در گذشته مؤثر بوده کماکان هم میتواند تأثیرگذاریاش را حفظ کند. متأسفانه با این نوع مدیریت و برنامهسازی، رفته رفته جای خودش را به فضای مجازی میدهد که با شدت و سرعت جلو میرود.
البته این تکنولوژی که بسیار قابل استفاده است به شکل ناصحیحی در بین خانوادهها و کودکان پیگیری میشود. تلویزیون اینجا میتواند با برنامهسازی و سریالسازی هوشمندانه و مؤثر، جلوی این ذائقهسازیهای نامطلوب را بگیرد.
* آقای صیادی به نظر شما چرا در این سالهای اخیر بازیگرها بیشتر به سمت اجرای برنامهها و مسابقات تلویزیونی آمدهاند یا در آگهیهای بازرگانی تبلیغ میکنند؛ دلیلش چیست؟
نمیتوان به آنها خرده گرفت که آنجا مجری میشوند و اینجا آگهی بازرگانی تبلیغ میکنند. چون این روزها هیچ چیزی سرجای خودش نیست. وقتی خوانندهها بازیگر میشوند و فوتبالیستها وارد این عرصه میشوند. شاید هم کار دیگری نمیتوانند بکنند و پیشنهادی ندارند. و بازیگر هم باید برای امرار معاش خود کاری بکند. فقط اینکه هر کاری میکنند آن کار را درست پیش ببرند. عمدتاً این اتفاق نمیافتد و انتظار میرود اگر قرار است بازیگری اجرا را تجربه کند حداقل بیشتر بداند و بازیگری را با مجریگری اشتباه نگیرد. آنجا باید بازیگری کند و اینجا اجرا!