دهقان در گفتوگویی از نامزدیاش برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 خبر داده و خود را یک عنصر کاملا ملی و انقلابی دانسته و آنچه تا امروز برای او مهم بوده، دراختیارگذاشتن ظرفیت فکری، اجرائی و ذهنیاش برای پیشبرد اهداف و منافع نظام و انقلاب بوده است. دهقان همچنین گفته که تا امروز به دنبال توانمندکردن جامعه، تقویت زیرساختهای قدرت و بالابردن شأن و منزلت ملت و کشور در صحنه جهانی بوده است.
حالا حسین دهقان رسما اعلام کرده که لباس نظامی را از تن درآورده و میخواهد وارد کارزار سیاست شود. او اکنون مشاور فرماندهی کل قوا در حوزه صنایع دفاعی است؛ اما با سه دولت با رویکردهای مختلف کار کرده و شاید همین باعث شده تا خود را در قامت یک رئیس دولت نیز ببیند. حسین دهقان، 64 سال دارد، سال 58 وارد سپاه شد و دکترای مدیریت خود را از دانشگاه تهران گرفته است. از فرماندهان جنگ ایران و عراق محسوب میشود که سابقه فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران را نیز در کارنامه دارد. او در دولت سیدمحمد خاتمی قائممقام وزیر دفاع بود و در دولت اول احمدینژاد بهعنوان رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران حضور داشت، در دولت اول روحانی نیز بهعنوان وزیر دفاع انتخاب شد؛ اما در دولت دوم او حضور نداشت و بهعنوان مشاور مقام معظم رهبری انتخاب شد.
البته زمزمههای حضور سردار دهقان برای حضور در انتخابات سال بعد، پیشتر هم شنیده شده بود و حتی او را از رقبای حسن روحانی در انتخابات سال 96 میدانستند. او البته در گفتوگو با سالنامه سال 97 مجله مثلث اینگونه گفته بود: «در 96 هیچ وقت ارادهای برای این کار نداشتم. برای 1400 بسته به زندهبودن دارد». دهقان در مهر امسال نیز در گفتوگو با تسنیم صریحتر حرف زده بود: «با قدرت خواهم آمد و معتقدم باید مردم را از وضعیت فعلی نجات داد».
وابستگی جناحی ندارم
سردار دهقان تجربه کار در سه دولت مختلف را پشتوانه حضور خود برای رسیدن به صندلی ریاست دولت در پاستور کرده است. سؤال اینجاست که آیا دو جناح سیاسی کشور حاضر به حمایت از او خواهند شد؟ اصولگرایان با بردی که در انتخابات سال گذشته مجلس داشتهاند، راه را برای رسیدن کاندیدای اختصاصی خود هموار میدانند و اصلاحطلبان نیز بعد از تجربه دولت حسن روحانی بعید است دوباره تن به «نامزد اجارهای» بدهند. هرچند سردار دهقان نیز خود را از این دو جناح نمیداند. او گفته: «من به گرایشهای سیاسی به این معنا که بگویم از جریانات سیاسی متعارف امروز جامعه و اصلاحطلب یا اصولگرا هستم، حتما وابستگی ندارم؛ بلکه به اصل اصیل و اصالت انقلاب معتقدم؛ چون برخاسته از خواسته مردم است؛ به این باور دارم و سعی میکنم این تفکر را نمایندگی کنم و فکر میکنم که قادرم یک فضای اجماع، تفاهم و گفتوگو در سطح ملی و یک فضای گفتوگوی از موضع قدرت و عزت با خارج فراهم کنم و از آن طرف هم بستر حضور همه کسانی را که در موضع و عزم و اراده خدمت به جامعه و کشور هستند، فراهم کنم».
به نوشته روزنامه شرق، او به فضای موجود هم انتقاد کرده و گفته: «باید از فضای سنتی حاکم بر اداره و تصمیمگیریمان فاصله جدی بگیریم و به فضایی جدید وارد شویم و نظام اداری سالم و کارآمدی را که در خدمت توسعه کشور باشد، فراهم کنیم و انشاءالله بسیج تمام امکانات در قالب یک سازمان و ترتیبات صحیح برای پاسخ به نیازهای فوری، میانمدت و بلندمدت کشور و به عبارتی قرارگرفتن در یک مسیر رشد و توسعه با کمترین هزینه و کمترین پیامدهای نامقبول یا نامطلوب را دنبال خواهم کرد».
فصل جدال سیاسی تمام شده است
دهقان همچنین تأکید کرده که فصل مناقشات و جدال سیاسی در کشور تمام شده است: «فکر میکنم جریانات سیاسی امروز به این عقلانیت رسیدهاند که آنچه مهم است، پیگیری خواستههای مردم قبل از پیگیری خواستههای حزبی و گروهی است؛ اگر این عقلانیت شکل بگیرد، به اعتقاد من میتوانیم وارد دوران جدید در عرصه اداره و سیاست و حکمرانی شویم که آن چیزی است که من دلم میخواهد اگر ملت اقبال کردند، آن را اجرائی کنم و فکر میکنم این همان خواسته مرکزی مردمی است که انقلاب کردند و پای آن ایستادهاند و علاقهمند هستند که نظامشان قوی و عزیز باشد و خودشان در درون نظام احساس عزت و افتخار کنند. این مظلوم ملت ماست و باید به این فضا دامن زده شود».
حسین مورد تأیید حسام
دهقان، چهار سال دولت اول حسن روحانی، وزیر دفاع بود و همین باعث شد تا حسامالدین آشنا رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک، از او بهعنوان یک رئیسجمهور مطلوب یاد کند. آشنا در گفتوگوی چند ماه پیش خود با مجله «اندیشه پویا»، درباره کسانی که میتوانند به پاستور راه یابند، گفته بود: «از دیگر کسانی که به نظرم میتواند این مسئولیت را برعهده گیرد، آقای حسین دهقان است. ایشان هم مدیر بسیار توانمندی است و اقتداری کاریزماتیک دارد و از توان تعامل با رهبری و قوای دیگر و نیروهای مسلح هم برخوردار است و معطوف به حل مسئله کار میکند». او البته به نقاط ضعف دهقان نیز اشاره کرده و گفته بود: «مشکل ایشان ارتباط با مردم است، اما در قالب رئیس بنیاد شهید نشان دادند که میتوانند تلاشهای موفقی داشته باشند... مردم هنوز آقای دهقان را ندیدهاند. ممکن است آقای دهقان را که در انتخابات میبینند، بپسندند. همانطور که آقای روحانی را ندیده بودند؛ اما وقتی او را در انتخابات دیدند، پسندیدند». البته آشنا در حالی سردار دهقان را با حسن روحانی مقایسه میکند که دلیل پسندیدهشدن روحانی از طرف مردم حمایت بزرگان اصلاحطلب از او بود؛ اتفاقی که شاید برای سردار دهقان رخ ندهد.
در هر حال او وارد راهی شده که پیشتر از سوی سه نظامی دیگر طی شده؛ دریابان علی شمخانی، سردار محسن رضایی و سردار محمدباقر قالیباف. شمخانی در سال 80 کاندیدای ریاستجمهوری شد؛ اما رأی نیاورد و به وزارت دفاع بازگشت، رضایی سه بار کاندیدا شد، یک بار انصراف داد و در دو بار دیگر اقبال مردم را به دست نیاورد، قالیباف نیز سه بار بخت خود را آزمود، دو بار شکست خورد و در نوبت سوم انصراف داد، هرچند در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کرد و هماکنون رئیس مجلس است. نکته جالب اینکه شنیده شده حسین دهقان برای نامزدشدن در انتخابات با این سه نفر مشورت کرده است. حال باید دید آیا او خواهد توانست راه پاستور را برای نظامیان هموار کند؟ هرچند به نظر میرسد رقیبانی نیز داشته باشد، از جمله این سه نفر که با آنها مشورت کرده و «رستم قاسمی»، فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا و وزیر نفت دولت احمدینژاد و «سردار سعید محمد»، فرمانده فعلی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا که زمزمه ورود آنان به انتخابات سال بعد شنیده میشود.
خروج از نظامیگری یا استعفا؟
علی مطهری، نماینده سابق مجلس، دو روز پیش درباره نامزدشدن نظامیها در انتخابات به نکته خاصی اشاره کرد و به خبرآنلاین گفته: «من معتقدم اگر یک فرد نظامی بخواهد کاندیدای ریاستجمهوری بشود، باید پیش از آن از سپاه یا ارتش خارج شود و عضو رسمی نیروهای مسلح نباشد. دراینصورت میتواند اعلام کاندیداتوری کند؛ اما اگر درحالیکه عضو رسمی نیروهای مسلح است، کاندیدای ریاستجمهوری شود و رأی بیاورد، اینکه ما رئیسجمهور نظامی داشته باشیم، صورت خوشی برای کشور ندارد. حکومتهای گذشته ترکیه و پاکستان را تداعی میکند که آنها با زحمت زیاد توانستند از سلطه نظامیها خارج شوند. با توجه به این مطلب باید گفت حضور نظامیان در عرصه سیاست بهویژه در منصب ریاستجمهوری به صلاح کشور نیست».
علی مطهری همچنین درباره اینکه در قانون آمده که نامزدهای ریاستجمهوری باید از قبل استعفا بدهند، عنوان کرد: «در قانون آمده است که افراد باید چند ماه قبل، از شغل خود استعفا دهند؛ درحالیکه این افراد همچنان عضو رسمی آن نهاد هستند. من میگویم یک نظامی که میخواهد کاندیدای ریاستجمهوری شود، باید از سپاه یا ارتش خارج شود و مانند یک فرد عادی خود را در معرض انتخاب قرار دهد، نه اینکه از سمت خود استعفا دهد؛ درحالیکه هنوز نظامی است. این مانند مناصب دیگر میشود که افراد از سمت خود استعفا میدهند و اگر رأی نیاوردند، به شغل خود بازمیگردند. نظامیها اگر تصمیم دارند وارد انتخابات شوند، باید به طور کلی از ارتش یا سپاه خارج شوند».
آخرین مواضع سردار دهقان در گفتوگو با آسوشیتدپرس
(درباره دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا): اینکه بگوییم کدامیک علیه ما و کدامیک به نفع ماست، سادهاندیشی است. آنان عمقی در سیاست و راهبرد خود دارند، در عین اینکه عملگرایند، عملیات هم میکنند. حرف آمریکاییها از ابتدا با ما چه بود؟ عدم پذیرش یک نظام که ما باشیم؛ بنابراین در راستای براندازی و تغییر رفتار ما اقدام کردند. تغییر رفتار به این معنا که در برابر خواستههای او تسلیم شویم.
ایران نشان داده است که نه قابل براندازی است و نه تسلیم میشود. در دو دهه اخیر، بهویژه در زمان آقای اوباما، دورهای را که با آمریکاییها تجربه کردیم، به نوعی دوران صلح سرد است. در این دوران ما مذاکره کردیم، صلح کردیم و با دیپلماسی فعال با آمریکاییها و اروپاییها کار کردیم؛ اما در همان دوران تحریم بودیم.
در زمان آقای ترامپ نسبت ما با آنان نوعی جنگ سرد به جای صلح سرد بود. در مقاطعی هم برخوردهای تاکتیکی صورت گرفت. مثلا آمریکاییها به ما تجاوز هوایی کردند و ما پهپادشان را زدیم و پس از آن هم شهادت سردار سلیمانی را داشتیم که ما هم در مقابل، عینالاسد را زدیم. به نظرم ترامپ همواره تلاش کرده است که هم سطح بحران را تصاعد ببخشد و در حوزه تاکتیکی هم پرهیز نکرده است.
ما دنبال ایجاد جنگ نیستیم؛ اما مذاکره برای مذاکره و وقتدادن و وقتخریدن از طرف مقابل برای تضعیف هرچه بیشتر ملت ما و اعمال تحریمهای بیشتر بر این ملت را هم نمیپذیریم.
(درباره برنامه موشکی ایران): مگر چند روز پیش نبود که خود آمریکاییها موشک ضدبالستیک را در جو آزمایش کردند. چرا این کار را کردند؟ چرا هر روز ناوشکن، زیردریایی، هستهای، موشکی، برد بلند، کوتاهبرد، پایگاه منطقهای و... ایجاد میکنند؟ چرا کشورهای منطقه را تا این اندازه مسلح میکنند؟ انتظار دارید ما بنشینیم و کشورهای منطقه علیه ما مسلح شوند و ما از توان راهبرد دفاعی تخلیه شویم؟ در این وضعیت آیا راهی داریم به جز اینکه دستمان را بالا ببریم؟
(درباره برجام): در ابتدا باید دید که برجام چقدر زنده است و چقدر قابل احیاست؟ کسانی که حرف از برجام میزنند، مقصودشان این است که برجام 2 و 3 را دنبال کنیم. ما چنین بحثی را در ادبیات خود نداریم و در فضای ذهنی سیاسی ما نیست. اگر به برجام معتقدند، به صورت کامل به آن برگردند و اگر مشکلاتی را در این بازه زمانی به وجود آوردند، جبران کنند.
آمریکاییها حتی خدا و پیغمبر را هم تحریم میکنند. من را هم تحریم کنند، افتخار میکنم.
بحثی که میتواند مطرح باشد، این است که آیا نهادهای نظامی حق مداخله در امور سیاسی را دارند؟ به این معنا که مانع از آمدن کسی شوند و دیگری را کمک کنند. نیروهای مسلح ما بههیچوجه چنین کاری نمیکنند، نکردند و نخواهند کرد.
محسن رضایی، شمخانی و قالیباف از سزداز دهقان حمایت میکنند؟
روزنامه اعتماد هم نوشت: دهقان تنها چهرهای بود که هم در دولتهای محمود احمدینژاد و هم در دولت حسن روحانی در پستهای عالی دولتی ایفای نقش کرد. او پس از آنکه در دولت دوم حسن روحانی با کرسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح خداحافظی کرد، به عنوان مشاور رهبری منصوب و مشغول فعالیت شد و طول یکی، دو سال گذشته بارها و بارها نشان داده که نیمنگاهی به انتخابات 1400 دارد.
این احتمال طی این مدت همواره محتمل بود تا اینکه شب گذشته سرانجام رسما اعلام کاندیداتوری کرد. او در یک مصاحبه ویدیویی که از قرار معلوم از سوی دفتر او منتشر شده، درباره چرایی کاندیداتوریاش گفته که «خودم را یک عنصر کاملا ملی و انقلابی و فردی میدانم که آنچه تا به امروز برایم مهم بوده، در اختیار گذاشتن ظرفیت فکری، اجرایی و ذهنی خودم برای پیشبرد اهداف و منافع نظام و انقلاب بوده است.»
پیش از این اخباری مبنی بر حمایت علی شمخانی، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف از او برای حضور در انتخابات منتشر شده بود.
اینکه او چهرهای به نسبت ناشناس برای افکار عمومی است، از معضلاتی است که احتمالا دهقان با آن مواجه خواهد بود. وابستگی تمام و کمال دهقان به نهادهای نظامی و سابقه نظامیگریاش که تا این اواخر نیز ادامه داشت، اما مشکلی است که میتواند نزدیکی دهقان به جریان سیاسی اصلاحطلب و اعتدالگرا و بهرهمندیاش از پایگاه رای آنان را با چالشی جدی مواجه کند؛ چالشی که شاید نتیجهاش نه به سود دهقان، بلکه با شکست احتمالیاش در انتخابات ریاستجمهوری، به نفع رقبایش تمام شود.