19مردادماه امسال زوج جوانی برای چیدن شاتوت و گیلاس به باغشان حوالی کن و سولقان رفتند اما وقتی هوا رو به تاریکی رفت، زن جوان به نام محبوبه به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد. فردای آن روز یعنی بیستم مردادماه همسر وی راهی اداره پلیس شد تا گزارش ناپدیدشدن او را اعلام کند.
وی گفت: من و همسرم ساکن روستایی در اطراف امامزاده داوود هستیم. در آنجا مزرعه و باغ داریم و آخرینبار به همراه همسرم راهی باغ شدیم تا گیلاس و شاهتوت بچینیم. تا شب آنجا بودیم که همسرم محبوبه گفت میخواهد اطراف باغ دوری بزند و پیادهروی کند. معمولا نیمساعت یا یکساعتی اطراف باغ پیادهروی میکرد اما آن روز رفت و دیگر بازنگشت. حتی وسایلش نیز در باغ بود و من که نگران شده بودم، اطراف را بهدنبالش گشتم اما اثری از همسرم نبود. حتی موضوع را به محلیها اطلاع دادم که 10موتورسوار شروع کردند به جستوجو در کوهستانهای اطراف اما هیچ ردی از همسرم بهدست نیامد.
گروهی از مأموران پلیس، جستوجوی خود را برای یافتن زن ناپدیدشده آغاز کردند. آنها در نخستین اقدام به استعلام از بیمارستانها، بهزیستی و پزشکی قانونی پرداختند، اما هیچ ردی از وی بهدست نیامد.
بازداشت شوهر
آبانماه امسال درحالیکه تحقیقات برای یافتن ردی از زن ناپدیدشده به بنبست رسیده بود، خانواده وی راهی دادسرای جنایی تهران شدند و از دامادشان شکایت کردند. آنها گفتند که شوهر دخترشان راز ناپدیدشدن محبوبه را میداند و احتمالا بلایی سرش آورده است چراکه آنها بهشدت با یکدیگر اختلاف داشتند. با این شکایت قاضی احسان زمانی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران با توجه به مدارک و شواهد موجود دستور بازداشت شوهر زن گمشده و تحقیق از وی را صادر کرد. او بازداشت شد و دیروز وقتی پیش روی بازپرس جنایی تهران قرار گرفت، منکر هرگونه اطلاعاتی درخصوص سرنوشت همسرش شد. همسرم متولد سال65 است و ما ۱۸سال قبل با یکدیگر ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتیم و حتی صاحب پسری شدیم اما خدا 2سال قبل او را از ما گرفت.
وی ادامه داد: پسرم 14ساله بود و 130کیلو وزن داشت. بهدلیل اضافهوزن و چربی بالا، 2سال قبل زمانی که 14ساله شده بود، در خواب فوت شد. مرگ او آسیب شدید روحی به ما وارد کرد. همسرم تا مدتها بیمار بود. او را نزد پزشک بردم و تحت درمان قرار گرفت.
وی ادامه داد: چند روز قبل از ناپدیدشدنش متوجه شدم داروهایش را مصرف نمیکند و بر سر این موضوع با هم دچار اختلاف شدیم و دعوا کردیم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتیم به باغ برویم و میوه بچینیم. او آن روز پریشان بود و حال خوبی نداشت. حتی در بین راه از من جدا شد و گفت باید به خانه برگردد تا وسیلهای را بردارد. به همین دلیل رفت و گفت تا ساعتی دیگر خود را به باغ میرساند. ساعتی بعد خودش را به باغ رساند تا اینکه شب مدعی شد قصد پیادهروی دارد اما رفت و دیگر برنگشت. اگرچه اطراف باغ را بهدنبالش گشتم، اما احتمال دادم که بیخبر به خانه بازگشته است. به همین دلیل شب را در باغ ماندم. صبح وقتی به خانه برگشتم و دیدم اثری از او نیست، گزارش گمشدن او را به پلیس اطلاع دادم.
پس از تحقیق از متهم، بازپرس جنایی تهران با مطرحکردن 3دلیل، وی را بهعنوان مظنون بازداشت کرد. نخست اینکه چرا مرد جوان همان شب ناپدیدشدن همسرش، ماجرا را به پلیس اطلاع نداده بود.
دوم اینکه علاوه بر شکایت خانواده زن گمشده و اظهارات آنها درخصوص اختلاف محبوبه با شوهرش، همسایهها، دوستان و آشنایان این زوج نیز در تحقیقات گفتند که آنها پس از مرگ فرزندشان بهشدت دچار اختلاف شده بودند و مدام با یکدیگر درگیری داشتند.
سوم اینکه شوهر محبوبه آخرین کسی بود که با همسرش دیده شده بود و پس از آن بهرغم ادعای وی مبنی بر اینکه همسرش برای پیادهروی رفته بود، اما کسی این زن را ندیده بود. این 3دلیل کنار هم قرار داده شد و قاضی جنایی دستور بازداشت شوهر محبوبه را صادر کرد و او برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت تا اسرار ناپدیدشدن زن جوان آشکار شود.