دوستی اینستاگرامی به تجاوز و سرقت کشیده شد
تحقیقات برای بازداشت متهم از چند روز قبل با شکایت زنی جوان در دادسرای ویژه سرقت پایتخت شروع شد. شاکی می‌گفت در اینستاگرام با پسری جوان آشنا شده و چندین‌بار با او قرار ملاقات گذاشته اما در آخرین قرارشان او نقشه شومش را اجرا کرده است.
زن جوان در توضیح ماجرا به بازپرس پرونده گفت: حمید آخرین‌بار به بهانه اینکه می‌خواهد از من کتاب بگیرد به مقابل آپارتمانم آمد و به محض اینکه در را بازکردم با چاقو تهدیدم کرد و وارد خانه‌ام شد. او مرا به قتل تهدید کرد و مورد آزار و اذیت قرار داد. پس از آن همه پول‌های نقد، سکه‌ها و دلارهایم را سرقت کرد و گریخت. او گفت که از من عکس خصوصی دارد و تهدید کرد که اگر شکایت کنم عکس‌ها را در فضای مجازی منتشر کرده و آبرویم را می‌برد. حمید حتی مدعی شد که من تنها قربانی او نیستم و با این ترفند دختران و زنان زیادی را تسلیم نیت شوم خود کرده است.
قرار صوری
با شکایت زن جوان، تحقیقات برای بازداشت متهم شروع شد اما ردی از وی نبود و به همین دلیل مأموران از شاکی خواستند تا با مرد آزارگر قرار ملاقات بگذارد. به این ترتیب شاکی برای او پیامی فرستاد و نقش بازی کرد و مدعی شد که دلباخته وی شده تا متهم حرف‌هایش را باور کند و سر قرار حاضر شود.
نقشه گرفت و متهم بی‌آنکه بداند پلیس به کمین او نشسته، سر قرار با طعمه خود در یکی از خیابان‌های تهران حاضر شد. مأموران متهم را دستگیر کردند و او چاره‌ای جز اقرار به جرم خود نداشت.
وی گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با زن جوان آشنا شدم و بعد از صحبت با او متوجه شدم که تنها زندگی می‌کند و وضع مالی خوبی دارد. به همین دلیل نقشه کشیدم که اموالش را سرقت کنم.
وی ادامه داد: روز حادثه به بهانه اینکه می‌خواهم کتابی به او بدهم، به خانه زن جوان رفتم و با تهدید او را مورد آزار و اذیت قرار داده و طلاهایش را سرقت کردم. بعد از آن راهی شهرستان شدم و طلاها را ۱۱میلیون تومان فروختم. بعد دوباره به تهران برگشتم و در یک ساختمان نیمه‌کاره مشغول به‌کار شدم اما درنهایت گیر افتادم.
وی درخصوص ادعایش مبنی بر اینکه با دختران و زنان در اینستاگرام آشنا شده و به بهانه انتشار عکس و فیلم‌های شخصی‌شان، طعمه‌هایش را مورد آزار و اذیت قرار داده و اموالشان را سرقت کرده گفت: این داستان خیالی را من برای زن جوان تعریف کردم. می‌خواستم از من حساب ببرد و جرأت نکند شکایتی علیه من مطرح کند. درواقع می‌خواستم از من بترسد و فکر کند من مرد خطرناکی هستم که زنان و دختران زیادی را طعمه قرار می‌دهم درصورتی که این ماجرا واقعیت ندارد. تنها طعمه من همین زن جوان بود.
این متهم با دستور بازپرس پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی جرایم احتمالی دیگر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.
چرا باید برای اینگونه کار ها انرژی صرف کند ؟ اگر زن واقعا زن باشد با مردغریبه قرار می گزارد 
