هنگامی که وارد ایستگاههای مترو پایتخت میشوی، گویی پا به شهری زیرزمینی گذاشتهای با میلیونها انسان در حال تردد که از ازدحام ترافیک سطح خیابانها به تونلهای بدون چراغ قرمز مترو پناه آوردهاند تا بلکه اندکی سریعتر به مقصد برسند! اما دریغ که اگر هم این سرعت عمل بیشتر بوده باشد اما در اینکه در شرایط رفاهی و با حرمت یک شهروند جمهوری اسلامی ایران به مقاصد خود برسند بحث بسیار است؛ کما اینکه هر روزه در کنار انواع شنیدن داد و فغان فروشندگان در داخل واگنها، طعنه و متلکهاست که بابت تنه خوردن و استشمام بوی بد عرق چکیده از تن همنوع از کار فیزیکی سخت در حال بازگشت و همچنین پا روی پا دیگری گذاشتن همشهری در حال رد شدن از صفوف تنگاتنگ ایستادگان در داخل واگنها، به گوش کارگران و مستضعفان خسته حقوق بگیر شنیده میشود! و همه اینها در حالی است که از زمان شیوع ویروس کووید -19 در تهران مترو به عنوان یکی از کانونهای پرمخاطره آلودهکننده نیز شناخته شده است و در این وادی است که اهمیت تکمیل خطوط نیمه کاره و همچنین پیشگیری از در هم تنیده شدن شهروندانی که دولت مستقر از تعطیلی کامل شهر نیز به دلیل اوضاع نامساعد مدیریتی در کشور شهامت و انصاف تعطیل کردن تهران را ندارد اهمیت دو چندان مییابد.
علی ربیعی، سخنگوی دولت وقتی مهر ماه 99 در نخستین روز از طرح استفاده اجباری از ماسک در میان مسافران مترو پایتخت حضور یافت و به ادعای خبرگزاری رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) «با روی همیشه گشاده خود» با شهروندان به «گفتوگوی صمیمی» پرداخت عنوان شد که وی به یک سفر درون شهری رفت و پای درددل مسافران داخل واگن نشست. مسافرانی که بیش از هر عامل از شلوغی و رعایت نشدن فاصله اجتماعی در ساعتهای اوج سفر گلهمند بودند و از «ربیعی» خواستند که این مشکل را در هیئت دولت مطرح کند. و البته خبرگزاری دولت هم در تمجیدی پرطمطراق از سخنگوی ارگان وابسته نماینده دولت نوشت: « او با همان روحیه و برخورد مثالزدنی خود» به مردم قول داد که این سخنان را به گوش دولتمردان برساند تا «شاید» شلوغی در ناوگان عمومی پایتخت کاهش یابد! در حالی که نه مردم نیاز به برخورد مثال زدنی دارند و نه شنیدن قولهای مکرر شنیده شده تا در نهایت هم شاهد درج با قید «شاید» در آرزوی نتیجه بازدید وی از سوی خبرگزاری دولت باشند! در واقع رسانهها بارها و بارها این مهم را نوشتهاند و اگر دولت آنها را نخوانده و نمیخواند، این دیگر مشکل دیگری است.
امروز پرسش شهروندان آگاه از رویدادهای شهری این است که دولت اگر دغدغه مردم مستضعف استفادهکننده از مترو را دارد، چگونه است که حریف اقناع یک بانک با عنوان رفاه کارگران - که اعتبارش را از جامعه کارگری و مزدبگیران تامین اجتماعی حاصل کرده و با ضمانت دولت قد علم کرده است - نمیشود که بعد از چند ماه از فروش اوراق مشارکت پا پس میکشد!؟ مگر نه اینکه میلیونها شهروند در حال تردد در مترو هم کارگر هستند و توان پرداخت وجوه تاکسی و اسنپ و تپسی و... را ندارند!
اما نگاهی به موضع روابط عمومی بانک رفاه کارگران در پی انتشار برخی اخبار در رسانهها و فضای مجازی مبنی بر عدم پرداخت وجوه حاصل از فروش اوراق مشارکت شهرداری تهران توسط بانک رفاه کارگران، نشان میدهد که آنها از موضع فلسفه وجودی ایجاد این بانک و اعتماد به دولت به موضوع نگاه نمیکنند! آنها در توضیح خود ادعا کرده اند: «با توجه به اتمام مهلت انتشار اوراق مشارکت شهرداریها جهت توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی با در نظر گرفتن تمدید مربوطه بهاستناد بند د تبصره 5 قانون بودجه کشور، شهرداریهای کشور با تائید وزارت کشور مجاز به انتشار اوراق مشارکت با تضمین خود و بازپرداخت اصل و سود آن توسط خود بوده که با وجود اخذ مجوز از سازمان برنامه و بودجه در تاریخ 98.11.29 در واپسین روز مهلت باقی مانده در تاریخ 99/04/31 و در پی عدم توفیق شهرداری تهران جهت اخذ مصوبه بانکها جهت قبول رکن عامل و ضامن، درخواست شهرداری تهران به منظور انتشار اوراق مشارکت در توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی و اصلاح زیرساختهای شهری با هدف هم افزایی در عمران و آبادانی کلان شهر تهران ضمن توجه به مشکلات و موانع پیش روی کشور به بانک رفاه کارگران ارسال و با همکاری این بانک مبادرت به انتشار اوراق مشارکت به میزان 15.000 میلیارد ریال نموده است و مدیران عالی شهرداری تهران طی صورتجلسه و قرارداد متعهد به سپردن وثائق مورد نیاز در کمترین زمان ممکن گردیدند.
با گذشت حدود 4 ماه از زمان توافق صورت گرفته، ترهین بخشی از وثائق تکمیل شده و مابقی بنا بر دلایل متعدد از جمله اینکه املاک پیشنهادی بابت توثیق فاقد پایانکار، فاقد گواهی عدم خلاف، دارای معارض، مشاعی، دارای اسناد مالکیت مغایر از لحاظ جانمائی و ابعاد و... بوده، تکمیل نگردیده است که مراتب با همکاری مدیران محترم شهرداری تهران در حال حل و فصل هستند.
علیایحال بانک رفاه کارگران با همکاری بانک مرکزی ج.ا. ا ترتیبی اتخاذ نموده است که معادل وثائق ترهین شده توسط شهرداری تهران با لحاظ ضرایب قانونی و به نسبت اصل و فرع مبلغ اوراق، نسبت به واریز وجوه حاصل از فروش اوراق مشارکت به حساب بانک مرکزی و برگشت به حسابهای شهرداری جهت هزینه کرد در محل موضوع مشارکت اقدام نماید که مراحل اخذ مجوز این فرآیند انجام و در تاریخ 99/09/02 این مجوز صادر و اولین مرحله واریز وجه انجام خواهد شد. لازم به ذکر است پس از آن در هر مرحله که وثائق شهرداری تهران نزد بانک تکمیل شود، واریز وجوه مربوط به آن مرحله انجام خواهد شد.
اما فارغ از اینکه این مناقشه در نهایت با ریش سفیدی حل خواهد شد یا خیر و دلیل تکرار اتفاق مشابه بانک آینده در گذشته برای مترو این بار توسط بانک رفاه، دیدگاههای منتقدانهای به بانک رفاه ایجاد شده است که گویای معیوب بودن اختیارات سازمانی شهرداری در کنار عدم مسئولیتپذیری اجتماعی بانک رفاه کارگران نسبت به امنیت و رفاه شهروندانی است که دل به تعامل بهتر دستگاههای حاکمیتی دولتی و شهری که با هم غریبه نیز نیستند بسته بودند.
سید محمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران بر این اعتقاد است که دولت ضامن ۵۰ اصل و سود ۵۰ درصد اوراق مشارکتی است که برای توسعه مترو منتشر شده بود. به گفته وی سال گذشته هم بانک آینده از دادن ۱۰۰۰ میلیارد تومان پول مترو خودداری میکرد که در نهایت وصول شد. وی میافزاید: در مورد بانک آینده وثایق را قبول نمیکردند و به دنبال وثیقه ملکی بزرگتر در نزدیکی «ایران مال» بودند و حالا هم همان ماجرا توسط بانک رفاه در حال تکرار است.
میرلوحی با بیان اینکه در خصوص اوراقی که در اختیار بانک رفاه است، سازمان برنامه اعلام کرده که ضامن ۵۰ درصد اصل و سود اوراق است، اما رفتار بانک رفاه کارگران تاکنون مناسب نبوده است، میگوید: این روزها بسیار میشنویم که چه جرمهای بزرگی با وثایق محدود انجام شده است، اکنون که شهرداری اوراق مشارکت را منتشر کرده و دولت هم پرداخت نصف آن را تضمین کرده است، شاهد هستیم که با بهانهای تحت عنوان وثیقه همکاری نمیکنند. درحالیکه شهرداری از حیث املاک ظرفیت بزرگی دارد و میخواهند شهرداری آپارتمان و املاک مسکونی را به عنوان وثیقه به بانک بدهد.
عضو شورای شهر تهران با اشاره به نامهای که به رئیس جمهوری نوشته است، ادامه داد: از رئیس جمهوری گله کردم که ما از یک طرف ۶۹هزار میلیارد تومان بدهی سابق را داریم و از طرف دیگر ۵ هزار ساختمان دولتی در تهران داریم که اینها از گذشته پایان کار و عوارض پسماند ندادهاند و فقط ۳۰ هزار میلیارد تومان از این محل به شهرداری بدهی دارند.
وی خاطرنشان میکند: «دولت ۲ هزار میلیارد تومان طلب شهرداری را بابت جرایم رانندگی نداده است. در مورد بافت فرسوده هم شهرداری سالهاست که بدون دریافت عوارض در حال صدور پروانه است، در حالی که قانون گفته بخشی از آن را دولت باید پرداخت کند، در این خصوص هم دولت سهم خود را نداده است.آن وقت شهرداری برای ۱۵۰۰ میلیارد تومان اوراق مشارک مترو که باید در این بخش هزینه شود و دولت هم وظایف متعددی در قبال مترو دارد که انجام نداده است، باید با رفتار نامناسب بانک رفاه روبرو شود.»
محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران و کارشناس مدیریت شهری در خصوص موضع بانک رفاه کارگران در خللآفرینی اجرای روال طبیعی پروژههای رفاهی مترو میگوید: این اقدام بانک رفاه کارگران به نوعی دبه کردن است و تعهدات خودش را که قبلا قول داده بود را به نحوی زیرپا گذاشته است تا به آن عمل نکند.
وی با بیان اینکه این مشکل نیز به ساختار مدیریت شهری در تهران بر میگردد که بهجای داشتن تفکر همگرایی از تفکر واگرایی پیروی میکند میافزاید: تا وقتی هیچ همافزایی بین خود مدیران شهری نباشد و برخلاف سایر شهرهای دنیا که شهرداریهای آنها توسط مدیریت واحد و مستقل اداره میشوند چنین مشکلاتی نیز از سوی بانک عامل مسئول این پروژه مترو یا در سایر موارد رخ خواهد داد.
محبوبفر میافزاید: با وجود آنگه قوانین شهری و مقررات داخلی هم توسط شورای شهر و وزارت کشور وضع شده است، اما اجازه میدهد که یک مدیریت واحد شهری برقرار شود. اما امروز نه تنها وجود ندارد، بلکه اگر هم ادعایی مبنی بر وجود آنها هست، بیشتر تفکر واگرایانه است تا همگرایانه.
این کارشناس مدیریت شهری نتیجه این نوع رویکرد به مدیریت شهری را نیز این میداند که بانک رفاه کارگران زیر قول قبلی خود زده است و در مورد یک پروژه رفاهی برای شهروندان دبه در آورده است و زیر قول و قرارهایی میزند که با ادعای خدمات رفاهی به مردم تهران که عمدتا از اقشار کارگران حقوق بگیر و طبقه مستضعف از آن استفاده میکنند خود را متعهد دانسته بود.
محبوبفر در پاسخ به این پرسش که چرا شهرداری تهران در زمان تصمیمگیری قبلی یا حتی امروز نمیتواند با اقتدار به موضعگیری علیه بانک عامل تخطیکننده از وعده قبلی بپردازد ادامه میدهد: «شهرداریهای کشور ما اجازه دارند اما به دلیل نبود ساختار مدیریت همگرایانه و مستقل از دولتها مصمم به این امر نبودهاند و سایر ساختارها و بخشهای مدیریت شهری هم از این استقبال نکردند.»
در واقع به نظر میرسد بانک رفاه کارگران که با استفاده از شعار رفاه برای کارگران در تبلیغات تلویزیونی از حرمت دستان پینه بسته کارگران برای جلب مخاطب در پیامهای تبلیغاتی بهره برده و میبرد، داشتن یک مترو کارآمد و خدمات دهی مناسب را در شان کارگران نمیبیند. به معنای دیگر عدم مساعدت ساده در تکمیل راهاندازی خطوط متروی تهران، جز آنکه دودش به چشم کارگران برود، برای دولت هیچ رنجیدگیخاطری را فراهم نمیکند که بخواهد پا پیش بگذارد؛ کما اینکه ربیعی سخنگوی دولت هم پس از بازدید مهرماه هنوز نتوانسته ظاهرا پیام مشکلات کارگران مستضعف در مترو را بهگوش رئیس جمهوری برساند!