درحالیکه برخی شنیدهها حاکی از این است که آمدن ابراهیم رئیسی برای ۱۴۰۰ منتفی شده، اما قالیباف همچنان یکی از گزینههای قطعی است، اما مهدی چمران، عضو شورای ائتلاف اصولگرایان و از چهرههای نزدیک به شهردار سابق آمدن هر دو را با هم قطعی نمیداند.
این در حالی است که همه نشانهها از رفتار قالیباف عزم او را برای آمدن جدی نشان میدهد. از سفرهای استانیاش به بهانه نظارت تا واکنشهایش به دولت و حتی شنیدههایی که گویای این است که او رایزنیها برای چینش کابینهاش را هم آغاز کرده است. این یعنی او هیچگاه از هدف اصلیاش از راهیافتن به مجلس کوتاه نیامده. برای همین هم حاضر نشد میثاق پیشنهادی جبهه پایداری را در جلسات وحدت امضا کند و اصلا بعد از مطرحشدن خواسته جبهه پایداری مبنی بر اینکه اگر قالیباف قصد نشستن بر صندلی ریاست پارلمان را دارد، باید عطای ریاست پاستور را به لقایش ببخشد، دیگر پایش را در آن جلسات نگذاشت.
تا اینجای کار مشخص است که قالیباف و تیمش بهخوبی بازی کردهاند و حتی توانستهاند از پس جبهه پایداری و اعوانشان در مجلس هم برآیند. در واقع کوتاهآمدن او در مقابل این جریان نشانه دیگری است مبنی بر اینکه او اصلا قصد ندارد چهار سال از وقتش را در بهارستان تلف کند. اگر دست جبهه پایداری و نزدیکانش در مجلس برای اظهارنظر، اثرگذاری روی طرحها و حتی سهمشان از ریاست کمیسیونها و دیگر مناصب مانند دیوان محاسبات و مرکز پژوهشها خوب بوده، برای این است که قالیباف چشم به مجلس ندوخته است. او میخواست از فرصت یکساله مجلس برای چیز دیگری استفاده کند و برایش فقط ریاست پارلمان مهم بود؛ برای همین به دنبال تعارض و مخالفخوان در مجلس نمیگشت کما اینکه با توجه به زوایای کلیت مجلس کنونی با دولت، بسیاری از اقدامات درون مجلس همسو با خواست و نظر قالیباف است و به او در رسیدن به هدف غاییاش کمک میکند.
با وجود اینها چمران گفت که مشخص نیست قالیباف و رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ حضور پیدا کنند و نمیتوان بر پایه احتمالی که مشخص نیست، احتمالات دیگری را مطرح کرد. حتی احتمال دارد هیچ کدام برای انتخابات ۱۴۰۰ نیایند. به نظر میرسد بخشی از صحبت او درباره رئیسی درست باشد، اما درباره قالیباف نه. کما اینکه درباره حضور قالیباف در انتخابات مجلس یا ریاست آن هم چمران هیچوقت پیشبینیهای دقیقی نکرد و حتی گفته بود مشخص نیست که او بیاید یا حتما قرار است او رئیس مجلس شود. به نظر میرسد که سخنان اخیرش درباره قالیباف هم بیشتر تاکتیکی است تا حساسیتها و توجهات را از روی قالیباف بردارد. درصورتیکه اخبار مبنی بر عزم قاطع شهردار سابق رأی ۱۴۰۰ از سوی یارانش این روزها رسانهای میشود، هستند جریانها و افرادی درون اصولگرایی که شروع به تخریب قالیباف میکنند. همانها که او و دولت احتمالیاش را مصداق دولت انقلابی حزباللهی نمیدانند و از هماکنون روی چهرههایی مانند سعید محمد یا سعید جلیلی تمرکز دارند. نقویحسینی قبلا گفته بود که استمزاجی صورت گرفته که رئیسی و قالیباف به مسئولیتهای فعلیشان ادامه دهند و سعید جلیلی بیشترین شانس را برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری در اختیار دارد. قبل از آن گفته شده بود که جلیلی بالاتر از قالیباف و البته پس از رئیسی، اولویت دوم اصولگرایان است و تنها کاندیدای اصلی جناح راست در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ از شانسی بیش از جلیلی برخوردار است. حالا که طبق شنیدهها آمدن یکی از نامزدهای سال ۹۶ منتفی شده است، شانس قالیباف یک پله بالاتر آمده و در صورت آمدن جلیلی بعد از او قرار دارد. بااینحال چمران به خبرآنلاین گفته است که هنوز بهصورت رسمی و سازمانیافته، صحبتی با این دو صورت نگرفته است. او در پاسخ به این پرسش که آیا در جلساتی که با حضور این دو در جمع اصولگرایان برگزار شده، رایزنیها و گفتگوهایی صورت گرفته یا خیر؟ تأکید کرد: در این جلسات، بحثهای انتخاباتی مطرح نشده است. این چهره سیاسی اصولگرا دراینباره که بسیاری بر این باورند که قالیباف و نواصولگرایان در این دوره از انتخابات ورود جدیتری خواهند داشت و با توجه به دلخوریهایی که در دوره قبلی انتخابات رخ داد، به نظر نمیرسد در صورت ورود رئیسی به انتخابات ۱۴۰۰، قالیباف به نفع او کنار برود، گفته است: «ابتدا باید گفت که مشخص نیست این دو نفر برای انتخابات ۱۴۰۰ حضور پیدا کنند و نمیتوان بر پایه احتمالی که مشخص نیست، احتمالات دیگری را مطرح کرد بههرحال ممکن است کنار بکشند یا کنار نکشند. حتی احتمال دارد هیچکدام برای انتخابات ۱۴۰۰ نیایند؛ از اینرو هیچ حسابی نمیتوان باز کرد و برنامه تنظیمشدهای در این زمینه وجود ندارد».
مشخص است که اصولگرایان از هماکنون با چالش انتخابات ۱۴۰۰ روبهرو هستند. در نبود رقیب واقعی و اصیل طبیعی است که اختلافات میان خودشان پررنگ شود. تا جایی که چمران اعتراف کرده: «متأسفانه وحدت بهسختی پیش میرود درحالیکه اختلاف به آسانی ایجاد میشود، به بیانی دیگر همواره وحدت و پیونددادن یک جریان به هم سخت است. درست است که انتقادهایی دراینباره وجود دارد و افرادی از طیفهای گوناگون انتقاد دارند، اما به یکروشی که تقریبا میانبر و مورد تأیید همه بوده، انتقاد میکنند».
درحالیکه جامعه روحانیت اعلام کرده اینبار قرار نیست دنبالهرو جریانها و جبههها و شوراهای دیگر شود و میخواهد نقش فعالانهای در انتخابات بازی کند، اما از سویی شورای ائتلاف اصولگرایان یا همان جمنای سابق که در دو انتخابات اخیر فعال بود هم منحل نشده و قطعا آن هم برای خود جایگاهی در نظر دارد.
خرازی گزینه تازه ۱۴۰۰؟
فضای انتخاباتی برای جبهه اصلاحات تا اینجای کار حزبی و نه جبههای است؛ به این معنا که تاکنون خبری از ایجاد یک تشکل انتخاباتی با هدف اجماعسازی به گوش نمیرسد و حتی گویا خبری از احیای شورای عالی سیاستگذاری هم نیست تا در چنین فضایی احزاب اصلاحطلب تنور انتخابات را داغ کنند. چندی پیش بود که حزب کارگزاران از شش نامزد حزبی خود رونمایی کرد، بعد از آن حقشناس، عضو حزب اعتماد ملی، هم گفت که با نامزد اختصاصی خود (نامزد حزبی) وارد انتخابات میشوند و پیش از آن هم علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت، درباره اینکه خودش نامزد میشود یا نه، گفته بود: «در رابطه با انتخابات آینده هم حزب اتحاد حتما نامزد حزبی معرفی خواهد کرد که این کار فرایند دموکراتیک خود را درون خود حزب خواهد داشت و آن استفاده از خرد جمعی است. دبیرکلبودن من به معنای اینکه من بهترین هستم، نیست و نامزد حزبی برای انتخابات ریاستجمهوری توسط خرد جمعی تصمیمگیری میشود». مجمع روحانیون مبارز هم که به طور مستقل فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده و حتی کمیتههای ویژه انتخابات نیز تعیین کرده است و گرچه شاید این تشکل قدیمی اصلاحطلبان نامزد انتخاباتی مستقل ارائه نکند، اما به هر روی مجمع روحانیون، مستقل وارد انتخابات شده است. آخرین مورد نامزدهای حزبی صادق خرازی است؛ دبیرکل حزب ندای ایرانیان که گویا بیتمایل به شرکت در انتخابات نیست. عیسی چمبر، عضو شورای مرکزی حزب ندا، روز گذشته در گفتگو با خبرگزاری «فارس» گفت: «ما معتقدیم آقای خرازی گزینه مناسبی برای کاندیداتوری در سیزدهمین دوره ریاستجمهوری است و البته میتوانند با استقبال عمومی روبهرو شوند و این توانایی در ایشان وجود دارد که در سطوحی که قرار میگیرند بتوانند هماهنگی و همدلی برای بهترشدن وضعیت کشور صورت دهند». او در پاسخ به این پرسش که آیا فکر نمیکنید خرازی به دلیل وضعیت جسمانی گزینه مناسبی برای انتخابات ۱۴۰۰ نیست و نمیتواند در سطح ریاستجمهوری با این وضعیت سلامتی و جسمی امور را اداره کند، ادامه داد: «آقای خرازی از همه کسانی که ما در طول این سالها با آنها کار تشکیلاتی و حزبی کردهایم، وقتگذاری و انرژی بیشتری دارند و معتقدیم که ایشان در سطح بالای مدیریتی نیز میتواند کار تشکیلاتی و تیمی برای اداره کشور را به خوبی انجام دهد... وضعیت آقای صادق خرازی برای کاندیداتوری در سال ۱۴۰۰ مشخص نیست، اما در صورت تصمیم نهایی از ایشان حمایت میکنیم».
علاوه بر اینها پیشتر هم محمدرضا عارف به نوعی گفته بود که در انتخابات ۱۴۰۰ نامزد میشود: «من اگر باید بیایم میدان، راحت میآیم و اگر نباید بیایم تا براساس خرد جمعی شخص بهتری بیاید، نمیآیم.... من همیشه در ذهنم این بوده که اگر فردی مناسبتر از خودم پیدا کردم، بکشم کنار؛ بنابراین من از حالا نمیتوانم بگویم که برای ۹ ماه دیگر چه کار میخواهم بکنم. من برای خودم در هر دوره از انتخابات یک راهبردی را مشخص کردهام و به نظرم مهمترین راهبرد همه جریانهای سیاسی کشور برای انتخابات آتی ریاستجمهوری مسئله مشارکت در انتخابات است. اگر خدای ناکرده مشارکت ۴۰ درصدی در انتخابات مجلس به طور مثال به ۳۷ درصد برسد، برای کشور فاجعه است». با لیستکردن نامهایی که تا اینجای کار احتمال حضورشان در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد، دو نکته را میتوان پیشبینی کرد؛ نخست آنکه بنا بر گفته محمود میرلوحی تعدد نامزدها و حزبی واردشدن جبهه اصلاحات به انتخابات برای داغکردن تنور انتخابات است: «هیچ حزبی تمایل ندارد در نهایت اصلاحطلبان با چند نامزد وارد انتخابات شوند و اینکه اخیرا احزاب نامزدهای خود را معرفی میکنند برای آن است که فضای کشور انتخاباتی شود و یخ سرد سیاست قدری آب شود و حتما در نهایت همه بر یک نامزد اجماع خواهند کرد». یا پیشبینی دیگر میتواند آن باشد که اصلاحطلبان در همان مسیری حرکت میکنند که در انتخابات سال ۸۴ پیش گرفتند؛ البته با این تفاوت که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در آن سال به گونهای بود که مجموعه نامزدهای اصلاحطلب توانستند حدود ۶۰ درصد آرا را در اختیار بگیرند، اما به دلیل همین تعدد نامزدها، محمود احمدینژاد روانه پاستور شد و این در حالی است که انتخابات مجلس یازدهم نشان داد سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به شدت کاهش یافته و شاید اقناع آنها برای حضور در انتخابات بسیار سختتر از دورههای گذشته باشد. با این وصف به نظر میرسد تعدد نامزدها و وفور نامزدهای حزبی میتواند در انتخابات ۱۴۰۰ باز هم به چشم اسفندیار اصلاحطلبان تبدیل شود.