باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از یکی از نزدیکان محسن رضایی از درخواستها برای نامزدی او در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ خبر داده است.
بهتازگی هم کارزاری با هدف دعوت از محسن رضایی در فضای مجازی شکل گرفته است، تعداد امضاکنندگان این کارزار بعد از یک ماه هنوز به عدد هزار نرسیده است. آغاز این کارزار آبانماه و پایانش اسفندماه اعلام شده است.
در متن درخواست کارزار آمده است: «مستحضر هستید که اشتغال، اقتصاد، ازدواج، مسکن جوانان و معیشت مردم امروز از مهمترین دغدغههای کشور ما است و تنها شخصی که میتواند کشور را از این وضعیت نجات دهد، دکتر محسن رضایی است؛ چراکه اولا ایشان دکترای اقتصاد دارند و ثانیا ایشان در جنگ هشتساله کشور را در شرایطی که تحریم بودیم، با وجود همه تحریمها نجات دادند. در دوران جنگ، اعتماد به جوانان و ریسکپذیری در واگذاری مسئولیتها به جوانان از ویژگیهای ایشان بود. علاوهبرآن، جناب آقای دکتر رضایی حزبی نبوده و مردمیاند. برخلاف بسیاری از دولتها که منافع حزبی را به منافع ملی ترجیح دادند. حضور ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز موجب شده تا تجربه کافی و آشنایی با مسائل مهم داخلی و خارجی را داشته باشند؛ بنابراین از همه مردم دعوت میکنیم با امضای این کارزار از ایشان برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری دعوت به عمل آورند».
با زمزمه ورود چهرههایی با سابقه نظامی به انتخابات 1400، بحث نامزدی سهباره محسن رضایی هم از گوشهوکنار به گوش میرسد. جبهه ایستادگی که از قدیمالایام جریانی سیاسی نزدیک به محسن رضایی بوده، بدون اینکه تأثیری در توفیقات فرمانده سابق جنگ در عرصه سیاست داشته باشد، حالا دوباره زمزمه آوردن محسن رضایی به عرصه انتخابات را مطرح کرده است. دبیر کل این جبهه عبدالحسین روحالامینی پدر محسن روحالامینی از جانباختگان کهریزک است و قائممقامش کرمرضا پیریایی از استانداران سابق احمدینژاد و نزدیکان محمدرضا رحیمی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هماکنون از مشاوران محسن رضایی است! پیریایی، قائممقام جبهه ایستادگی، دو روز پیش با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری آینده به باشگاه خبرنگاران گفته است: «انتخابات ۱۴۰۰ بهویژه تحت تأثیر عملکرد بسیار ضعیف دولت حسن روحانی بهشدت از کلیشههای انتخاباتی گذشته فاصله گرفته و افکار عمومی به سمت گفتمان برنامه و کارآمدی، گرایش جدی یافته است. دوره سیزدهم انتخابات ریاستجمهوری از جنس انتخابات «پدیدهها» هم نیست؛ یعنی مردم بهمرور در بهترین شرایط انتخاب قرار گرفته و هوش هیجانیشان بیشتر از همیشه است و به چیزی بیشتر از واژهها و کلیدواژههای مهیج میاندیشند. مردم کلیشههای انتخاباتی را در مصاف واقعیتها و ضرورتها امتحان و تجربه کردهاند و در شرایط جاری که برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ آماده میشوند، به ضرورتها و بنابراین به برنامه و کارآمدی فکر میکنند. مدتی است مراجعات درخورتوجهی به محسن رضایی میشود که جنس این مراجعات از همان مقوله ضرورتها و واقعیتهاست؛ در این مراجعات درخواستها فقط درخواست این نیست که رضایی نامزد شود، عمده صحبت این است که به هر شکل او در چارهاندیشی برای واقعیتها و توجه به ضرورتهای قطعی موجود، ورود کاملا مؤثر داشته باشد؛ بنابراین چه در جلسات و فعالیتهای جبهه ایستادگی و احزاب عضو جبهه که البته بخشی از فعالیت مداوم همراهان محسن رضایی به حساب میآید، این دغدغهها و مباحث بیشتر شده است. البته چون محسن رضایی شخصیت فراجبههای و فراحزبی است، دامنه ارتباطات بسیار گسترده دارد و گستره خاستگاهی او کمنظیر است. برخی از مراجعات و ارتباطات به استناد اینکه محسن رضایی معروف به ویژگی برنامهداشتن است و واقعیتها را میشناسد و تجربه کرده، از خود او میخواهند نامزد مردم برای گذار از این دوره باشد».
به نظر میرسد که بار دیگر جبهه ایستادگی در حال انداختن پوست خربزه زیر پای محسن رضایی است؛ آنهم درحالیکه اظهارنظرهای عجیب و شاذ رضایی هم در ماههای اخیر شدت گرفته است. نوع اظهارنظرها شبیه وعدههای انتخاباتی است. وعده درآمدهای کلان که در سالهای اخیر بارها از سوی چهرههای در مظان نامزدی به گوش میرسد. بهتازگی محسن رضایی نیز با وعده دلاری خود، واکنشهای بسیاری را برانگیخته است. چندی پیش دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدار جوانان عضو جمعیت گام دوم انقلاب گفته بود: «اگر اقتصاد و تولید ملی ما راه بیفتد، هیچ ایرانیای نیست که درآمد سرانه آن زیر ۵۰ هزار دلار باشد. همهچیز برای این جهش و تحول آماده است. هر تحول در ایران، بر زندگی ۵۰۰ میلیون نفر در اطراف ایران تأثیر میگذارد، به شرط آنکه بازارهای منطقه و حوزه نفوذ فرهنگی را در اهداف خود داشته باشیم».
محسن رضایی خود را صاحبنظر اقتصادی میداند، شاید یکی از دلایلی که این روزها دوباره به آمدن متمایل شده، اوضاع اقتصادی بههمریخته است. زمانی گفته بود که نخبگان و مردم آماده و پذیرای ایدههای او نبودند. شاید این روزها فکر میکند که بستر برای ایدههایش فراهم است که به نظر او، میتواند برای بنبستگشایی از اقتصاد ایران مؤثر واقع شود. ایدههایی که غالبا از سوی جامعه دانشگاهی، مدیران ارشد اجرائی یا افکار عمومی، جدی گرفته نمیشوند. به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی این جدیگرفتهنشدن، فقدان سرمایه اجتماعی و علمی اوست، همچنین حضور گسترده، گاه بیموقع، همیشگی و البته فقدان تأثیرگذاری و جریان سیاسی محسن رضایی در سیاست ایران. محسن رضایی در یک رقابت انتخاباتی، در سالهای 84 (دقایق آخر انصراف داد) ۸۸ و 92 ناکام شده است. آیا او ریسک یک ناکامی دوباره را به جان خواهد خرید یا در صورت ورود به انتخابات تضمینهای لازم را از اصولگرایان برای پیروزی خواهد گرفت؟
این نکاتی است که همان حلقه مشاورانش هیچگاه دربارهاش با او صحبت نمیکنند. جالب اینکه همین نزدیکان محسن رضایی در جبهه ایستادگی در انتخابات 98 مجلس یازدهم هم مدعی بود که دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند یک جریان مقتدر وابسته به خود را وارد مجلس کند؛ درحالیکه اصلا چنین نشد. نگاهی به نتیجه انتخابات مجلس و شکستهای پیدرپی محسن رضایی در عرصه انتخابات را میتوان محصول اتاق فکر و مشاورانی دانست که نتوانستهاند مشاورههای درستی به او بدهند. محسن رضایی گرچه خودش را متعلق به جریان اصولگرایی میداند؛ اما به نظر میرسد که این جریان آنطور که باید و شاید به فرمانده سابق جنگ اعتقاد و اعتمادی ندارد که برخلاف ادعای حلقه مشاورانش در بزنگاه به سراغش برود یا در تعیین خطمشی انتخاباتی با او هماهنگی کند. به نظر میرسد تا نگاه دبیر مجمع تشخیص مصلحت به حلقه مشاورانش عوض نشود، دور تسلسل شکستهای انتخاباتی او ادامه دارد. تصمیمسازان اطراف او با رؤیاپردازی و وارونهنگاری از واقعیت جایگاه سیاسی محسن رضایی، در همه این سالها او را تهییج و ترغیب به شرکت در انتخابات میکنند و او همچنان دست خالی بیرون میآید. به نظر میرسد افرادی مانند محسن رضایی در قدم نخست نیاز به واکاوی اساسی عملکرد خود در چرایی شکستهایشان دارند. نگاهی به تعداد افرادی که تا این لحظه از کارزار دعوت از محسن رضایی برای حضور در انتخابات حمایت کردهاند، میتواند شاقول خوبی برای پیشبینی میزان مقبولیت و امکان موفقیت محسن رضایی شود. تا زمانی که حلقه مشاوران محسن رضایی، موزاییکی از چهرههای حلقه اول احمدینژاد و محمدرضا تا نواصولگرایانی مانند رائفیپور و جبرئیلی و رحیمی تشکیل شدهاند، قطعا او به راهبردی واقعگرایانه در عرصه سیاست نخواهد رسید. یادمان نرود که مجمع تشخیص مصلحت نظام در دولت احمدینژاد مطرود بود و او به وزرا و مدیرانش دستور داده بود که قدم در ساختمان مجمع نگذارند. حالا چطور شده که فردی از همان حلقه نخست احمدینژاد بعد از پشتکردن به آنها جزء حلقه نزدیکان محسن رضایی قرار میگیرد؟ آیا محتمل نیست که فردا روزی در حلقه دیگری قرار گیرد؟ شاید بهتر است محسن رضایی به جای رصد فضای انتخابات به خانهتکانی در حلقه اتاق فکر مشاورانش بپردازد که 66سالگی زمان آزمون و خطا و ریسکهای نابهنگام نیست.
زمین بازی سیاست برای محسن رضایی قاعدهای برعکس است. نگاهی به عملکرد حلقه مشاورانش نشان میدهد بیش از اینکه محسن رضایی از آنها بهرهمند شده باشد، آنها از بودن در کنار دبیر مجمع تشخیص مصلحت بهره بردهاند. دبیر مجمع تشخیص مصلحت از سه انتخابات ریاستجمهوری ناکام بازگشته است؛ اما دبیر کل جبهه ایستادگی هماکنون نماینده تهران در مجلس یازدهم است!