صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران دریادداشتی نوشت: مجلس طرحی را با قید دوفوریت به تصویب رساند که خلاصه آن توقف همکاری با برجام، خروج از پروتکل الحاقی، قطع احتمالی رابطه با آژانس و بالاخره احتمال گرفتارشدن ایران ذیل بند ۷ منشور است؛ یعنی شورای امنیت میتواند مجوز حمله نظامی به ایران را صادر کند.
همان بلایی که «کاغذپارههای» دوران رئیس دولت مهرورز در سالهای ۸۴ تا ۹۲ برسر کشور آورده بود. البته مجلس انقلابی انگیزهاش از این اقدام را پایانبخشیدن به تحریمها و رفاه حال مردم توصیف کرده است. دولت، اما آن را خطای محض دانسته و معتقد است با توجه به نزدیکی آغاز ریاستجمهوری جو بایدن و احتمال کاهش تنش با دولت جدید آمریکا، آن چشمانداز را نباید ویران کرد.
شورای عالی امنیت ملی که علیالقاعده باید در ورای مناقشات سیاسی جناحی بوده و در عوض دغدغهاش منافع ملی کلان کل نظام باشد هم احتمالا بنا به مصالحی، ترجیح داده در ماجرای میان دولت - مجلس مصلحتاندیشی را از دست نداده و جانب مجلس را بگیرد. بهراستی حق با کدام است؛ دولت، یا مجلس و شعام؟ انقلابیون میگویند مماشات با غربیها، پاسخ نداده. زمان آن رسیده که با زبان تهدید و ارعاب با آنها سخن گفته شود. ایران از پروتکل الحاقی خارج شود یا دستکم تهدید به خروج کند.
نسل سانتریفیوژهای جدید را برخلاف تعهدات در برجام در تعداد بالا فعال کنند و باز برخلاف برجام به سمت تولید اورانیم۲۰ درصد حرکت شود.
این رویکرد باعث خواهد شد تا غربیها حساب کار دستشان بیاید و متوجه شوند جمهوری اسلامی چقدر جدی است. در نتیجه ترسیده و عقبنشینی کنند. واقعیت آن است که رویکرد اصولگراها اگرچه ظاهرش جسارتآمیز است، اما در چهار دهه گذشته حتی یک مورد جدی وجود ندارد که ارعاب و تهدید غربیها نتیجهبخش بوده باشد. علیالقاعده این پرسش مطرح میشود که اگر راه و روشهای انقلابی و تهدید غربیها هرگز کمکی به منافع ملیمان نکرده، چرا مجلسیها مجددا میخواهند آزموده را بیازمایند؟ شاید برخی از این دوستان واقعا باور دارند که به تعبیر آنان از موضع بالا با غرب برخوردکردن باعث میشود آنان عقبنشینی کرده و سرجایشان بنشینند.
اما شمار بیشتری از آنان نیک میدانند که برخورد ستیزهجویانه با غرب در سالهای گذشته هیچ کمکی به تأمین منافع ملی کشور نکرده است؛ بنابراین این پرسش مطرح میشود که پس چرا اصرار بر طرح دوفوریتی؟ در پاسخ باید گفت هدف آنان بیش از آنکه غربیها باشند، تحتتأثیر قراردادن طرفدارانشان است. همان ۲۰ درصدی که به آنان رأی میدهند. هدف دیگرشان جلوگیری از احتمال توافق میان بایدن و دولت روحانی در چند ماه باقیمانده از عمر آن است. میماند این پرسش که در این ضرب و تقسیم و محاسبات سیاسی و تحتتأثیر قراردادن طرفداران یا ضربهزدن بر رقبا، جایگاه منافع ملی کجا قرار میگیرد؟
۷سال شیره مالی ....نکنه تمام این گندکارها تقصیر احمدی نژادی هاست......
یا احیانا روح احمدی نژاد از نهاد ریاست جمهوری بیرون نرفته....
برای اصِلاحات همیشه کسی هست خرابکاری رو گردنش بندازند....علی برکت اله