طی یک سال گذشته دولت دونالد ترامپ تلاش زیادی صورت داد تا توافق هستهای را به طور کامل ازبین ببرد و توافقی جدید با شرایطی سختتر بر ایران تحمیل کند اما با مقاومت ایران و ایستادگی سیاسی طرفهای برجام نتوانست به این هدف دست پیدا کند. اکنون در حالی که با شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری و وعده جو بایدن و تیم سیاسی خارجی او مبنی بر بازگشت به برجام دورنمایی از بهبود وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران پدید آمده، گروههایی در داخل و خارج از مرزها میکوشند به بهانههای مختلف این دورنما را خراب کنند. از اسراییل گرفته که با ترور دانشمند هستهای ایران سنگ پیش پای دولت جدید امریکا میاندازد، اروپا که با زیادهخواهی از ضرورت کنار گذاشته شدن برنامه موشکهای بالستیک ایران سخن میگوید و تا برخی نیروهای سیاسی در داخل ایران که تصمیم دارند با افزایش غنیسازی تا ۲۰درصد و کاهش نظارت آژانس شرایط را برای اجماع دوباره شرق و غرب علیه ایران فراهم کنند. «اعتماد» در گفتوگو با فرانسوا نیکولو، سفیر پیشین فرانسه در جمهوری اسلامی ایران به بررسی شرایط پیش روی توافق هستهای پرداخته است:
دستکم از زمان امضای توافق وین، ایران دسترسی کاملی را برای بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی فراهم کرد و براساس گزارشهای متعدد آژانس فعالیت خود را به صورت صلحآمیز ادامه داد. بهرغم پایبندی کامل ایران، یکی از دانشمندان هستهای کشور ترور شد. از نگاه شما علت ترور و انگیزه اصلی عاملان آن چه بوده و این اتفاق چه تاثیری بر روابط ایران و کشورهای ۱+۵ خواهد داشت؟
اگر نقش اسراییل در ترور دانشمند هستهای ایرانی تایید شود، میتوان این اقدام را در ادامه سیاستی دانست که در آوریل ۲۰۱۸ از سوی نخستوزیر اسراییل پی گرفته شد و براساس این سیاست، بنیامین نتانیاهو از آقای فخریزاده به عنوان مسوول برنامه هستهای پنهانی ایران نام برد. این حمله در داخل خاک ایران را نمیتوان حملهای ساده توصیف کرد، چراکه مشخصا شواهد و پیچیدگی عملیات نشان میدهد از ماهها پیش برای آن برنامهریزی شده بود. بعد از برنامهریزی کامل سوال مهم این بود که چه زمان این عملیات باید اجرا شود و منطقا این آخرین فرصت برای اجرای عملیات به حساب میآمد. مشخص بود که اگر عملیات چند روز پیش از سوگند یاد کردن جو بایدن، رییسجمهور امریکا صورت میگرفت یا حتی بسیار بدتر از آن پس از مراسم تحلیف او رخ میداد، میتوانست بهمثابه نشانه بسیار بدی برای دولت جدید امریکا تعبیر شود. رییسجمهور جدید امریکا ممکن بود احساس کند که در آغاز کار سیلی محکمی خورده! روابط اسراییل و امریکای بایدن بر پایه یک اشتباه بنا میشد و این مساله میتوانست تبعات جبرانناپذیری برای عاملان به همراه داشته باشد. باید به یاد داشت که در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما، که جو بایدن به عنوان معاون اول رییسجمهور ایفای نقش میکرد، ایالاتمتحده ترور دانشمندان ایرانی را که بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ رخ داد، محکوم کرد.
در طول دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، اروپا قادر به اجرای تعهداتش نبود اما تلاش کرد از نقطه نظر سیاسی در مقابل فشارهای ایالاتمتحده بایستد و برجام را زنده نگه دارد. با این حال اکنون که چیزی تا پایان دوره ریاستجمهوری ترامپ باقی نمانده، شرطهای او از زبان کشورهای اروپایی تکرار میشود و وزیر خارجه آلمان از ضرورت کنار گذاشتن برنامه موشکهای بالستیک و تغییر رفتار منطقهای ایران سخن میگوید. آیا این رفتار به نابودی توافق هستهای که حاصل سالها مذاکره است، منجر نمیشود؟
اینکه شما میگویید آلمان در پی آغاز مذاکراتی درباره برنامه موشکهای بالستیک همچنین سیاستهای منطقهای ایران است، صحت دارد. این اما فقط خواسته برلین نیست. فرانسه، بریتانیا و دولت جدید ایالاتمتحده نیز در این باره با آلمان همنظر هستند اما فکر نمیکنم طرح این خواسته به نابودی برنامه جامع اقدام مشترک منجر شود. به این دلیل که هر ۴ کشوری که نام بردم بر این باورند که پس از روی کار آمدن دولت جدید در امریکا، اولین گام باید بازگشت به اجرای کامل و عادلانه تعهدات برمبنای برنامه جامع اقدام مشترک باشد؛ یعنی توافقی که صرفا برای پاسخگویی به سوالات و مطالبات هستهای طراحی و اجرا شده است!
پس از انجام این کار اعضای برنامه جامع اقدام مشترک میتوانند سوالات دیگری را پیرامون برنامه موشکهای بالستیک ایران و سیاستهایی که از سوی این کشور در منطقه خاورمیانه پی گرفته میشود، مطرح کنند. این یک حقیقت است که در مقطع زمانی فعلی ایران هیچ تمایلی به گفتوگو پیرامون این موضوعات و پاسخگویی به سوالاتی که برای اروپا و امریکا به عنوان طرفهای توافق هستهای مطرح است، ندارد. ارزیابی خود من این است که گفتوگو پیرامون این موضوعات میتواند مثبت و راهگشا باشد اما این گفتوگوها نباید در چارچوب توافق هستهای صورت بگیرد. البته باید توجه داشت که هنوز پیشنیازهای این گفتوگوها فراهم نیست؛ گفتوگو پیرامون برنامه موشکهای بالستیک یا دیگر سیاستهای دفاعی همچنین توازن قدرت در منطقه نیاز به درگیر کردن سایر بازیگران منطقهای در حقوق و تکالیف دارد. اما آیا اکنون این امکان وجود دارد؟ این سوال بزرگی است که پاسخ به آن میتواند خیلی از ابهامات را حل و فصل کند. با همه این توصیفات معتقدم کشورهای اروپایی و ایالاتمتحده به تلاششان در این مسیر ادامه دهند.
در صحبتهایتان چندین بار به همسویی امریکا و اروپا اشاره کردید. به عقیده شما با روی کار آمدن دولت جو بایدن در ایالاتمتحده چه تغییراتی در سیاست این کشور در قبال اروپا رخ خواهد داد و این تغییرات چه تاثیری بر موضوع ایران میتواند داشته باشد؟
آنچه مشخص است این است که مطمئنا جو بایدن، رییسجمهور منتخب ایالاتمتحده به دنبال نوعی تنشزدایی در رابطه با ایران خواهد بود. او به روشنی اعلام کرده که تصمیم دارد سیاستی متفاوت با دونالد ترامپ در پیش گیرد، راهبرد فشار حداکثری را کنار بگذارد و امریکا را به برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) بازگرداند. این اقدام میتواند تاثیر تحریمهایی که ایالاتمتحده در طول ریاستجمهوری ترامپ علیه ایران وضع کرده را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. هر چند ایرانیها ممکن است به قابل اطمینان بودن دولت جدید امریکا شک داشته باشند و به اقدامات جو بایدن به دیده تردید بنگرند اما من معتقدم چنین فرصتی را نباید از دست داد. برای ایران هیچ ریسکی وجود ندارد اگر صبر پیشه کند و به آزمایش صداقت و درستی سیاست دولت جدید امریکا بپردازد.
در مقابل دولت امریکا نیز باید دریابد که تنها بازگشت به برجام و لغو تحریمهای هستهای نمیتواند اقدامی کافی برای بهبود وضعیت موجود باشد. بسیاری از کسبوکارها و سرمایهگذاران به دلیل هراس از مجازاتهای تحریمی امریکا، ایران را ترک کردهاند و برای بازگرداندن این کسبوکارها به ایران نیاز است که وزارت خزانهداری دولت جدید امریکا سیاستی پیشگیرانه را پیش بگیرد. امریکا باید اطمینان دهد که همکاری با ایران جریمه و تحریم در پی نخواهد داشت. معتقدم اگر دو طرف با حسننیت همکاری کنند شرایط بهتر خواهد شد.