عباس عبدی تحلیلگر و روزنامه نگار در یادداشتی نوشت: فرض کنید که بخواهیم مسیری را لولهگذاری کنیم. طبیعی است که حفاری مسیر شرط لازم برای لولهگذاری است، ولی با حفر و سپس پر کردن آن نه تنها هدفی محقق نمیشود، بلکه به شکل مسخرهای اتلاف منابع هم خواهد شد. این مثال آنقدر روشن است که نیازی به توضیح آن نیست.
حتی انجام آن را در قالب لطیفه مصداق مدیریت ایرانی آوردهاند که دو نفر همزمان مشغول حفاری و پر کردن محل حفر شده بودند، کسی از آنان پرسید چکار میکنید؟ گفتند لولهگذاری میکنیم، ولی لولهگذار نیامده و ما کار خودمان را انجام میدهیم! بهطور قطع چنین کاری مسخره است، چون موضوع روشن است، در حالی که در امور اجتماعی موارد مشابهی وجود دارد که به راحتی انجام میشود و برخی هم متوجه نادرست بودن آنها نمیشوند. نمونه آن موضوع مجازات است.
هیچ جامعهای، تاکید میشود، هیچ جامعهای بدون مجازات وجود ندارد، زیرا جامعهای بدون تخلف و جرم وجود ندارد. تا هنگامی که جرم وجود دارد که به عللی حتما هم خواهد بود، مجازات هم هست. اتفاقا یکی از علل جلوگیری از ارتکاب جرم، وجود مجازات است. ولی این موضوع شرط لازم است و نه کافی. همچنان که حفاری برای لولهگذاری زیرزمین شرط لازم است و نه کافی. همانقدر که حفاری بدون لولهگذاری نابخردانه است، تکیه بر مجازات نیز به تنهایی زیانبار و بیثمر است.
تبیین تک عاملی مشکلات جامعه و گمان به اینکه میتوان با ابزار مجازات جامعه را به نحو دلخواه شکل داد و از این طریق مشکلات را حل کرد به کلی نادرست است. وجود مجازات و البته نه هر مجازاتی، برای ثبات اجتماعی، یک جزو مهم و لازم ولی ناکافی است. جامعه یک کل به هم پیوسته است. مجازات ابزار حکومتها برای ادامه حیات خودشان نیست، بلکه مجازات ابزار جامعه برای صیانت از خودش است. پس از یکسو قانون آن باید مورد حمایت مردم باشد و از سوی دیگر، مراحل دادرسی و کیفیت و علنی بودن دادرسی و شیوه مجازات باید مورد قبول جامعه و مردم باشد.
اعدام مدیر آمدنیوز بازتاب گستردهای داشت. شاید براساس تجربه تاریخی، جز آنچه رخ داد انتظار دیگری نمیرفت، حتی شخصا گمان نمیکردم که تا یک سال صبر کنند، چه رسد به ۱۴ ماه. توضیح این ادعا مجال دیگری میطلبد. اجمالا عرض شود که همه اتهامات او یکسو، پردهبرداری آمدنیوز از ناکارآمدی مفرط نظام رسمی رسانهای ایران، انگیزه لازم را برای انجام این حکم به وجود میآورد. آنچه قابل انتظار بود محقق شد، گرچه حکایت همچنان باقی است. چرا؟ به این علت روشن که جامعه مجموعهای از عوامل است که باید به صورت متوازن مورد توجه قرار گیرد.
آمدنیوز، محصول وضعیت فشل و به غایت ناتوان رسانهای کشور است که همچنان وجود دارد و حتی گامی به پیشبر نمیدارد سهل است که عقبگرد هم میکند. چرا راهاندازی کانال مشابهی را نمیتوان علیه کشورهای دیگر انجام داد؟ برای مثال فرض کنید که ترکیه بخواهد از این شیوه علیه یونان که با یکدیگر دشمنی دارند استفاده کند. آیا هیچ یونانی برای راهاندازی چنین رسانهای به ترکیه میرود؟ قطعا خیر. چون ساختار رسانههای یونان به گونهای است که مردم را بینیاز از شنیدن رسانه غیررسمی میکند.
بنابراین تا هنگامی که شیوههای رسانهای کارآمد و معتبر و رسمی برای کسب حقیقت در جامعه ایجاد نشود، زمینه برای شکلگیری آمدنیوزها وجود دارد. هماکنون نیز هستند، فقط در یک کانال متمرکز نیست. از سوی دیگر جامعه فقط جرم و مجازات نیست. حتی اگر به جرم و مجازات نیز محدود باشد باید کیفیت هر دوی آنها، مورد تایید مردم باشند.
اگر جامعه، عملی را جرم نمیداند، یا مجازاتی را مناسب آن عمل نمیداند، یا دادرسی را علنی و منصفانه نمیداند، در صورت اجرای آنها، واکنشی منفی از خود نشان میدهد. یکی از بدترین اشتباهات ممکن مربوط به استفاده از یک شیوه اجتماعی در غیر جای خود است. برای خرید کالا باید پول داشت، برای اقناع دیگران باید منطق داشت، برای اصلاح رفتار دیگران باید اخلاق داشت، برای موفقیت در کنکور باید درس خواند و برای پیروزی در ورزش باید تمرین کرد و... ولی اگر قرار باشد که همه این موارد به پشتیبانی قدرت انجام شود، همه آنها با شکست قرین خواهند شد. چون جنس موضوعات نامناسب با ابزار رسیدن به آن است. بدترین کار این است که مجازات را راهحل مشکلات بدانیم. مشکلاتی که با مجازات بدتر و پیچیدهتر میشود نه بهتر.