لایحه بودجه سال ۱۴۰۰، دوباره نگاهها را به نفت برگرداند. نقشی که دولت برای نفت در نظر گرفته، کورسوی امید به مذاکره را در دل برخی روشن کرده و شانههای برخی از حالا زیر سنگینی بار کسری احتمالی بودجه سال آینده خم شده است.
دولت دوازدهم در حالی فروش روزانه ۲.۳ میلیون بشکه نفت و کسب درآمد ۱۹۹ هزار میلیاردی از این محل را برای سال آینده پیشبینی کرده است که عمر خودش رو به پایان است و فقط پنج ماه مجری چنین پیشبینیای خواهد بود.
همین پیشبینی باعث شده است قبل از اینکه مهر حضور لایحه بودجه در مجلس خشک شود، صدای اعتراض بهارستانیها به گوش برسد. برخی نمایندگان مردم لایحه را تاثیرپذیر از غرب دانستهاند و برخی دیگر تحقق آن را غیرممکن. رئیس مجلس هم آن را تکیه بر باد دانسته و گفته است اتکا به نفت، شر مطلق است. در اینسو اما پاستورنشینها بر واقعبینانه بودن لایحه تاکید دارند و تحقق آن را دور از دسترس نمیدانند.
بر کسی پوشیده نیست که سرنوشت گرهخورده نفت با سیاست، از یکسو دروازه بازار جهانی نفت را روی طلای سیاه ایران بسته و از سوی دیگر سد ورود تکنولوژی و سرمایه خارجیها به صنعت نفت ایران شده است. به همین دلیل حداقل در دو سال گذشته خبری از صادرات نفت و به تبع آن درآمدهای نفتی نبوده و همین موضوع باعث شده برخی تحقق بودجه را غیرممکن بدانند. در واقع درآمد ۱۹۹ هزار میلیارد تومانی نفت در سال آینده در شرایطی محقق میشود که امکان صادرات وجود داشته باشد و امکان صادرات در صورتی محقق خواهد شد که روابط سیاسی کشور تغییر کند.
سه بعد تحقق فروش نفت طبق لایحه
به طور کلی، تحقق فروش نفت طبق لایحه در سال آینده، چند بعد دارد. نخست، بعد سیاسی، دوم بعد فنی و سوم بعد جهانی. به طور خلاصه تا روابط سیاسی کشور تغییر نکند و تحریمها لغو نشود، ایران امکان فروش حتی یک بشکه بیشتر نفت را نخواهد داشت. از سوی دیگر از نگاه فنی، صنعت نفت باید آمادگی افزایش میزان تولید، به میزانی که هم پاسخگوی نیاز داخل باشد و هم به صادرات برسد را داشته باشد و از زاویه جهانی، بازار جهانی نفت باید با توجه به کاهش تقاضا به دلیل شیوع کرونا و تعهد اوپکیها به کاهش تولید، بتواند میزبان نفت ایران باشد.
پاستورنشینان امیدوارند، سایرین نه!
از نظر سیاسی، دولت تدبیر و امید همچنان بر تغییر رویکرد مقامات ینگه دنیا امیدوار است و حسن روحانی رئیس جمهوری ابراز امیدواری کرده است که اشتباه اعمال تحریمهای مختلف توسط آمریکا در آینده توسط حاکمان بعدی در کاخ سفید جبران شود. رئیس جمهوری همچنین اعلام کرده است که «اولین پیام بودجه این است که ما یک چشمانداز بسیار روشن و امیدبخش برای سال ۱۴۰۰ داریم و این نه بر مبنای اینکه میخواهیم با کسی مذاکره یا توافق کنیم یا توافق نکنیم، بلکه در چارچوب محاسبات دولت است. دنیا این پیام را به خوبی دریافت کند که شرایط تولید و فروش نفت ایران در سال آینده با دو سال قبل کاملا متفاوت خواهد بود، هرچند ممکن است کاسبان تحریم و یأسآفرینان خیلی از این علامت خوشحال نشوند ولی به هر حال این چراغ امیدی برای ملت بزرگ ما نسبت به سال آینده است.»
البته این مباحث در حالی مطرح میشود که بهارستانیها با افزایش سهم نفت در بودجه مخالفند و بر این باورند که قرار نیست تغییری رخ دهد که میزان صادرات نفت ایران افزایش یابد!
با این حال باید گفت تا تغییری در دیپلماسی کشور رخ ندهد پای نفت ایران به نفتکشها هم باز نخواهد شد.
کارنامه درخشان وزارت نفت در بازگشت به میادین
ضلع دیگر و حیاتی این مثلث، مباحث فنی است. اعمال تحریمها هر چند چراغ تولید از میادین را خاموش نکرد و توسعه میادین در قالب قراردادهای IPC و نگهداشت و افزایش تولید ادامه دارد اما بر سرعت تولید تاثیر گذاشت و میزان تولید را کاهش داد. اما به نظر نمیرسد وزارت نفت در این مورد نگران باشد و روحانی اعلام کرده است که این آمادگی برای افزایش سریع تولید نفت بیشتر وجود دارد.
البته این قصه ناآشنا نیست و وزارت نفت در سال ۱۳۹۵ و در فضای پسابرجام نیز توانست در مدت کوتاهی با افزایش میزان تولید، جایگاه خود را در اوپک و بازار جهانی نفت پس بگیرد و نفت ایران دوباره بر تن خواستگارانش نشست. از سوی دیگر بیژن زنگنه، وزیر نفت هم اعلام کرده است که مجموع تولید نفت و میعانات گازی ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز خواهد شد. به گفته وی در بودجه سال آینده حدود ۲ میلیون و دویست هزار بشکه برای مصرف داخلی و ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نیز برای صادرات پیشبینی شده است. بنابراین با این حجم از صادرات حدود ۲۵ درصد بودجه سال ۱۴۰۰ تامین میشود، البته این در صورتی است که نرخ تسعیر ارز دولت برای تامین کالاهای اساسی ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان و نرخ تسعیر ارز برای شرکتهای دولتی ۱۷ هزار تومان باشد.
البته زنگنه بر این موضوع تاکید کرده است که اعداد مذکور به شرط رفع تحریمها در نظر گرفته شده و اگر شرایط بهتر شود این عدد محقق میشود و در غیر این صورت باید اوراق مشارکت فروخته شود.
زنگنه پیش از این نیز بارها بر این موضوع تاکید کرده بود که ظرفیت تولید در صنعت نفت حفظ شده تا بلافاصله با لغو تحریمها، ایران به بازار جهانی نفت بازگردد.
آیا بازار جهانی میتواند میزبان نفت ایران باشد؟
جدا از موضوعات داخلی صادرات نفت، باید به بعد بینالمللی آن نیز توجه کرد. در واقع آمادگی بازار برای میزبانی نفت ایران نیز به اندازه آمادگی ایران برای از سرگیری صادرات مهم است. پیش از این سه موسسه بینالمللی، میزان بازگشت صادرات نفت ایران را در صورت موفقشدن بایدن در انتخابات آمریکا بررسی کردند. بر این اساس، مجمع بینالمللی انرژی گفته بود تولید ایران به سرعت در این سناریو که اکنون محقق شده، بازیابی میشود و میزان صادرات ایران به ۲ میلیون بشکه در روز خواهد رسید. بانک ژاپنی MUFG نیز در اینباره ادعا کرده بود ایران در صورت پیروزی بایدن میتواند تا پایان ۲۰۲۱ سطح صادرات خود را به ۲.۴ میلیون بشکه در روز برساند. نشریه پلتس هم معتقد است ایران در یک سال حدود ۱.۵ میلیون بشکه نفت را به بازار باز خواهد گرداند. این سه پیشبینی قبل از پیروزی بایدن انجام شدهاند اما جیپیمورگان اخیرا گفته صادرات نفت ایران در سال آینده میلادی میتواند به ۱.۲ میلیون بشکه در روز برسد مشروط بر اینکه توافقی بین تهران و واشنگتن صورت گیرد.
به طور کلی به نظر میرسد بازار جهانی در انتظار بازگشت نفت ایران است. اکنون به نظر میرسد که خریداران نفت ایران آرامش بیشتری دارند و احتمال میدهند که بایدن شرایط را ملایم کند تا حداقل بتوانند ایران را به لیست تأمینکنندگان انرژی خود بازگردانند. حتی گزارشهایی از بازارهای بینالمللی و منابع آگاه به گوش میرسد که میگویند از همین حالا کشورهایی نظیر هند مذاکرات برای پیشخرید نفت از ایران را شروع کردهاند.
از سوی دیگر، مازاد عرضه نفت خام در بازار سبب شده که خریداران قدرت بیشتری داشته باشند و در چنین شرایطی معاملات اسپات (تکمحمولهای) را در اولویت قرار دهند. در شرایط کنونی قراردادهای بلندمدت با اقبال کمتری مواجه است و بازار عمده معاملات، تکمحمولهای است.
حدود ۲ میلیون بشکه نفت خام ایران برای ورود روزانه به بازار نفت در حالی آماده می شود که مشتریان نفت ایران از چین، کره جنوبی، هند، ژاپن و ترکیه - مشتریان سنتی نفت ایران- و همین طور اسپانیا، یونان، فرانسه، ایتالیا، امارات متحده عربی، سنگاپور، آفریقای جنوبی، تایوان، سریلانکا و شرکتهایی نظیر توتال فرانسه و انی ایتالیا قراردادهای جدید مدتدار یا تکمحمولهها از کشورهای دیگر را جایگزین نفت ایران کردهاند.
در بررسی اینکه کدام یک از این قراردادها مدتدار و کدام خریدها تکمحموله است، به این نتیجه میتوان رسید که بخش قابل توجهی از خریدها به صورت تکمحموله جایگزین نفت ایران شدهاند و این موضوع دست ایران را در بازاریابی مجدد باز میگذارد.
البته در مورد قراردادهای مدتدار، لازم است مذاکرات جدیدی از سر گرفته شود. یعنی پالایشگاهها برای یک مدت معین باید برنامهریزی کنند.
ثروتی که از دست میرود
در نهایت باید گفت نفت در متن است و مسائل سیاسی و فنی و بینالمللی در حاشیه! نباید این موضوع را فراموش کنیم که اکثر میادین نفتی کشور در نیمه دوم عمر خود قرار دارند و اگر روشهای افزایش ضریب بازیافت اجرایی نشود و برای توسعه آنها سرمایهگذاری نشود، ممکن است ایران در سالهای نه چندان دور، این ثروت ملی را به طور کامل از دست بدهد زیرا با بالا رفتن عمر میادین، امکان تولید سختتر میشود و به سرمایه بیشتری نیاز دارد و حتی ممکن است امکان تولید از یک میدان به طور کامل از بین برود.
این در حالی است که تعدادی از مهمترین میادین نفتی و گازی ایران مشترکند و در تمام سالهایی که ایران حق صادرات ندارد، کشور مقابل از میدان مشترک برداشت میکند.
از سوی دیگر در صورت تداوم تحریمها، ایران مشتریان سنتی خود را از دست میدهد و بازاریابی به گره کوری تبدیل میشود که نه با دست باز خواهد شد و نه با دندان!