آفتابنیوز : آفتاب: نگين سبز کوير کرمان و شهر نخلستان های آباد در صبحدمي که باردار فاجعه اي به عظمت کشته شدن بيش از 40 هزار نفر بود در 12 ثانيه فرو ريخت و مصيبت و ماتم را تا هميشه مهمان دل مردمانش کرد، بم ديگر نمیخنديد و در دل کوير کرمان با صداي پرندگان شاد و شهد شيرين خرمايش فخر نمیفروخت، در آن روزها به جای صدای نهرها و آواز پرندگان در گوشه و کنار شهر صدای گريه زنانی به گوش مي رسيد که با ديدن آوارها به ياد لحظات با هم بودن براي ديوارهای فرو ريخته خانه آواز مصيبت میخواندند.
بامدادی كه يادآور خاطره ای بسيار تلخ در تاريخ كشور ماست، خاطره ای كه سال ها در اذهان مردم ايران باقي خواهد ماند. آن هنگام كه ساكنان «بم» و روستاهاي اطراف آن در خواب بودند، ناگهان زلزله اي به قدرت 5/6درجه ريشتر رخ داد و شهري با 90هزار نفر ساكن زيرورو شد. خرابی اين زلزله تا شعاع بيش از 50 كيلومتر را دربر گرفت و باعث ويرانی بسياری از خانه ها، ادارات و مزارع و طرح هاي عمرانی، كشاورزی، فرهنگی و ورزشی شد. اين زلزله مهيب، 40 هزار كشته داشت و شهر بم و روستاهای اطراف آن را به تلی از خاک تبديل كرد.
بامداد روز جمعه پنجم دی ماه سال، ۱۳۸۲ (26 دسامبر 2003 ) تيتر نخستين خبر اين بود:
«زمين لرزه شهرستان بم را تكان داد.»
دقايقی بعد مشخص شد كه مؤسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران زمينلرزهای با شدت 3/6 ريشتر را ساعت پنج و ۲۸دقيقه و ۵۹ثانيه آن روز در جنوب شرق ايران ثبت كرده ولی هنوز از تلفات و ميزان خسارات زلزله خبری در دست نبود. اما طی ساعات بعد مشخص شد كه آنچه بر بم گذشته هرگز از اذهان و خاطرهها محو نخواهد شد. شهر كهنی كه تار و پود آن در پس زلزلهای ويرانگر در كمترين زمان ممكن در هم پيچيد و با اهل و بنايش به ويرانه مبدل شد. شهر زيبايي كه با ارگ باصلابتش قرنها در كوير خشك و بیآب و علف همچون ستارهای تابناک میدرخشيد. بنای باشكوهی كه قرنها نجواگر مردم دردمند اين ديار بود. آنگاه كه خبر شهر ويران شده بم به گوش جهانيان رسيد هيچكس باور نمیكرد اينچنين سرنوشتی در انتظار مردم اين ديار بوده است.
در آن جمعه سرد و شنبمزده قرعه مرگ به نام بمیها افتاد و مردم داغديده كرمانی كه هنوز در ماتم مرگ عزيزانشان رخت عزا برتن داشتند بار ديگر داغدار عزيزاني شدند كه در چند فرسخی شهرشان گرفتار قهر طبيعت شدند. حجم ويرانيها به قدری زياد بود كه گروههای اعزامی نمیدانستند از كدام سو آغاز كنند. از كوچههاي درهم تنيده خشتی، از خيابان معلم، از روستای بروات يا روستای خواجه عسكر، جای جای شهر بم را فرياد و شيون و مرگ و عزا گرفته بود، زيرا بيش از ۹۰ درصد اين شهر ويران شده بود.
فرياد استمداد و كمک خواهی زنان و كودكان و سالخورده از همه جا شنيده میشد، آژير آمبولانسهايی كه برای كمک آمده بودند از هر سويی به گوش میرسيد و لحظهايی آرام و قرار نداشت. بيش از يكصد هزار نفر در كمتر از ۱۲ثانيه در بامدادی سياه در چنگال مرگ و تباهی گرفتار شدند. مردم در نخستين دقايق آن روز غمانگيز با شنيدن خبر تاثرآميز زلزله بم با هر آنچه داشتند به سوی اين منطقه شتافتند تا شايد بتوانند جسمهای نيمه جانی را كه اسير خراوارها خاک و خاشاک شده بودند نجات دهند.
تمامی راههای منتهي به شهر ويران شده بم مملو از انسانهای نوعدوستی بود كه میخواستند در نخستين فرصت ممكن به فرياد مردم بلا كشيده آن ديار برسند. دستاندركاران و مسوولان نيز همپای مردم در ساعات اوليه وقوع اين فاجعه ملی عمليات امداد و نجات را آغاز كردند. در نخستين روز وقوع حادثه بيمارستانها و درمانگاههای سراسر استان كرمان پذيرای بيش از سه هزار مجروح و مصدوم اين حادثه جانكاه بود.
ارتش جمهوری اسلامی در كنار يگانهای اعزامی سپاه پاسداران و بسيج با تمام قوا وارد عمل شدند تا ميزان تلفات به حداقل برسد. مديريت بحران با هماهنگی فرمانده ارشد سپاه منطقه، شهرستان بم را به جهت گستردگی به ۲۵منطقه تقسيم كرد. به منظور تخليه سريع مصدومان و مجروحان حادثه با هماهنگی جمعيت هلالاحمر يگانهای هوايی ارتش و هوانيروز فعاليت خود را با دهها سورتی پرواز آغاز كردند. برای تسريع در عمليات امداد و نجات و تخليه جانباختگان و ايجاد هماهنگی بيشتر در گروههای عملكننده، در دومين روز حادثه وزير كشور وارد منطقه شد تا بر روند عمليات امدادرساني با هماهنگي استاندار كرمان و فرماندهان نظامی و انتظامی منطقه نظارت مستقيمی بر نحوه كمک رسانی به مصدومان داشته باشد.
خوشبختانه، با ايثار تحسين انگيز ملت دلسوز و سازمانهايی (چه داخلی و چه بين المللی) که سريعاً به کمک شتافتند، بسياري از نيازهای فوری و اوليه بازماندگان اين بلای بزرگ تأمين شد ولی بازسازی و نوسازی ويرانه هاي بم، با رعايت اصول فنی و نيز تأمين نيازهای مادی و معنوی هموطنانی که از اين فاجعه رسته اند، کاری دراز مدت و اساسي است که ادامه کمک رساني گسترده برای اجرای برنامه های اصولی را میطلبد.
در بم، نگاه ها مبهوت است، آيا طلوع سپيده دل انگيز از دل غروب بم دوباره خواهد دميد؟ آيا آسمان بي ستاره بم دوباره پرستاره خواهد شد؟ آيا نخل های كدر بم دوباره طراوت خواهد گرفت؟ آيا معدود خفتگان زير آوار كه نجات يافتند، زنده خواهند ماند؟ در بم، نگاه ها مبهوت است، آيا كودكان بی پناه، پناه خواهند گرفت؟ آيا بي خانمانان، سامان خواهند گرفت؟ آيا زندگان بم، زندگی خواهند كرد؟ در بم، در كوير سخت و تنهای بم، چه زمان زندگی رنگ خواهد گرفت؟ نمي دانم و نمیدانيم. اما مبادا بم، فراموش شود، مبادا حصاری دور بم كشيده شود، مبادا مردگان زلزله فراموش شوند، مبادا بی كسان، بی پناهان و بازماندگان بم فراموش شوند، مبادا بم فراموش شود. در بم، نگاه ها در بم، نگاه ها به بم، چگونه خواهد بود؟
یاد بم به خیر، یاد صدای خوش بم ایرج بسطامی به خیر
یاد کودکان بمی ، بازیهای کودکانه به خیر
یاد کوچه های خشت و گلی به خیر
یاد مادران ،پدران بمی به خیر
یاد ارگ بم ، آن بنای عظیم به خیر
یاد نخلستان های بم به خیر
یاد بم به خیر...
روح تمامی عزيزان از دست رفته اين فاجعه شاد باد.