عشق موتور است و به قول خودش عاشق زمانی که صدای اگزوز گوشش را پر میکند. از محمد حسین حرف میزنم که اطراف میدان شوش فروشنده قطعات موتور است و تعمیرکار. او اعتقادی به کلاه کاسکت ندارد و با خنده میگوید: «اینهایی که تصادف میکنند بهخاطر همین کلاه کاسکت است چون دید آدم را خراب میکند، البته اگر آسه بروی و بیایی کلاه چیز خوبی است و اگر تصادف کنی ضربه مغزی نمیشوی.» او در این نگاه ناایمن تنها نیست و آمارها هم این را نشان میدهد. آنطور که سرهنگ محمد رازقی، معاون عملیات پلیس راهور تهران بزرگ گفته است: «۵۰ درصد از تصادفات جرحی و فوتی در شهر تهران مربوط به موتورسواران است که آمار بالایی است.» اگر قضیه تا این اندازه جدی است، چرا فکری به حال آن نمیکنند؟
«همین چند ماه پیش یکی از دوستانم با موتور در لاین اتوبوس در حال حرکت بود که یکدفعه در ماشینی باز میشود و او از روی موتور پرتاب میشود. تازه ۲۸ سالش بود که فوت کرد.» اینها را معین که چند سالی است در تهران با موتور مسافر جابهجا میکند، میگوید. شغلش این است و البته دنبال کار بهتری هم میگردد. معین که کلاه کاسکت ندارد مثل بیشتر موتورسوارها وقتی ترافیک و چراغ قرمز را میبیند میپیچد توی پیادهرو و از بین مردم ویراژ میدهد تا زودتر به مقصد برسد. تخلفات موتورسواران به رفتن توی پیادهرو محدود نمیشود. با اینکه آنها هم مثل رانندگان اتومبیل ملزم به رعایت قوانین هستند اما تخلف از این قوانین تبدیل به عرف رانندگی در تهران با بیش از ۲ میلیون راکب موتورسوار شده است.
محمد علیخانی، رئیس کمیسیون عمران، حملونقل و ترافیک شورای شهر تهران، این بیضابطگی در رانندگی موتورسواران را عادتی قدیمی میداند: «در این سالها هیچ گاه کنترل جدی روی موتورسواران نبوده و اگر هم بوده، مقطعی و گذرا بوده است. این روند باعث شده قوانین بهصورت دائمی اجرا نشود.» او از جمعآوری مقطعی موتورهای بدون پلاکی که در شهر تردد میکنند، مثال میزند و معتقد است مسأله ساماندهی موتورسواران رها شده است.
علیخانی دلیل استقبال مردم از موتور را جذابیتهای این وسیله برای اشتغال و کار میداند که باعث استقبال روزافزون از موتورسیکلت از طرف مردم شده است: «دلیل این استقبال روزافزون وضعیت اقتصادی کشور و بیکاری بالا در تهران است.»
هراز گاهی بعداز اجرای طرحهای ضربتی که برای اعمال قانون موتورسواران در شهر تهران اجرا شده ویدئوهایی در فضای مجازی منتشر میشود که موتورسواری که از این راه نان خانواده را میدهد بعد از توقیف وسیله امرار معاشش با التماس میخواهد که موتور او از توقیف خارج شود تا خانوادهاش به سختی بیشتر اقتصادی نیفتند. علیخانی یکی از دلایل سخت شدن برخورد با موتورسواران را همین نیاز مردم به کار کردن با موتور میداند: «بعداز انتشار این ویدئوها دستوری میآید که سختگیری کمتر شود. در واقع شرایط اقتصادی مردم به گونهای است که نمیتوان برخورد قاطع قانونی کرد.»
علیخانی از قانونهای متنوع برای برخورد با راکبان متخلف میگوید؛ از تسهیلات برای ارائه موتورهای برقی که بهعلت گرانی با وجود تسهیلات مورد توجه مردم قرار نگرفت تا موارد دیگر: «قانون بسیار داریم اما شرایط اقتصادی مناسبی برای اعمال آنها وجود ندارد و اگر بخواهیم قانون را اجرا کنیم مشاغل زیادی از دست میرود.» مشاغلی که کافی است سری به بازار تهران بزنید تا از نزدیک شاهد آنها باشید. راکبان موتورهایی که جعبههای بزرگتر از جثه خود را بسرعت از لابهلای ماشینها میگذرانند. توپهای پارچهای بزرگ و سنگین که ترک موتور میگذارند تا برای رسیدن سریع بهدست مشتری دست به نقد ترافیک را پشت سر بگذارند.
محمدحسین که در خیابان شوش مغازه تعمیرات موتور دارد دلایل استقبال مردم از موتورسیکلت را اینطور بیان میکند: «بیشتر بچههایی که مشتری ما هستند، با موتور کار میکنند و نانآور خانواده هستند و بهنظرم این بخش کمتر خلاف قانون عمل میکنند.»
او مهمترین دلایل استقبال مردم از موتورسیکلت را راحتی تردد در طرح ترافیک شهر تهران، پیدا کردن جای پارک و سرعت در رسیدن به مقصد میداند و میگوید: «برای موتورسواران هیچ وقت چراغ قرمز دلیل ترمز زدن نیست و عبور ممنوعی وجود ندارد. بیشتر موتورسواران به راحتی پلاک خود را مخدوش میکنند تا از دست دوربینها در امان باشند.» او به تصادفاتی اشاره میکند که در پیادهروی روبه روی مغازه او بین موتورسواران و عابران پیاده اتفاق افتاده و موتورسوار به سرعت برق از محل فرار کرده است.
«چون بیشتر موتورسواران سند وبیمه ندارند، فرار میکنند.» او فکر میکند یکی از بهترین راهها برای کم شدن تخلفات فرهنگسازی برای موتورسواران و هدفمند کردن آنهاست: «مثلاً جاهایی را در نظر بگیرند که جوانان بروند ویراژ بدهند، حرکات نمایشی بکنند تا انرژی خود را تخلیه کنند.»
مهدی عابدینی، مدیر اداره مهندسی ترافیک، معاونت مطالعات سازمان ترافیک دلایل جذابیت موتورسیکلت برای استفاده در تهران را عبور و مرور بدون دردسر در محدوده زوج و فرد و طرح ترافیک میداند و میگوید: «با توجه به اینکه ثبت تخلفات موتورسیکلت به درستی انجام نمیشود آنها به نوعی آزادانه در آن محدودهها تردد میکنند و این باعث ایجاد مطلوبیت در استفاده از موتور در شهر تهران میشود. موضوع دوم بحث قیمت موتور سیکلت بود که البته الان مانند سابق نیست و قیمت آن افزایش یافته اما چون در حال صحبت از یک روند طولانی مدت هستیم، قیمت پایین موتورسیکلت یکی از دلایل استفاده از آن بود. بحث دیگر جابهجایی کالا و پیک و مسافرکشی است.» او یکی دیگر از جذابیتهای استفاده را خلأهای قانونی می داند که باعث میشود از روی پلاک معلوم نباشد که صاحب موتور دقیقاً کیست.
عابدینی از مدتزمان زیادی میگوید که بحث ساماندهی موتورسیکلت در تهران مطرح است. مثل بسیاری از طرحهای ساماندهی معضلات مختلف پایتخت که بینتیجه میمانند: «این یک موضوع چندوجهی و فرابخشی است. در واقع موضوع موتورسیکلت فراتر از موضوع مهندسی است و بحثهای پردامنه قانونی و اقتصادی و اجتماعی را همراه خود دارد. برای این بحث طرح و برنامه بسیاری ریخته شده و الان هم موجود است اما بهخاطر حساسیتهای اجتماعی و اقتصادی اقدام عملی در مورد آن انجام نشده و قطعاً اگر این اقدامات انجام نگیرد، نمیتوانیم انتظار تغییر و بهبودی داشته باشیم.»
موتورسواری را نمیشناسم که بعد از سالها استفاده از این وسیله دوچرخ، خاطرات تلخی با خود به همراه نداشته باشد. دستی شکسته یا پایی آسیب دیده؛ بعد از دست دادن تعادل در شبی بارانی. اما موتور با همه مشکلات و خطراتی که برای راکب خود دارد، حالا آخرین امید کسانی است که دیگر نه پولی دستکم برای خرید یک پراید دارند و نه دوست و آشنایی که کاری برای آنها دست و پا کند. آنها راهی ندارند جز پناه بردن به اقتصاد موتوری.
از تون به عنوان یک شهروند خواهش می کنم بیشتر به این موضوع بپردازید تا شاید یک کسی پیدا شود یک سر و سامان حداقلی به اینها بدهد