چند روز بیشتر تا اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی باقی نمانده است. شهیدی که رهبر انقلاب فرمودند ایشان را باید یک مکتب و یک راه دید نه یک فرد.
در مراسمی که چند روز پیش در کرمان برگزار شد، سردار سیدمحمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح درباره لحظات تدفین ایشان صحبت کرد.
بنا به روایت تسنیم، وی با اشاره به ماجرای تکفین پیکرهای مطهر گفت: آن شبی که ما در معراج شهدای تهران به وضعیت پیکرها رسیدگی میکردیم، وضعیت خاصی داشتیم. اجزای پیکرها با هم مخلوط شده بود و باید تکهها و بدنهای اربا اربا شده این شهدا به پیکر اصلی ملحق میشد. بعضی از شهدا بهشدت تکهتکه شده بودند. بعضیها عادیتر بودند و بدن آسیب کمتری دیده بود. پیکر شهید ابومهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی چند تکه شده بود. بدن حاج قاسم پنج تکه شده بود. باید اجزا را ملحق میکردیم.
وی افزود: DNA آنها سریع بررسی شد و دوستان توانستند اینها را در مرکز تحقیقات پزشکی سپاه تعیین و تکلیف کنند. شب قبل از مراسم وقتی بدنها میخواست برای نماز به اقامت حضرت آقا در دانشگاه تهران آماده شود و بعد آن تشییع تاریخی صورت بگیرد، ما آمدیم در معراج شهدا. برای پیکرها امکان غسل نبود. باید آن را تیمم میدادیم از نظر خودمان آنها را تیمم داده، کفن کرده و تجهیز و آماده کردیم و بعد در تابوتها قرار دادیم و برای برنامههای بعدی و تشییع آماده شد.
سردار باقرزاده گفت: من آن روز از خدا و از خود شهید خواسته بودم که توفیقی دهد من خدمت حضرت آقا برسم چون در آن ازدحام، شلوغی و هیاهو امکان نبود. دوست داشتم بروم و گزارشی را از وضعیت پیکر شهدا به خدمت حضرت آقا برسانم. بهطور معجزهآسایی به محضر حضرت آقا شرفیاب شدم. قبل از نماز زیر جایگاهی که آقا لحظاتی توقف داشتند، شخصیتهای مملکتی و سران قوا، اسماعیل هنیه، فرماندهان عالی سپاه از جمله سردار سلامی هم آنجا بودند. من هم به آنجا هدایت شدم. بزرگواری من را به آن سمت برد. این شخصیت محترم که آنجا بود به من گفت وضعیت پیکرها را برای آقا گزارش کنید.
وی با اشاره به دیدار با رهبر معظم انقلاب گفت: من بعد از این که جلو رفتم و سلام عرض کردم و دست آقا را بوسیدم، خدمت حضرت آقا عرض کردم آقا ما در شب گذشته برای آمادهسازی پیکر مطهر شهدا اقدام کردیم. نمیشد آنها را غسل بدهیم، تیمم داده و تجهیز شدند. در معراج شهدا جوانها حضور داشتند. کفن، پنبه، پارچه، نایلون و وسایل دیگر موجود بود، ولی در آمادهسازی این پیکرها خیلی اذیت شدیم. به این معنا که به سختی تکه پارههای این پیکرها را جمع و جور کردیم. گوشتهای پراکنده را سامان دادیم تا بتوانیم در قالب یک پیکر درآورده و آنها را در تابوت قرار دهیم.
فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین بیان کرد: شهید سر نداشت، بخشی از کتف ایشان باقی مانده بود و بخشی از مچ پا به پایین و دست و اجزایی که کوبیده شده بود. اینها اربا اربا بودند. من اینها را خدمت آقا عرض کردم و بعد هم به کربلای حضرت ابا عبدالله(ع) اشاره کردم و گفتم «ما که با این وضعیت به سختی شهیدان را جمع و جور کردیم، نمیدانم امام زینالعابدین علیهالسلام در کربلا چگونه تنها با بوریا پیکر حضرت اباعبدالله علیه السلام را مهیای تدفین کردند؟!».
وی به بیانات بیسابقه آقا اشاره کرد و گفت: آقا فرمودند «شما به زحمت افتادید اینها شهید معرکه بودند» یعنی غسل و کفن نداشتند در حقیقت این همه بحثی که ما کردیم، دیدیم با یک فتوای فقهی یکدفعه فضا عوض شد و این شهیدان به حکم «لایغسل و لایکفن» نیازی به غسل و کفن نداشتند. حتی تیمم هم نداشتند. آقا میخواستند این را بفرمایند؛ اما جایگاه چیزی که این تراز فقهی را تغییر داد بر میگردد به این مسئله که ما از زمان جنگ یاد گرفتیم؛ این موضوع از امام(ره) هم استفتا شده بود و همه مراجع نیز به آن قائل هستند. در کتب فقهی هم موجود است که معرکه و حدود فقهی معرکه محدودهای است که طرفین به سوی یکدیگر سلاح پرتاب میکنند.
سردار باقرزاده با اشاره به سلاحهای جنگ هشتساله گفت: در جنگ با صدام سلاحهایی که پرتاب میشد، انواع خمپاره با برد کوتاه و بلند، تیر و نهایتاً توپخانه بود؛ این محدوده را ما بهعنوان محدوده معرکه میشناختیم. اگر بمباران هم میشد وقتی کسی در این محدوده تعیینشده، به شهادت میرسید، شهید معرکه تشخیص داده میشد، ولی اگر در جنگ شهرها داخل شهر که موشک هم میزدند به شهادت میرسید، شهید معرکه محسوب نمیشد و باید غسل و کفن میشد. شهید معرکه از نظر فقهی چنین جایگاهی دارد؛ یعنی جایی که جنگ بوده و سلاح بهسوی هم پرتاب میشده را میگفتند.
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ادامه داد: اما حضرت آقا در این موقعیت، مطلب جدیدی را فرمودند و این سابقه نداشته است. اینکه از نظر فقهی معرکه بر اساس حضور یک فرد تعریف شود، بیسابقه بوده است؛ بهصرف اینکه حاج قاسم تشریف آوردند آن نقطه یعنی در حوالی فرودگاه بغداد و مورد آماج تیرهای دشمن قرار گرفت، نفس حضور ایشان در آن نقطه و بهتبع آن هجوم ناجوانمردانه دشمن به ایشان و همراهانشان، آن محل را به معرکه تبدیل کرد؛ این وزن و جایگاه یک انسان را میرساند؛ جایی که مورد آماج دشمن قرار گرفت تبدیل به معرکه شد و آن شهادت هم شهادت در خط مقدم تلقی میشود و «أفضَلُ الشُّهَداءِ الذین یُقاتِلُونَ فی الصفِّ الأوَّلِ» محسوب میشود.