سرلشکر پاسدار سیدیحیی رحیم صفوی مشاور و دستیار عالی مقام معظم رهبری در برنامهای تلویزیونی در پاسخ به این پرسش که این یکسال بدون حاج قاسم چگونه گذشت، گفت: شهدا زنده هستند و ما آنها را احساس می کنیم. ما پژوهشگاه دفاع مقدس به نام سردار سلیمانی ایجاد کردیم؛ البته این پژوهشگاه از قبل بو اما از وقتی من مسئولیتش را عهده دار شدم نامش را به نام سردار سلیمانی تغییر دادم. عکس بزرگی از او در دفتر زده ایم و هر روز با او سلام و علیکی می کنیم.
وی افزود: به اعتقاد ما شهیدان زنده اند و ما نمی توانیم آنها را ببینیم. یکسال از شهادت مظلومانه قهرمان سپاه اسلام و امت اسلامی گذشت. این شهادت مظلومانه را به همه ملت های مسلمان منطقه، مقام معظم رهبری، حضرت ولی عصر(عج) و به مردم قدرشناسی که فرزندان و خدمت گذاران خود را به خوبی می شناسند تبریک و تسلیت می گویم.
فرمانده اسبق سپاه درباره آشناییاش با سردار قاسم سلیمانی خاطرنشان کرد: درباره نقطه آشنایی با حاج قاسم باید بگویم او را 39 سال از نزیک می شناختم و با او ارتباطات کاری داشتم. اما نقطه شروع از ماه های اول دفاع مقدس بود که او فرمانده یک واحد از نیروهای بسیجی و پاسدار کرمانی را در سوسنگرد داشت به گلف که ستاد عملیات جنوب بود، آمده بود و شهید بزرگوار حسن باقری که معاون اطلاعاتی من بود ایشان را به من معرفی کرد و با او آشنا شدم. اوج شناسایی و کارکردن با تشکیل تیپ 41 ثارالله در اسفند سال 60 و آغاز عملیات فتح المبین که این تیپ وارد عملیات شد و در فرودین 61 بود و تا پایان جنگ از فرماندهان خط شکن 8 سال دفاع مقدس بود.
سرلشکر صفوی در پاسخ به این پرسش که نقطه اوج هدایتگری و فرماندهی حاج قاسم در دوران دفاع مقدس کجا بود؟ اظهار کرد: در فتح فاو در بیست بهمن 64سال و عبور از رودخانه سرکش و خروشان ارون؛. لشگر 41 ثارالله به فرماندهی او عبور از سخت ترین محل از اروند رود که انتهای اروند رود نزدیک دهانه خلیج فارس بود و عرضش بیش از 1200 متر یا شاید 1400 متر بود را عهده دار بود. همان شب اول عبور کرد و یک تیپ از نیروهای عراقی را به محاصره انداخت. شجاعت و تدبیرو حضور او مثال زدنی بود. عملیات فاو 70 شبانه روز بود. او 70 شبانه روز جنگید و پیروزهای بزرگی به دست آورد. نحوه فرماندهی او به این شکل بود که در فاو خود من هم شب اول که عبور کردم یک هفته بعد به خط دفاعی او رفتم تا سربزنم؛ دیدم سه رده دفاعی ایجاد کرده است؛ آرایش نظامی کامل برقرار کرده بود. در خط مقدم دوشکا و خمپاره شصت و در خط دوم خمپاره 120 میلیمتری، یعنی اگر خدای نکرده خط اول سقوط کرد خط دوم دفاع کند. اگر خط دوم سقوط کرد خط سوم. یک اوج خلاقیت و یک نبوغ نظامی داشت.
وی گفت: در کربلای پنج 19 دی ماه سال 65 یکی از یگان هایی که از یک آب گرفتگی عبور کرد وشب اول عملیات و از کانال پرورش ماهی هم عبور کرد و عراقی ها را دور زد لشگر 41ثارالله به فرماندهی او بود. عراقی ها برایشان غیرقابل تصور بود. او با نفربرهای آبی خاکی بی ام پی نیروهایش را سوار کرده بود و همان شب اول از کانال پرورش ماهی عبور کرد. او و یکی دو یگان دیگر ما درعملیات کربلای 5 که بیش از بیست شبانه روز طول کشید و سخت ترین وخونین بارترین عملیات ما بود، او شجاعت، درایت و صبر مثال زدنی خود را به نمایش گذاشت. در کربلای 5 و قبل از آن کربلای 4 که چند روز قبل بود و شکست خورده بودیم بیش از 20 نفر از فرمانده گردان هایشان شهید شدند. ظرف کمتر از یک ماه این صبر بر شدائد و فشارهای جنگ شبانه روزی، قدرت ابتکار و فرماندهی او مثال زدنی بود. ایشان وقتی به کرمان رفت آنچنان در مرثیه این شهیدان صحبت می کرد که دل سنگ به گریه می افتاد؛ به تک تک شهدا و فرماندهان اشاره کرد؛ شهید میرحسینی که جانشین ایشان بود و اهل زابل بود و یا فرماندهان گردانی که به تک تک آنها اشاره کرد. هنری که داشت این بود که بسیار خوب، عاطفی و مردمی صحبت می کرد و درباره دوستانش غلو نمی کرد.
رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس در ادامه بیان کرد: آخر جنگ هم که قطعنامه را پذیرفتیم و عراقی ها مجدد حمله کردند تا خرمشهر را بگیرند و پشت میز مذاکره برگ برنده داشته باشند و منافقین از غرب کشور مشکل ساز شدند، مجدداً ایشان و نیروهایش به عراقی ها حمله کردند و عراقی ها شکست جانانه ای خوردند؛ آنجا جنگ تن با تانک بود. بعد از دفاع مقدس فرمانده قرارگاه قدس در جنوب شهر برای مقابله با اشرار و قاچاقچیان شد. او با تدابیرخود منطقه را مدیریت کرد. او عده ای از قاچاقچیان را منهدم کرد. عده ای را آب و زمین کشاورزی داد و با دولت وقت ایران هماهنگی کرد و واقعا اینها ساکن شدند. قرارگاه قدس در منطقه سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان بیش از 200 هزار کیلومتر وسعت دشات ولی او می رفت و با واقعا با اشرارو طوایف مختلف می رفت و صحبت می کرد. آنهارا قانع می کرد که مبادا بازیچه دست دشمنان شوید.
سرلشکر صفوی در ادامه توضیح داد: از زمانی که من در سال 76 فرمانده سپاه شدم. او را که فرمانده قرارگاه قدس و جنوب کرمان بود به عنوان فرمانده نیروی قدس به حضرت آقا پیشنهاد دادم. حضرت آقا سال 1376 او را فرمانده نیروی قدس قراردادند. آن زمان زمان سردار احمد کاظمی که فرمانده قرارگاه حمزه بود را هم به تهران آوردم و فرمانده نیروی زمینی سپاه شد. بسیار با هم رفیق بودند. بعد از سال های دفاع مقدس بعد از شهادت احمدکاظمی، او ماهی یکبار اصفهان میآمد و فقط سمت مقبره شهید کاظمی و حسین خرازی میرفت و با آنها راز و نیاز می کرد. یک ارتباط قلبی و عاطفی بین حاج قاسم سلیمانی و حاج احمدکاظمی برقرار بود.
وی در ادامه در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه شهادت سردار چه تاثیری بر معادلات منطقه و بین المللی گذاشت؟ اظهار کرد: ا او 22 سال فرمانده نیروی قدس سپاه بود در این سال ها جبهه مقاومت اسلامی را از لبنان گرفته تا سوریه و افغانستان و یمن گسترش داد و ساختار سازی کرد. از مردم خود منطقه استفاده کرد و نیروهای جبهه مقاومت را تجهیزکرد و روش جنگیدن با نیروهای اشغالگر را به آنها آموزش دارد. گروه حماس و جهاد اسلامی را در فلسطین تقویت کرد. انصافا او دو گروه مجاهدی را که در فلسطین اشغالی هستند، تقویت کرد. اگر بخواهیم از عملکرد او بگوییم من می توانم بگویم در سه صحنه امریکایی ها را شکست بزرگ داد؛ صحنه ای که امریکایی ها و صهیونیست و برخی کشورهای عربی به دنبال این بودند که با راه اندازی داعش حکومت بشار اسد و عراق را براندازی کنند و برخی کشورهای عربی هم بودند. در مقابل این ائتلاف ایران بود و بعد روسیه و سوریه و عراق اضافه شدند و فرمانده میدانی که تدابیر مقام معظم رهبری و سیاست های شواری امنیت ملی را در صحنه عملیات در مواجهه با داعشی های برخوردار ازحمایت امریکایی ها انجام می داد، او بود.
فرمانده اسبق سپاه ادامه داد: در صحنه اشغال نظامی افغانستان و اشغال نظامی عراق، امریکایی ها عملا شکست خوردند و به اهداف کلان خود نرسیدند. با اشغال این دو کشور یک فرصت بیست ساله ای را در اختیار رقبای استراتژیک یعنی روسیه و چین گذاشتند. قدرت چین و روسیه افزایش پیدا کرد. در حالی که اینها درگیر افغانستان و عراق بودند، 7 تریلیون هزینه کردند و نیورهایشان کشته شدند. البته به نفع ایران شد چون امریکایی ها دو دشمن ایران را در افغانستان و عراق از بین بردند. قدرت نفوذ ایران با فرماندهی حاج قاسم سلیمانی از عراق به سوریه و لبنان و مدیترانه رفت و امریکایی ها شکست راهبردی خوردند. به نظرم شکست بدتر شهادت سردار بود؛ امریکایی ها چهره جنایتکارانه خود را بروز دادند. رژیم تروریستی امریکا مدام دم از دموکراسی و آزادی خواهی می زند. همه مردم جهان یک مرتبه چهره عریان امریکایی ها را شناختند و بازتاب هایی داشت که نه هیچ گاه دستگاه های جاسوسی امریکا و نه فرماندهان عملیات روانی فکرش را نمی کردند که میلیون ها آدم ها از هند و شمال آفریقا تا ایران جوشش عواطف و احساسات خود را نشان بدهد.
او در ادامه افزود: در این شهادت ماهیت تروریستی امریکا و صهیونیست ها و برخی کشورهای عربی که در این شهادت همکار امریکا بودند و عوامل نفوذی بودند و اطلاعات دقیقی به امریکایی ها دادند، رو شد. دست آنها در دست امریکایی ها بود. جانشین ایشان سردار قاآنی زودتر از حاج قاسم سردار شده است و سال ها در جبهه ها جانشین او بوده است. مطمئن هستم هم نیروی قدس سپاه و هم زیرساخت هایی که در سوریه هست همکاری خواهند داشت. حاج قاسم سلیمانی بیش از 70 هزار نیروی مردمی را در کنار ارتش سرویه راه اندازی و ساماندهی کرد. در عراق بیش از 22 تیپ حشدالشعبی را راه اندازی کرد. این زیرساخت ها هستند و البته در اختیار دولت های منطقه هستند.
مشاور عالی مقام معظم رهبری گفت: ابومهدی مهندس از نیروهای لشگر بدر بود؛ لشگر عراقی بود که در ایران ساماندهی کردیم با خود عراقی ها می جنگیدند. ابومهدی المهندس فرمانده مهندسی لشگر بدر بود و به زبان فارسی صحبت می کرد. بزرگان، علمای ایران و مقام معظم رهبری را از زمان ریاست جمهوری می شناخت و رفت و آمد داشت. آخرین اربعینی که با خانواده به کربلا رفتم، او را چند ساعتی زیارت کردم. انسان بسیار فکوری بود و چهره نورانی داشت. سردار حجازی که فرمانده سپاه ما در لبنان بود، وقتی حاج قاسم از لبنان به سوریه آمد و از سوریه به عراق آمد گفت روز آخر چهره او واقعا نورانی شده بود. حاج قاسم و ابومهدی المهندس واقعا نورانی بود؛ این خیالات نبود؛ هر دو از ملاطفت قلبی و انس با قرآنی که داشتند نورانی بودند. مردم مطمئن باشند پس از این شهادتها فرماندهان بزرگی در ایران و در منطقه به خونخواهی این دو بزرگوار قیام خواهند کرد.
دستیار عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی همچنین در پاسخ به این پرسش که تحلیل شما از تحرکات اخیر آمریکایی ها در عراق چیست، بیان کرد: نیروهای نظامی ایران اشراف اطلاعاتی کامل دارند و تمام تحرکات نظامی امریکا را از دریای عمان، اقیانوس هند، دریای عمان، خلیج فارس و حتی پایگاه هایی که در کشورهای همسایه دارند، رصد اطلاعاتی می کنند. نقاط ضعف و اینها را می دهند. نیروهای نظامی ما از اشراف عملیاتی و اشراف اطلاعاتی برخوردار هستند و از آمادگی برخوردار هستند و می دانند رهبر مقتدری داریم که دستور می دهد پایگاه عین الاسد را با موشک بزنیم. هیچ گاه آغازگر جنگ نخواهیم بود اما اگر کسی به ایران حمله کند با اقتدار و آمادگی کامل جوابمان به صورت مستحکم داده خواهد شد.
وی افزود: تحلیلم این است که از ضعفشان در حال منفعل شدن است. آنها نگران این هستند که در سالگرد شهید سلیمانی و ابومهدی و همچنین شهادت محسن فخری زاده ما عملیات هایی را انجام بدهیم. برآورد من این است که اینها در حالت پدافندی هستند و البته نباید دشمن را حقیر بشماریم. نیروهای ما در کمال اقتدار آمادگی کامل از منافعامان را دارند. آمریکایی می دانند نیروهایشان در منطقه بسیار آسیب پذیر هستند. ایران قادر است ناوهای هماپیمابر امریکایی را ظرف چند ساعت تبدیل به زیردریایی کنند. نظامی های امریکایی بیشتر از سیاسیون نقط ضعف خود را می دانند ولی به هر حال امیدواریم تا زمانی که دولت خبیث ترامپ برود، اتفاقی نیفتد. آنطور که مقام معظم رهبری و فرماندهان ما می دانند انتقام حاج قاسم به قوت خودش باقی می ماند.
سرلشکر صفوی گفت: حاج قاسم یک پاسدار و انسان خودساخته مطلوب اسلام و قرآن بود که تاثیر زیادی از مقام معظم رهبری گرفته بود. بارها در زمان فرماندهی سپاه قدس خدمت آقا مشرف می شد و از تدابیر و معنویت حضرت آقا بهره می برد. حضرت آقا به جانبازان و خانواده شهدا عنایات ویژه ای داشت. حاج قاسم در عین صلابت، قلبش به لطافت گل های بهاری بود. هر ماه و هر زمان خانواده شهدا را می دید. کمتر جایی برای سخنرانی می رفت مگر اینکه درباره شهدا بود. هر زمان می رسید، اول خانواده شهدا را در نظر داشت. زلزله بم که آمد فرمانده سپاه بودم و هرچقدر به دولتی ها گفتیم کسی بیاید برویم، نیامد. حاج قاسم و احمد کاظمی اولین نفرها رسیدند و فرودگاه را عملیاتی کردند و ماندند و مجروح ها را ساماندهی کردند. شاید بیش از دو هفته در هر 13 دقیقه یک هلی کوپتر یا هواپیما از فرودگاه بم مجروحان را می آرود. در مقابل صهیونیست ها و دشمن صلابت داشت اما در مقابل مردم و شیعیان عطوفت قلبی داشت.
وی ادامه داد: سردار سلیمانی روحیه مردم یاری و مردم داری داشت و خودش را خاک پای مستضعفان می دانست. از خودش گذشته بود، او انسانی بود که ابعاد مختلفی داشت. نمازهای باحالی می خواند و با قرآن انس داشت. فرصت پیدا می کرد کتاب می خواند. سفری با خانواده به سوریه رفته بودیم و در حال برگشت در فرودگاه او را دیدیم. گفت می آیی برویم نجف؛ گفتم نه من دارم به تهران می روم؛ گفت من به نحف می روم می خواهی با هم به نجف برویم و زیارتی بکنیم و بعد برویم. در هواپیما که از دمشق به نجف می رفتیم 15 دقیقه با خانواده من چیزهایی که من هیچ وقت به خانواده نمی گفتم را از زبان خودش گفت. او خانواده دوست بود و بسیار به آن علاقه داشت، اما دو سوم عمرش کنار خانواده نبود. بلکه همواره در بعد از جنگ هم در ماموریت بود.
مشاور ارشد مقام معظم رهبری گفت: سردار سلیمانی بعد از جنگ، 22 سال در سوریه، عراق، لبنان و افغانستان مجاهدت شبانه روزی داشت. او سرداری است که نامش بر قلب ها اثر می گذارد. حضرت آقا چه زیبا فرمودند او قهرمان ملت ایران وقهرمان امت اسلامی بود. کسانی که در تاریخ مبارزات مستکبرین و نیروهای اشغالگر از شمال آفریقا تا مراکش و مصر ایستادند، انسان های بزرگی بودند اما ضمن اینکه انسان های بزرگی بودند سردار سلیمانی چیز دیگری بود. او قهرمان امت اسلامی برای کشورهای مسلمان بود و یک الگوی مبارزه برای نسل امروز وفردای ایران اسلامی است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: امریکایی ها زمانی که عراق را تصرف کردند، نجف را محاصره کردند. بیش از 200 نفر از مجاهدین عراق را در نجف به شهادت رساندند. او بسیار ناراحت بود و ما کمک موثری دادیم و انجام شد و آن محاصره شکست. با امریکایی ها به توافق رسیدند که محاصره شکسته شود. در زمان جنگ 33 روزه که سردار سلیمانی و عماد مغنیه مستقیماً صحنه عملیات را هدایت کردند، در مکانی که یکی از فرماندهان نظامی بودند، رژیم صهیونیستی و صحنه عملیات را از طریق تلویزیون می دیدیم، می دیدم که چگونه رژیم صهیونیست ذلیل و خار شدند و برای اولین بار در جنگ 33 روزه ابهت آنها شکسته شد. او صبور و اگاهانه و شجاعانه میجنگید. بارها به او گفتم حاج قاسم آنجا خیلی خطر دارد و میگفت من دنبال شهادت می گردم. یکبار در سفری که از عراق به سوریه می رفت دو هواپیمای امریکایی او را اسکورت کردند و روی بال هواپیما آمدند. وقتی نیروی دریایی سپاه سربازان متجاوز را دستگیر کردیم خیلی تحقیرشدند. گفتیم این جوابی است که مثلا می خواهیم خودی نشان بدهید. او بعد از شهادتش هم بزرگ ترین ضربه را زد.