آفتابنیوز : آفتاب: یکی از یاران نزدیک نواب صفوی او را دارای چهرهای خشن با دشمنان و خلقی مهربان نسبت به دوستان توصیف کرد.
مهدی عبدخدایی در گفت و گو با خبرنگار سیاسی آفتاب در آستانه سالگرد شهادت نواب صفوی دبیرکل جمعیت فداییان اسلام اظهار داشت:«برای ارزیابی چهرهها باید آنها را ابعاد مختلف ارزیابی کرد. من گاهی فکر میکنم که نواب صفوی مصداق این آیه است که میفرماید:"اشداء علی الکفار و رحماء بینهم". او قلبی رئوف داشت. خاطرات عجیبی را از رافت و مهربانی او در ذهن دارم که نه تنها نسبت به انسانها حتی نسبت به حیوانات نیز بسیار مهربان بود.»
وی افزود:«روزی برف آمده بود و بچه سگی در سرما میلرزید. نواب صفوی این بچه سگ را به داخل منزل آورد و به او با پستانک شیر داد و گفت درست است که انجمن حمایت از حیوانات نداریم. اما مگر نشنیدهاید که گفته اند " میازار موری که دانهکش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است.»
عبدخدایی ادامه داد:«به یاد دارم که روزی از مصر آمده بود. در خاورمیانه غوغایی به پا کرده بود. به ملک حسین گفته بود که من از پادشاهان متنفرم اما چون تو سید هستی با تو دیدار کردهام تا تو را نصیحت کنم. با ژنرال نجیب دیدار کرده بود و همچنین با جمال عبدالناصر. روزی دیداری با عرفات داشت و عرفات بعدها برای من تعریف کرد که او را ملاقات کرده و نواب صفوی در بدو دیدار با او گفته است که تفنگت کو؟ در یک سخنرانی خطاب به عبدالناصر فریاد زده بود که کانال سوئز را ملی کن! در همان زمان به تهران آمد. شاید تصویرش باشد که من و آیتالله طالقانی در کنار او بودیم. در همین حال آقای واحدی مریض شد. نواب صفوی نذر کرد که اگر او حالش بهبود پیدا کند یک روز برای پیرزنی در دولاب که قصد داشت خانهای خشتی بسازد عملگی کند. از قضا حال دوست ما بهتر شد و نواب فردا عبا و عمامه را کنار گذاشت و به راستی به همراه همان پیرزن برای ساختن خانه خشتی عملگی کرد.»
این یار دیرینه نواب صفوی در پاسخ به این سوال که چرا چهرهای تا به این اندازه خشن از او در میان برخی وجود دارد گفت:«او همانطور که عرض کردم بعد از اتمام حجت با همه اشداء علی الکفار بود. مخالفین او باستانگرایان، کمونیستها و اعضای حزب توده و درباریان بودند. کسانی که نمی خواستند نهضت اسلامی پا بگیرد و الحمدلله به وجود آمد و ما امروز درباره آن حرف میزنیم. ما که با او زندگی میکردیم هرگز از او خشونتی سراغ نداریم.»
عبدخدایی در پایان اظهار داشت:«از مردم ناحیه دولاب اگر بپرسید هنوز خاطرات مهربانیهای او را به یاد دارند. او سرشار از روحیه عاطفی بود و ما که هرگز از او نامهربانی و خشونت ندیدیدم.»