آفتابنیوز :
آفتاب- حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی: بسم الله الرحمن الرحیم. تاریخ قیام ابی عبدالله الحسین (ع) و واقعه عاشورا از همه وقایع تاریخی دیگر متفاوت است. بیتردید این قطعه تاریخی، حالتی ویژه و استثنائی دارد. از بیان همه روایات میفهمیم که این قطعۀ تاریخی باید برای همیشه تاریخ زنده بماند. این روایات بر این نکته تأکید دارد که این واقعه یک حادثه معمولی تاریخی نیست و در زمان و مکان نمیتواند محصور بماند. بلکه تاریخ کربلا بعنوان یک سرمایه بزرگ معنوی و یک فرهنگ بزرگ بالنده و امتداد دار در طول تاریخ برای همه شیعیان، مسلمانان و آزادیخواهان جهان درس و سرمشق است.
این فرهنگ غنی حسینی درسها و سرمشقهای فراوانی برای ما دارد که یکی از آن درسها و سرمشقها امر بمعروف و نهی از منکر و رسالت بزرگ اجتماعی نظارت همگانی است. بیتردید یکی از اهداف این قیام عظیم همین است.
شما ببینید سرآغاز نهضت ابی عبدالله در ماه رجب سال ٦٠ هـ در مدینه با این جملات است: «فعلی الاسلام السلام، اذ بلیت الامه براع مثل یزید» باید با اسلام خداحافظی کرد، اگر مدیریت جامعۀ اسلامی بعهده فردی چون یزید باشد. بنابراین از این بیان میفهمیم که تضاد یک حکومت استبدادی ستم پیشه، با فرهنگ اسلامی، عامل اساسی برای این قیام است.
در بیان دیگری در متن وصیتنامه امام قبل از خروج از مدینه میفرماید: «من برای سرکشی و از روی هوای نفس و یا به منظور فساد و ستم قیام نکردهام، بلکه برای اصلاح امور جامعه و نجات امت اسلامی نهضت خود را شروع کردهام. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و طبق سیرۀ و روش زندگی جدم پیامبر و پدرم علی بن ابی طالب حرکت کنم»
1. در این بیان نیز امام حسین(ع) بحث معضلات و انحرافات اجتماعی و فساد در جامعه و ضرورت امر بمعروف و نهی از منکر را مطرح میکنند.
در مسیر حرکت از مکه به کوفه نیز میفرماید: «مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیگردد. براستی که انسان مؤمن در چنین شرایطی آرزوی مرگ میکند و مشتاق دیدار پروردگار خود است. که من مرگ را در این حال جز سعادت و خوشبختی و زندگی با ستمگران را دلگیرکننده و جز ننگ و نکبت و عار نمیدانم»
2.
نزدیک سرزمین کربلا در برخورد با لشگر حر بن یزید نیز میگوید: «مردم! رسول خدا فرمود: هرکس سلطان و حاکم ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال دانسته و پیمان الهی را بشکند و مخالف سنت رسول خدا(ص) باشد و در میان بندگان خدا بر گناه و عداوت و دشمنی عمل کند و در این شرایط، با گفتار و رفتار خود به مخالفت با چنین کسی برنخیزد، خداوند او را در جایگاه همان ستمگر قرار میدهد»
3.
نیازی نیست به دیگر کلمات امام(ع) استشهاد کنم، همه بیانات و کلمات آن حضرت حکایت از آن دارد که این قیام و نهضت برای نجات جامعه اسلامی، مبارزه با فساد، ایجاد اصلاحات، استقرار حق و عدل و احکام الهی، امر به معروف و نهی از منکر است.
در اینجا دو نکته باید مورد بحث قرار گیرد. یکی آنکه آیا کاربرد حماسه امام حسین(ع) تنها برای مبارزه با حکومتهای جائر و طاغوت است؟ آیا تنها برای مقابله و یا جنگ و برخورد با حکومتهای غیر اسلامی است؟ یا آنکه در دولتهای اسلامی و در جامعۀ اسلامی نیز کاربرد دارد.
آیا کاربرد بحث شهادت و حماسۀ عاشورا تنها برون ستیزی و دشمن ستیزی است؟ و یا آنکه درس این قیام، آزادگی، تسلیم نشدن در برابر هر نوع بیعدالتی و ظلم است و بصورت کارکردی و عملی سرمشق برای همه کسانی است که بنحوی حقوق آنان در جامعه تضییع شده است؟
با تکیه بر این واقعه درس آموز باید فرهنگ آزادی و تبری جستن از پذیرش روابط ناعادلانه را آموخت.
درس عاشورا درس شهامت و رشادت و عزت و مردانگی و آزادگی و تربیت نسل جوان در راستای این اهداف است. تا مردم در سایه این فرهنگ خواستار حقوق حقه خود و پیگیر حقوق اجتماعی خود باشند و تا چنین نشود رشد و ترقی جامعه امکانپذیر نخواهد شد. با تکیه بر این فرهنگ است که باید تحرک و موج و نشاط سیاسی را بوجود آورد.با تکیه بر این فرهنگ و آموزههای آن است که میتوان به سوی جامعهای برتر، آگاهتر، فعالتر و دارای مشارکت بیشتر و با سطح آگاهی و شعور بالاتر در جامعه، حرکت کرد. بنابراین درسهای این قیام، هم برای مبارزه با دشمن و با یک حکومت استبدادی و غیر اسلامی است و هم برای اصلاح جامعه و ایجاد عدالت و برابری و جلوگیری از هرگونه انحراف در یک جامعه اسلامی و یک حکومت اسلامی و مردمسالار دینی است.
در واقع بحث این است که گسترۀ این سرمشق تا کجاست، آیا حداقلی است و یا حداکثری است. سخن این است که این سرمشق حداکثری است و برای همه جوامع پیام دارد و سرمشق است.
نکته دوم بحث گسترۀ معنای «معروف» و «منکر» است. معروف یعنی چه؟ منکر یعنی چه؟ دایره این معروف و منکر تا کجاست؟ متأسفانه در جامعۀ ما بحث معروف و منکر در موضوعات خاصی محدود و محصور شده است. وقتی گفته میشود، معروف در ذهن ما عباداتی چون نماز و روزه و حج و مسایل اخلاقی چون کمک به مستمندان و ایتام، احسان و نیکی به نزدیکان، خطور میکند. آیا معروف منحصر به همین موارد است که بیشتر در جامعۀ ما مورد بحث است یا دامنهای وسیعتر و گستردهتری دارد.
وقتی هم که کلمه «منکر» مطرح میشود، بیشتر بحث بیحجابی، دزدی، چاقوکشی، مواد مخدر، ضرب و شتم، باجگیری و امثال اینها در ذهن ما ردیف میشوند. وقتی کلمه دایرۀ منکرات گفته میشود و یا مسأله ستاد امر به معروف و نهی از منکر مطرح میشود. محدودۀ خاصی در ذهن مردم و حتی برخی مسئولین مطرح است.
در حالی که «معروف» معنائی بسیار وسیعتر دارد و همچنین در برابر آن منکر. قرآن میفرماید. «گفتار پسندیده، سخن مؤدبانه، رفتار نیکو و گذشت بهتر از صدقهای است که در کنار آن آزاد و اذیت و بیاحترامی و شکستن شخصیت مستمند باشد.»
4 بنابراین سخن توأم با ادب و گفتار مؤدبانه از دیدگاه قرآن یکی از مصادیق معروف است و طبعاً نقطۀ مقابل آن منکر است.
و یا قرآن میفرماید: «برای زنان حقوق شایستهای است همانطور که وظایفی نیز برای آنان میباشد.»
5 در اینجا حقوق شایسته همسران در برابر یکدیگر بعنوان معروف خوانده شده است.
در آیه دیگر قرآن میفرماید: «اگر میخواهید زنان را نگهدارید باید رفتار خوب با آنها داشته باشید و اگر میخواهید جدا شوید باز هم باید با رفتار خوب و خوش با آنها برخورد کنید.»
6 رفتار شایسته و مؤدبانه «معروف» و خشونت و درشتی و بدرفتاری بعنوان «منکر» مطرح است.
در جای دیگر قرآن نسبت به آنها که بجای قصاص عفو و گذشت میکنند کلمه معروف را مطرح میکند.
7 که در اینجا بحث عفو و گذشت است. و آنجا که بجای قصاص، عفو و گذشت است «معروف» نامیده میشود.
بنابراین سخن مؤدبانه، رفتار شایسته، حقوق شایسته، اقدام درست، رفتار خوب، عفو و گذشت، احسان و بخشش معاشرت نیکو، برخورد عادلانه و بالاخره هر عمل صحیح و شایسته از دیدگاه شرع، یا عقل یا جامعه «معروف» خوانده میشود و در برابر آن هرگونه رفتار خشن، و کار ناشایست و زشت منکر نامیده میشود.
آیا فکر میکنیم امر به معروف و نهی از منکر فقط در جوامع اسلامی و یا فقط در ایران است؟ در حالی که نهی از منکر و امر به معروف در جوامع صنعتی و غرب گاهی شدیدتر از جوامع ما مطرح است. البته ممکن است عملی در اینجا منکر باشد ولی در غرب نباشد و یا کاری در آنجا معروف باشد و در اینجا نباشد.
اگر با کسی در معنای معروف اختلاف داریم. قبل از امر معروف باید برای او معروف تبیین شود و سپس به آن امر شود. البته این یک بحث مهمی است که در زمینه «معروف» و «منکر» اگر اختلافی وجود دارد قبل از هر کار، اجماع سازی و نزدیک شدن افکار به یکدیگر یک ضرورت است.
شما اگر در یک کشور اروپایی از چراغ قرمزی رد شوید قبل از پلیس، دهها نفر سواره و پیاده شمارۀ ماشین شما را یادداشت میکنند و به پلیس اطلاع میدهند و خود را موظف میدانند که با این منکر برخورد کنند.
اگر در صف بانکی ایستادهاند و بخواهید صف را بهم بزنید و نوبت را مراعات نکنید، همه مردم با شما برخورد میکنند و خود را موظف به مبارزه با این منکر میدانند.
چون آثار مخرب و نکات مثبت معروف اجتماعی برای دیگران هم هست و آثار و مضرات منکر اجتماعی نیز برای دیگران نیز خواهد بود. کدام جامعه زنده است که بدون امر معروف و نهی از منکر بتواند به حیات و پیشرفت ادامه دهد؟ تضمین سلامت جامعه با نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر است. بنابراین بحث این است که پیام کربلا در زمینۀ معروف و منکر چیست؟
آیا مقصود منحصراً معروف، منکر در بحث عبادات و برخی از اخلاقیات است؟ آیا فقط بحث مبارزه با حکومت غیر دینی است؟ یا اینکه در یک جامعه اسلامی هم این بحث مطرح است. من از شما میپرسم، ترک یک روز روزۀ ماه رمضان گناهش بیشتر است یا اجرای یک طرح بزرگ ملی بدون گرفتن نظر کارشناسان؟ تحمیل یک هزینه بزرگ بر یک جامعه و بر یک ملت بخاطر عدم توجه به نظر کارشناسان گناهش بالاتر است یا افطار یک روز روزۀ ماه رمضان؟ شکستن روزۀ ماه رمضان، با استغفار و قضا و کفاره حل میشود، ولی تحمیل هزینه بزرگ به یک ملت بدلیل عدم مشورت با نخبگان و کارشناسان چگونه جبران میشود؟ آیا آن مسئول قادر به جبران است؟ آیا هرگز یک ملت از آن مسئول سهلانگار ، بیدقت و یا با استبداد رأی، میگذرد؟
اینجا رضایت یک ملت و رضایت خداوند مردم را میطلبد. منزوی کردن کارشناسان و صاحبنظران و صاحبان تجربه یک منکر بزرگ و گناه نابخشودنی است.
دستگیری یک فقیر یک معروف است، مشورت با کارشناسان برای انجام یک امر حیاتی و مهم در سطح کشور و یا در سطح منطقه هم معروف است. ولی آیا این دو معروف قابل مقایسه هستند؟
برای روشن شدن مسأله به چند نمونه منکر بزرگ اجتماعی در همان زمان امام حسین(ع) اشاره میکنم و بعد انطباق آن موارد به مقطع زمانی خودمان.
یکی از منکرات بسیار بزرگ و غیر قابل گذشت در عصر امام حسین(ع) که یکی از علل اصلی قیام آنحضرت هم بود، این مسأله بود که بنیامیه آمده بودند «نظام اسلامی» و «حکومت اسلامی» را فدای جایگاه قومی و طایفهای خود کرده بودند. اسلام و حکومت اسلامی را برای خود میخواستند و برای ارتقاء جایگاه قومی بنیامیه. و لذا حکومت اسلامی را فدای منافع قومی کردند و بالاتر اسلام و احکام اسلامی را هم فدا کردند.
میدانیم که
در یک جامعه اسلامی، «نظام اسلامی» از همه امور مهمتر است و حفظ نظام از اهم واجبات است و لذا امام قدس سره فرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است. از نظام اسلامی بالاتر چیست؟ خود «اسلام» است.
اساساً هدف اصلی تشکیل نظام اسلامی، اجرای احکام اسلامی، حفظ ثغور کشور اسلامی، اجرای حدود اسلامی و استقرار احکام خداوند و قسط و عدل اسلامی در جامعه است.
تشکیل نظام اسلامی برای پیاده کردن احکام اسلام و برای اجرای دستورات الهی است. برای تبلور فرهنگ اسلام و ترویج آن فرهنگ است. اگر نظامی آمد و خود اسلام را از بین برد چه ارزشی دارد؟نظام برای حفظ اسلام و اجرای احکام آن است و همچنین مدیریت جامعه در چارچوب موازین و مقررات اسلامی است.
یزید مگر چه کرده بود که امام ناچار شد در برابر او قیام کند؟ یزید هم نظام اسلامی را فدا کرده بود، هم اسلام را فدا کرده بود برای حاکمیت بنی امیه و قدرت طلبی خود.
حالا اگر در یک نظام اسلامی، در یک انتخابات، برای برنده شدن یک حزب و جناح، به نظام اسلامی لطمه زده شد و یا بالاتر به خود اسلام لطمه زده شد آیا یک منکر بزرگ انجام نگرفته؟
انتخابات برای چیست؟ نظام اسلامی برای چیست؟ برای اجرای احکام اسلام و مقررات دین، اگر خدای ناکرده در کنار انتخاباتها، اخلاق اسلامی و احکام دین را زیر پا گذاشتیم، کار ما معروف است یا منکر؟ اساس اسلام برای اخلاق است. برای فضیلت است. پیامبر فرمود «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» من برای تکمیل مکارم اخلاقی و استقرار اخلاق و فضیلت در جامعۀ بشری مبعوث شدهام.
اگر بنا باشد با دروغ، اتهام و تخریب، آبروی دیگران را بردن، حزب و جناح من برنده شود، در واقع من در مسیر یزید قرار گرفتهام. مگر یزید چه کرده بود؟ یزید برای برنده شدن بنیامیه حاضر شد به حکومت اسلامی و خود اسلام لطمه بزند، حسین به همین دلیل نتوانست تحمل کند و در برابر او قیام کرد.
اگر در جامعهای برای برنده شدن جناح و حزب، دروغ، تهمت، تخریب دیگران، مرتب تکرار شد. در این انتخابات، در آن انتخابات کم کم فاجعه بزرگی رخ میدهد و آن اینکه کم کم منکر تبدیل میشود به معروف و لذا امام حسین در نامه به مردم بصره نوشت: «شما را دعوت میکنم برای زنده کردن کتاب خداوند و سنت پیامبر(ص). چون سنت اسلام مرده و بدعت جای آن را گرفته است. و اگر سخن مرا بشنوید و فرمان مرا اطاعت کنید شما را به راه سعادت رهبری خواهم کرد.
8»
آری، خطر در جایی است که سنتها، خوبیها، شایستگیها، میمیرد و بدعتها، زشتیها، خیانتها، بنام کارهای درست و صحیح ظهور پیدا میکند. به پیروزی حزب و جناح در سایۀ دروغها، صرف بیتالمال و استفاده از امکانات دولتی، تخریب دیگران افتخار میشود.
بنابراین، فاجعه آن است که معروف منکر شود و منکر معروف شود. فکر میکنید در این شرایط میشود آن جامعه را به سادگی اصلاح کرد؟! شما به دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع) نگاه کنید که بعد از ٢٥ سال انحرافات، حکومت را در دست گرفت. آیا توانست بدعتها را از بین ببرد؟!
فرمود: «اگر بخواهم مردم را به ترک این بدعتها و کارهای مخالف با سنت پیامبر وادار کنم و آنها را به مسیر حق برگردانم و به همان سیره و روش پیامبر بخوانم. همه قشون و سربازانم از دور من پراکنده میشوند تا جائی که خودم تنها خواهم ماند و یا با شمار اندکی از شیعیان که فضل مرا و جایگاه من را میشناسند.
9»
بعد امیرالمؤمنین موارد متعددی را میشمارد، یکی از آن موارد این است که فرمود به آنها گفتم در ماه رمضان نماز مستحبی را به جماعت نخوانید فریاد زدند: «ای مسلمانان بفریاد برسید که سنت عمر میخواهد تغییر یابد
10». بعد امام فرمود: «من از دست این امت چه ها که نکشیدم!
11» امیرالمؤمنین با آن همه عظمت نتوانست رفتار و کردار زشت و هنجارهای ناروا را تغییر دهد و مردم را به مسیر دوران پیامبر برگرداند.
شما فکر میکنید اگر انحرافات در جامعه رواج پیدا کرد، دو سال، سه سال، ده سال دیگر میتوان آنها را بسادگی اصلاح کرد.
برادران، خواهران، احزاب، گروهها و تشکلها ! بدانید همه ما در یک کشتی نشستهایم. اگر این کشتی سوراخ شود، همه غرق میشویم. این کشتی را موافق سوراخ کند، یا مخالفت سوراخ کند، و یا معاند فرقی نمیکند. ضربه به همۀ ما و ملت است. کشتی وقتی میتواند ما را به ساحل نجات برساند که سالم بماند. اگر خدای ناکرده در جامعهای، گروه و جناح و حزب از نظام اسلامی و از خود اسلام برای ما مهمتر شد بدانید در آن شرایط منکر، جای معروف را گرفته است و «بدعت» جای «سنت».
منکر دومی که بسیار خطرناک است و در دوران امام حسین بود و خدای ناکرده در این زمان هم ممکن است کسانی در پی آن باشند و آن تخریب و حتی سبّ و لعن بزرگترین یاران انقلاب و امام است.
ببینید در دورانی که امیرالمؤمنین خود حاکم جامعه اسلامی بود، این انحراف بزرگ و خطرناک مشاهده شد. فرمود. «به من خبر رسیده که میگویید، علی دروغ میگوید؟! خدا مرگ شما را برساند. به چه کسی دروغ بستهام؟ به خداوند؟ در حالی که من نخستین کسی بودم که بخداوند ایمان آوردم یا به پیامبر خدا؟ در حالی که من اول کسی بودم که او را تصدیق کردم. نه بخدا هرگز.
12»
شما باورتان میشود که نزدیکترین و عزیزترین یار پیامبر که آن همه پیامبر اسلام از او تجلیل میکرد و آن همه آیات قرآن در شأن او نازل شده بود و آن همه فداکاری کرده بود و همواره در مواقف خطر در صف مقدم بود و در همه بحرانها او مدیریت را به عهده میگرفت، کاربجایی برسد که ٢٥ سال بعد از وفات پیامبر اسلام، مردم نسبت به او چنین قضاوتی کنند و به او نسبت دروغگویی بدهند!
از این هم بدتر کار را بجایی رساندند که علی بن ابیطالب را سب و لعن کردند و به او دشنام میدادند تا جایی که خود امیرالمؤمنین فرمود اگر به دشنام به من مجبور شدید و جان شما بخطر بود اجازه میدهم که من را دشنام دهید!
فرمود: «آگاه باشید بزودی شما را به بدگوئی و دشنام من و بیزاری و برائت از من وادار میکنند، بدگوئی و دشنام را در هنگام اجبار و خطر اجازه میدهم چه اینکه مایۀ بلندی مقام و درجات من و مایه نجات شما خواهد بود»
13.
باور کردنی است که در جامعه اسلامی بزرگترین شخصیت جهان اسلام و نزدیکترین فرد به رسول خدا و عزیزترین چهره در نهضت و انقلاب اسلامی پیامبر اکرم(ص) مورد سب و لعن قرار بگیرد؟!
متأسفانه در همین انقلاب اسلامی خودمان، در همین ٣٠ سال گذشته شاهد بودیم که به برخی از یاران امام و نهضت اسلامی چقدر تهمت و سخن ناروا گفته شد. نکند روزی برسد که بگویند شرط اینکه، این پست و مقام به تو داده شود، این است که به فلان یار دیرین امام (ره) دشنام دهی و از او نفرت بجوئی.
نیاید آن روزی که انحطاط در جامعه بجائی برسد که نزدیک ترین یاران امام(ره) مورد سب و لعن قرار بگیرند. اگر از امام حسین پیروی نکنیم و از راه عاشورا، فاصله بگیریم و شهامت ایستادگی و سخن گفتن نداشته باشیم، آن روز دور نخواهد بود.
در صحنه عاشورا هم امام حسین به مسأله تکان دهنده برخورد. وقتی فرمود، چرا با من میجنگیدید، مگر خودتان من را دعوت نکردید؟ مگر من را نمیشناسید؟ در برابر منطق قوی امام، عدهای فریاد زدند و گفتند «بغضاً منا لابیک» بخاطر عداوت و کینهای که از پدرت علی بن ابیطالب بر دل داریم، که با این جمله، دل حسین را بدرد آوردند.
کار بجائی رسیده بود که فرزند علی بن ابی طالب بودن جرم نابخشودنی بود و گفتند با تو میجنگیم چون فرزند علی بن ابیطالب هستی!!
علی با آن همه مقامش، جملات پیامبر در حق او که فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه"، آن همه فتوحات به دستش، آن علم، آن تقوا، آن عبادت و... کاری به جایی رسید که عدهای که خود را مسلمان میدانستند، فرزند علی بودن، از نظر آنها جرم بزرگ بود.
آیا ممکن است چنین منکر بزرگی معروف شود؟ باورکردنی است؟ بله، اگر بیداری و هوشیاری نباشد و عوامفریبی در جامعه رواج یابد؛ چنین روزی هم ممکن است.
منکر سوم که بسیار مهم است و اینکه، «هدف وسیله را توجیه کند». همانطور که معاویه و یزید میکردند از هر گناه و دروغی و مکر و حیلهای برای حکومت و ادامۀ حکومت خود استفاده میکردند. امیرالمؤمنین فرمود: اگر خیانت گناه نبود من از همه مردم زیرکتر بودم
14.
اساس حکومت اسلام و حکومت امیرالمؤمنین این است که برای استحکام حکومت از دروغ و خیانت و گناه استفاده نشود. آیا ممکن است در یک جامعه اسلامی، عدهای بگویند چون جناح و حزب ما به حق است. پس میتوانیم علیه رقیب از هر وسیلهای استفاده کنیم. استدلال آنها هم این باشد که چون به عقیدۀ ما پیروز شدن جناح رقیب به ضرر نظام است پس مجازیم، تهمت بزنیم، تخریب کنیم، چون هدف مهم است و نه وسیله.
همه افتخار ما از آغاز نهضت اسلامی این بود که معتقدیم هدف، وسیله را توجیه نمیکند. اساساً فرق اساسی یک حکومت اسلامی با حکومت غربی و شرقی این است که آنها میگویند، هدف وسیله را توجیه میکند و ما قبول نداریم و میگویم اگر هدف حق است، راه هم باید درست باشد.
وسیله هم باید منطقی و درست باشد. برای دستیابی به یک حکومت نباید دروغ گفت، تهمت زد و آبروی دیگران را برد. هدف باید درست، مسیر باید صحیح و وسیله هم باید پاک باشد.
متأسفانه اگر فرهنگ عاشورا، هدایتگر ما نباشد ممکن است کم کم به این "منکر" هم مبتلا شویم. فرهنگ عاشورا به عنوان یک سرمایه بزرگ و به عنوان یک فرهنگ بالنده به ما میگوید: مسلمان هوشیار باش و نگذار در جامعه روابط ناعادلانه حاکم شود! نگذار حق زیر پا برود! نگذار به نام دین، روشهای پسندیده به روشهای ناپسند تبدیل شود. در برابر بدعت در برابر منکر بایست.عاشورا به ما میگوید با منکرهای اجتماعی مهم مبارزه کن و ساکت نمان.
مگر امام از سال 41 تا پیروزی انقلاب همواره بر این اصل تکیه نکرد که دین از سیاست جدا نیست مگر گفته نشد که سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است. اگر چنین است، که قطعاً چنین است، پس
نباید امر به معروف و نهی از منکر هم در محدوده مسایل خاصی باقی بماند، باید در سیاست و مدیریت جامعه هم امر به معروف و نهی از منکر حضور پیدا کند.آیا میتوانیم بگوییم بدحجابی منکر است ولی آمار غیردقیق و یا آمار دروغ دادن منکر نیست؟! آیا میتوان گفت نگفتن حقایق به مردم و اغراء به جهل و گمراه کردن مردم منکر نیست؟!
آیا مسیری که ما را به خودکفایی یا خود اتکایی میرساند، معروف نیست؟ آیا طرحی که واردات را کمتر کند معروف نیست؟ آیا تقویت سرمایه اجتماعی معروف نیست؟ آیا مبارزه با تورم و فقر نهی از منکر نیست؟ آیا واردات بیرویه منکر نیست؟ آیا اتکا بیش از حد به نفت در بودجه، منکر نیست؟ منکر که فقط چند مورد محدود نیست. منکر یک لیست بلندی دارد، معروف هم این چنین است.
بنابراین فرهنگ عاشورا به ما میگوید اول معروفها را بشناس، معروفهای مهم اجتماعی را بشناس، منکرها را بشناس و سپس برای استقرار معروف و مبارزه با منکر کمر همت را ببندد.
امروز تقویت هویت دینی و هویت ملی؛ قدرت ملی، بالابردن سطح آگاهی و دانش مردم و شعور اجتماعی و بالابردن اطلاع مردم از حقوق سیاسی و اجتماعی، و بالابردن سطح مشارکت مردم، تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی که رهبر معظم انقلاب امسال را به اتحاد و انسجام نامگذاری کردند، جزو معروفهای مهم است که همه ما باید به آنها امر کنیم، استقرار بخشیم و تقویت کنیم.
دخالت مردم و نظارت مردم در اداره جامعه، معروف بزرگ است. اینکه امام فرمود میزان رأی مردم است، این یک اصل بسیار مهم و اساسی است که باید آن را تثبیت کنیم. رأی مردم نباید تبدیل به تشریفات شود و اگر خدای ناکرده شد، یک منکر بسیار بزرگ است.حضور در صحنه، معروف بزرگی است که امام (ره) به ما آموخت. حضور پای صندوق آرا معروف مهمی است که امام به ما آموخت. مشارکت مردم در انتخابات و آرا مردم و حضور پرشور در انتخابات معروف بزرگی است که مقام معظم رهبری همواره بر آن تأکید دارند. هرکس هر کاری را انجام بدهد که موجب یأس مردم در انتخابات شود، یک منکر بزرگ را مرتکب شده است. مجریان، ناظران، احزاب، تشکلها و مردم به این اصل مهم توجه کنند باید کاری کنیم که مردم با نشاط در انتخابات حضور یابند بهعنوان یک وظیفه و یک معروف بزرگ و نباید مردم را دلسرد کرد به عنوان یک منکر بزرگ اجتماعی.
برگزاری انتخابات سالم، شکوهمند یک معروف بزرگ است که موجب تقویت نظام و یأس دشمنان ما خواهد شد. این یک وظیفه اسلامی، انقلابی و ملی همه ما است و هر کاری که موجب کاهش نشاط سیاسی مردم و خدای ناکرده حضور کم رنگ مردم در انتخابات شود یک منکر بزرگ است.
هر اقدامی که موجب آن شود که مردم احساس کنند آرا آنها امنیت کامل دارد این ایجاد احساس، معروف بزرگ است و هر کاری که مردم نسبت به امنیت آرا خودشان تردید کنند منکر بزرگ خواهد بود.
دنیا چشم به این انتخابات و صحت و سلامت آن و حضور مردم در آن دوخته است. تک قطبیشدن و تک محوری شدن انتخابات یک منکر بزرگ است.
اینها گوشهای از درسهای عاشورا برای همه ما است. پس "کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا ".
1 ـ مقتل خوارزمی، جلد ١ ص ١٨٨
2 ـ تحف المعقول ص ١٧٦
3 ـ تاریخ طبری جلد ٣، ص ٣٧٦
4 ـ سوره بقره آیه ٢٦٣.
5 ـ سوره بقره آیه ٢٢٨.
6 ـ سوره بقره آیه ٢٣١.
7 ـ سوره بقره آیه ٧٨.
8 ـ تاریخ طبری، جلد ٤، ص ٢٦٦.
9 ـ روضه کافی جلد ١ ص ٩٦
10 ـ همان .
11 ـ روضه کافی جلد ١ ص ٩٦
12 ـ نهج البلاغه خطبه ٧١.
13 ـ نهج البلاغه خطبه ٥٧.
14 -نهجالبلاغه، خطبۀ 198.
خسته نباشيد
دكتر سيد علي هدايتي
براي اقاي روحاني طول عمر با عزت وافتخار جهت بسط انديشه هاي اسلام ناب ارزومندم
خواهش ديگر اينست كه در درج ديگر مطالب همانند اين ستون جانب انصاف را رعايت كنيد
خسته نباشيد