«انتخابات فدراسیون فوتبال ایران، این روزها به سوژه داغی تبدیل شده است. در شرایطی که قرار بود قریب به یک سال پیش و بعد از استعفای ناگهانی مهدی تاج، این انتخابات برگزار شود ولی به دلیل وجود مشکلات متعدد در اساسنامه، این انتخابات به تعویق افتاد و حالا با اصلاح بندهای اساسنامه فدراسیون فوتبال، قرار شده این انتخابات روز دهم اسفند برگزار شود. در این بین چیزی که این روزها توجه بسیاری را به خود جلب کرده، تأیید یا رد صلاحیت کاندیداهایی است که برای پستهای مختلف در فدراسیون فوتبال کاندیدا شدهاند. البته جذابترین بخش این ماجرا مربوط به پستهای ریاست و نواب رئیس فدراسیون فوتبال است. حساسیت در این زمینه به قدری زیاد شده که هر روز بازار شایعه هم داغ است و خبر میرسد که عدهای تأیید و عدهای هم رد صلاحیت شدهاند.
همین یکی، دو روز گذشته شایعه شد که دو نفر از کاندیداهای پست ریاست فدراسیون فوتبال تأیید صلاحیت نشدهاند و البته یکی از چهرههای مشهور که بهعنوان نایبرئیس اول معرفیشده هم صلاحیتش رد شده است. اگرچه فدراسیون فوتبال با صدور بیانیهای شایعه رایج را تکذیب کرد ولی به این سادگی از کنار خبری که به بیرون درز کرده نمیشود گذشت؛ به ویژه آن که پای مهدی مهدویکیا، نامزد پست نایبرئیس اول هم به میان آمده است. مهدویکیا با اصرار علی کریمی و دیگر چهرههای فوتبالی، پذیرفت بهعنوان نایبرئیس اول در انتخابات فدراسیون فوتبال ثبت نام کند و اگر علی کریمی رأی بیاورد، به همراه او، مشغول مدیریت در فدراسیون فوتبال ایران شود. با این حال این طور شایعه شد که صلاحیت او به دلیل دوتابعیتیبودن رد شده است!
مهدی مدتها در بوندسلیگا و در سطح اول آن به صورت حرفهای بازی کرده و البته الان چند سالی میشود که به عنوان یکی از مربیان تیمهای پایهای هامبورگ در آلمان مشغول کار و زندگی است. او علاوه بر پاسپورت ایرانی، پاسپورت آلمانی هم دارد و اشاره به دوتابعیتیبودن او به همین مورد برمیگردد. نکته عجیب درباره این شایعه این است که پیشتر عنوان شده بود افراد دوتابعیتی و آنهایی که گرینکارت دارند نمیتوانند پستهای کلیدی داشته باشند. البته این موضوع بیشتر مربوط به امور سیاسی و دولتی بود و کمتر در ورزش مصداق پیدا کرده بود. کمااینکه همین حالا رئیس یکی از سرشناسترین فدراسیونهای ورزشی دارای گرینکارت است ولی این موضوع منعی برای ورودش به انتخابات فدراسیون مذکور نداشت و مشکلش از طریق همکاری نهادهای مختلف برطرف شد. پس تا همین جا سؤال اصلی این است که چرا وقتی قانون برای یکی از چهرههای ورزشی ایران استثنا قائل شده و صندلی ریاست را به او سپرده، نمیتواند برای یکی دیگر از چهرههای مطرح کشور، دوباره استثنا قائل شود و این بار نه برای صندلی ریاست بلکه اموراتش را برای نایبرئیسی فدراسیون فوتبال حلوفصل کند؟ این شایعه در فضای رسانهای آن قدر بازتاب داشت که پای خود مهدی مهدویکیا را هم به میان کشید، ولی او فارغ از صحت یا عدم صحت چنین خبری واکنشی متفاوت داشت و گفت که برایش اصلا اهمیتی ندارد. «اصلا زمان خوبی برای صحبت درباره این مسائل نیست و راستش این موضوع هیچ اهمیتی هم برای من ندارد.»
مهدی مهدویکیا یکی از چهرههای بینالمللی فوتبال ایران است که مدتها در کمیتههای مختلف فیفا سِمت داشته است. او به واسطه سالها زندگی و مربیگری در آلمان پاسپورت این کشور را گرفت و اصلیترین دلیلش هم میتواند سهولت در مسافرت به این کشور باشد. البته او در این مسیر تنها نیست و بسیاری دیگر از چهرههای مطرح و نخبه ورزشی هم شرایطی مشابه دارند: یا دو پاسپورت دارند یا این که گرینکارت گرفتهاند. البته به غیر از این چهرههای ورزشی، بسیاری از چهرههای سیاسی که حتی به پست و سمت هم رسیدهاند، چنین بودهاند. حال چه میشود که درست در آستانه انتخابات فدراسیون فوتبال، بحث دوتابعیتیبودن مهدی مهدویکیا مطرح میشود و از رد صلاحیتش حرف میزنند؟
واقعیت این است که گروه یا عدهای از حضور تیم علی کریمی در فدراسیون فوتبال واهمه دارند. آنها به هر حربهای دست میزنند تا این گروه را تضعیف کنند، به این امید که شاید علی کریمی دلسرد شده و قید حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال را بزند. حتی همین چند وقت پیش شایعه عجیبی به راه افتاد مبنی بر این که علی کریمی به دلیل مرگ مهرداد میناوند و علی انصاریان آن قدر متأثر شده که میخواهد قید انتخابات فدراسیون فوتبال را بزند؛ شایعهای که با واکنش سریع «جادوگر» مواجه شد. او گفت: «از روز اول که من تصمیم به حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال گرفتم، مهرداد در جریان تصمیم من بود و دوست داشت که این اتفاق بیفتد. از حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال انصراف نمیدهم و تصمیمی برای این موضوع ندارم.»
حالا به نظر میرسد مطرحکردن موضوع مهدی مهدویکیا، مردی که علی کریمی پیشتر به او گفته بود: «در اصل رئیس شما هستی»، در این برهه از زمان، بیش از هر چیزی، تلاش برای تضعیف چهرههای فوتبالی برای ورود به فدراسیون فوتبال باشد. وگرنه دوتابعیتیبودن مهدی مهدویکیا در این مقطع چه ضرری برای فدراسیون فوتبال ایران میتواند داشته باشد؟ آیا او قرار است پولهای هنگفتی که در خزانه فدراسیون ذخیره شده (!) را با خودش به آلمان ببرد یا این که قرار است اسرار یکی از موفقترین نهادهای ورزشی ایران را به آلمانها بفروشد؟ در سالهایی که فدراسیون فوتبال به دلیل اهمال و ضعف شدید مدیریت در آستانه ورشکستگی قرار گرفته و علاوه بر ناموفقبودن در امور فنی، حتی در آستانه از دست دادن ساختمان فدراسیون فوتبال در مزایده است، ورود چهرههای سرشناسی مثل مهدی مهدویکیا که با مدیریت مدرن فوتبال آشنایی دارد میتواند گام بلندی به سوی خروج از بحران در فوتبال ایران باشد اما این گام بلند مشخصا به مذاق عدهای خوش نمیآید. همانهایی که احتمالا منفعتشان در تغییر نیست و سودشان، چرخیدن درِ فوتبال ایران روی پاشنه ضعف است.»