البته این عمل با انتقادات برخی نمایندگان هم مواجه شد؛ به نحوی که آنها باور دارند ورود مجلس به این صورت در انتخابات آینده باعث انشقاق بین نمایندگان و طیفهای مختلف اصولگرا میشود و فضای سیاسی کشور را دچار آشفتگی میکند.
نکته جالب در این بین آن است که بیشتر کسانی که این روزها از آمدن رییسی حمایت میکنند در زمره نیروهای نزدیک به جبهه پایداری شناسایی میشوند؛ برای مثال علاوه بر جلالی از دیگر کسانی که در جمعآوری امضا نقش مهمی داشتهاند افرادی چون مرتضی آقاتهرانی، نصرالله پژمانفر و سیدنظامالدین موسوی بودهاند که جملگی به نیروهای پایداری شناخته میشوند.
حمایت نیروهای پایداری در مجلس از یک نامزد بالقوه انتخابات از یکسو میتواند باعث تنزیل شأن نمایندگی شود و از سوی دیگر براساس مناسبات سیاسی به نظر میرسد که برای خود ابراهیم رییسی هم آوردهای محسوب نمیشود زیرا طیف پایداری در میان اصولگرایان همواره به عنوان یک گروه مورد انتقاد مطرح بوده است و هیچگاه نتوانسته با دیگر اصولگرایان به وحدت بیحرف و حدیثی دست یابد.
نمونه آن را در تمام انتخاباتهای سالهای اخیر میتوانیم مشاهده کنیم که پایداری در آستانه هر انتخابات سر ناسازگاری با بدنه اصلی اصولگرایان داشته است. حال با چنین شرایطی به نظر میرسد که حمایت آنها از رییسی میتواند به پاشنه آشیل این شخصیت سیاسی تبدیل شود، زیرا از یک طرف باعث میشود جامعه رییسی را نیروی پایداری بداند که باتوجه به نگاه نه چندان مساعد جامعه نسبت به این گروه سیاسی جایگاه سیاسی رییسی را تضعیف میکند و از سوی دیگر با عنایت به نزدیکی نسبی رییسی به همه جناحهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب انتساب او به پایداریها وجه اعتدالی سیاستورزی او را مخدوش میکند.
نکته دیگر آنکه اصل جمع کردن امضا در مجلس برای یک نامزد بالقوه محل بحث و انتقاد است و وقتی مصداق این جمعآوری امضای رییسی باشد، خواه ناخواه در نظر مردم این عمل مورد انتقاد به پای او نیز نوشته میشود؛ هرچند شخص رییسی در این موضوع نقشی نداشته باشد.