کد خبر: ۶۹۷۰۷۴
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۶
سال‌هاست می‌گوییم مشارکت درانتخابات مشروعیت نظام است

کنایه باهنر به شورای ائتلاف درباره حمایت از قالیباف؛ اصولگرایان مشارکت بالا رابه ضرر خود می‌دانند

باهنر گفت: در طول چند ده سال گذشته همواره حضور مردم در انتخابات را به مشروعیت نظام تعبیر کردیم و گفتیم که مردم با هیجان و شور و شعور پای صندوق‌ها می‌آیند و فارغ از اینکه به چه شخص یا جناحی رای دهند، همین که در انتخابات شرکت می‌کنند علاقه‌شان را به نظام نشان می‌دهند.
کنایه باهنر به شورای ائتلاف درباره حمایت از قالیباف؛ اصولگرایان مشارکت بالا رابه ضرر خود می‌دانند
آفتاب‌‌نیوز :

در ادامه خلاصه‌ای از مصاحبه محمدرضا باهنر را می‌خوانید:

با توجه به تاکید اخیر رهبر انقلاب مبنی بر لزوم فراهم آمدن شرایط برای مشارکت حداکثر مردمی در انتخابات آتی، چه چالش‌های در این مسیر وجود دارد؟

با توجه به میزان مشارکت مردمی در آخرین انتخابات سراسری که انتخابات مجلس یازدهم بود، به نظر می‌رسد یکی از چالش‌های مهم پیش روی برای انتخابات آتی نیز بحث مشارکت مردمی در انتخابات باشد. به ویژه اینکه همچنان کشور درگیر مواجهه با ویروس کرونا است و به هر حال این نگرانی نیز وجود دارد که در صورت ایجاد صف‌های انتخاباتی بار دیگر با موج فراگیری این بیماری در کشور روبرو شویم.

سال‌هاست می‌گوییم مشارکت در انتخابات مشروعیت نظام است
بنابراین مواردی که به آنها اشاره کردم می‌تواند مجموعه‌ای از چالش‌ها را در مسیر مشارکت حداکثری در انتخابات ایجاد کند که باید مسئولان ذی‌ربط تدابیری را برای مرتفع کردن آن یا حداقل کاهش اثر منفی آن اتخاذ کنند چراکه به هر حال پایین آمدن سطح مشارکت مردمی در انتخابات از هیچ منظری به نفع کشور و نظام نیست.

ما از طرفی در طول چند ده سال گذشته همواره حضور مردم در انتخابات را به مشروعیت نظام تعبیر کردیم و گفتیم که مردم با هیجان و شور و شعور پای صندوق‌ها می‌آیند و فارغ از اینکه به چه شخص یا جناحی رای دهند، همین که در انتخابات شرکت می‌کنند علاقه‌شان را به نظام نشان می‌دهند.

عده‌ای در هر دو جریان سیاسی به دنبال کاهش مشارکت مردمی در انتخابات هستند

البته همانطور که عرض کردم دلایل متعددی برای پایین آمدن میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم وجود دارد از جمله نارضایتی عمومی از عملکرد دولت و مجلس و یا اینکه مردم احساس کردند مسئولین به فکر دغدغه‌ها و مشکلات آنها نیستند و بعضاً دعواهای سیاسی خیلی افراطی شده است.

اصولگرایان مشارکت بالا را به ضرر خود می‌دانند
همچنین بعضی گروه‌ها هستند که مدعی‌اند کاندیداهای آنها تایید نمی‌شوند و البته تحریم‌ها، گرانی‌ها و بازار متشنج سرمایه و به هر حال چند ده مسئله دیگر که دست به دست هم دادند و موجب کاهش مشارکت سیاسی شدند. در کنار تمامی این دلایل بحث فراگیری کرونا طبعاً در میزان مشارکت مردمی موثر بود.

در کنار همه این چالش‌ها متاسفانه برخی جریانات اصولگرایی و بعضی از کاندیداها امروز به این فکر می‌کنند که از آنجا که در 8 سال گذشته دولت در دست اصلاح‌طلبان بوده، امروز دیگر نوبت آنهاست و مشارکت بالا ممکن است چنین امری را برای آنها محقق نکند.

از سوی دیگر عده‌ای از اصلاح‌طلبان هنجارشکن هستند که می‌گویند اگر گزینه ما تایید نشود ما نباید در انتخابات شرکت کنیم. متاسفانه در هر دو طرف طیف سیاسی کشور یک عده اصولگرایان ساده‌اندیش و یک طرف هم هنجارشکنان اصلاح‌طلب خیلی علاقه‌ای به مشارکت بالا در انتخابات ندارند. در حالی که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان صریح‌تر از گذشته مجدداً بر همان مواضع تاکید کردند که مشارکت حداکثری برای کشور اهم و انتخاب شخص اصلح مهم است.

اهمیت مشارکت مردمی در انتخابات آتی به نسبت انتخابات‌های گذشته در این است که مقامات آمریکایی در این سال‌ها به صراحت گفته‌اند که هدفشان از اعمال تحریم‌ها، جدا کردن و ناامید کردن مردم از نظام است که میوه این عاصی کردن مردم در پایین آمدن مشارکت مردمی قابل بهره‌برداری خواهد بود. بنابراین با کاهش مشارکت عمومی در انتخابات، آمریکایی‌ها به این نتیجه می‌رسند که سیاست فشار حداکثری علیه ملت ایران جواب داده و باید ادامه پیدا کند.

عملکرد چهار رئیس جمهوری قبل را بررسی کنید ببینید واقعا فرقی ندارد چه کسی انتخاب شود؟
از سوی دیگر مسئله دیگری که شاید در میزان مشارکت مردمی تاثیرگذار باشد، تنش‌های سیاسی میان مجلس و دولت است. به هر حال یک جاهایی احساس می‌شود مجلس و دولت به دلیل اختلافات غیرضرور سیاسی از جمله همین لایحه بودجه 1400 تنش‌آفرینی می‌کنند. این رفتارهای بی‌فایده بعضاً موجب این شده است که فشارهای اقتصادی بر مردم بیشتر شود.

نکته دیگری هم که در بحث مشارکت مردمی وجود دارد این است که متاسفانه عده‌ای هستند که همواره پیش از انتخابات‌ها مدعی این می‌شوند که هیچ تفاوتی نمی‌کند که چه شخصی رئیس‌جمهور شود چراکه اساساً نه دولت و نه مجلس در کشور کاره‌ای نیستند.

من این عده‌ را ارجاع می‌دهم به اینکه مرور کوتاهی بر رویکرد چهار رئیس جمهور گذشته داشته باشند. من قصد ندارم درباره کیفیت عملکرد روسای جمهور قبلی اظهارنظر کنم ولی واقعاً با هیچ متر و معیاری نمی‌توان گفت که رویکرد روسای جمهور سابق با یکدیگر تفاوتی نداشته است چراکه این تفاوت رویکردها به قدری شدید بوده که به عمق مسائل خانوادگی نیز بعضاً کشیده شده است و این تفاوت‌ها از مسائل اقتصادی، فرهنگی،‌ سیاسی گرفته تا مسائل مرتبط با آزادی‌های اجتماعی را شامل می‌شده است. بنابراین این ادعا که روسای جمهور هیچ‌کاره هستند ادعایی بی‌اساس است.

اصولگرایان هیچگاه به وحدت 100 درصدی نرسیده‌اند
با توجه به فعالیت‌های اخیر شورای وحدت که به نوعی در موازات فعالیت شورای ائتلاف شکل گرفته، آخرین وضعیت انتخاباتی جریان اصولگرایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در ارتباط با اختلاف نظراتی که در اردوگاه اصولگرایان برای انتخابات آتی وجود دارد، بنده بارها اعلام کرده‌ام که ما برای یک حکمرانی قابل قبول در نظام مردم‌سالار دینی نیازمند دو یا سه حزب فراگیر در کشور هستیم.

الان در وزارت کشور 150 حزب مجوز فعالیت دارند که بعضی از این مجوزها برای روز مبادا در جیب یک آقا یا در کیف یک خانم هست. در حالی که ما در آستانه ورود به انتخابات‌ها 80 درصد توان‌مان را برای وحدت صرف می‌کنیم و تنها 20 درصد از توان‌مان برای رقابت با رقبای سیاسی باقی می‌ماند. البته این مشکلی نیست که تنها ما درگیر آن باشیم و اصلاح‌طلبان نیز گرفتار این مسئله هستند.

اما در ارتباط با احتمال وحدت طیف‌های مختلف جریان اصولگرایی، ما در هر دوره برای مذاکره وحدت‌بخش چشم انداز را اینگونه درنظر می‌گیریم که 100 درصد اصولگرایان با هم به تفاهم برسند. حالا بعضی اوقات به تفاهم 80 یا 90 درصدی می‌رسیم و گاهی اوقات نیز به پایین‌تر از این میزان بسنده می‌شود. اما آنچه که مشخص است هیچگاه به وحدت 100 درصدی درباره انتخابات نرسیده‌ایم.

با همه این تفاسیر شورای ائتلاف و شورای وحدت بعد از انتخابات مجلس مذاکراتی را با هم داشتند که تا زمان تاسیس حزب فراگیر، ساختار ثابتی را در کشور تعریف کنیم تا به این واسطه دیگر در فصل انتخابات بخش قابل توجهی از ظرفیت جریان اصولگرایی صرف دستیابی به وحدت نشود.

جامعه روحانیت مبارز به عنوان یک نهاد قدیمی و باسابقه اعلام کرد که در این راستا حاضر است بدون اینکه سهمیه‌ای برای خود قائل باشد، محوریت وحدت میان طیف‌های مختلف اصولگرایی را برعهده بگیرد.

اتفاقا ما در روزهای اخیر در ارتباط با این همگرایی و توافق مصاحبه‌ای را با آقای حداد داشتیم که ایشان گفت احتمالاً در روزهای آتی این توافق محقق می‌شود. مشخصاً بفرمایید که محور این توافقات بر سر چیست و آیا با اظهارنظر اخیری که اعضای شورای ائتلاف مبنی بر لزوم پیوستن اعضای شورای وحدت به این شورا داشته‌اند، اساساً امکان توافق وجود دارد؟

باهنر: اگر نگاهی به 5 انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر بیندازیم به طور مثال بعد از انتخابات76 مجموعه‌ای را به نام شورای نیروهای انقلاب تشکیل دادیم که آن زمان آقای ناطق نوری،‌ حسین فدایی، مصلحی و احمدی نژاد و چند چهره سیاسی دیگر در آن عضویت داشتند. ما از آن زمان شروع به ائتلاف کردیم ولی در انتخابات‌های بعد از آن هم ساختار و هم نام این تشکل‌های انتخاباتی تغییر کرد.

مثلا سال 92 همین آقای حداد و آقای ولایتی و قالیباف به شکل خودجوش با هم ائتلاف کردند و تصمیم گرفتند که در انتها هر یک از آنها از اقبال اجتماعی بیشتری برخوردار بود، به عنوان کاندیدای نهایی در صحنه بماند و دو نفر دیگر کنار بروند. با این وجود شاهد بودیم که این اتفاق نیفتاد.

کاندیداتوری رئیسی بسیاری از اختلافات را مرتفع می‌کند
بنابراین هدف جامعه روحانیت مبارز در این دوره این است که با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و بدون اینکه سهمی برای خود قائل باشد، محوریت ایجاد تشکیلاتی ثابت و دائمی را در جریان اصولگرایی بر عهده بگیرد.

برخی دوستان متاسفانه بعضی جاها گفتند که جامعه روحانیت می‌خواهد فلانی را از خم رنگرزی درآورند. در حالی که ما گفتیم ولله بالله ما کسی را برای انتخابات در نظر نداریم. البته اگر آقای رئیسی به هر دلیلی برای حضور در رقابت‌ها قانع شود، در این صورت فکر می‌کنم خیلی از این اختلافات جمع می‌شود چرا که ایشان هم در پیمایش‌های میدانی و نظرسنجی‌ها از دیگر کاندیدای احتمالی جلوتر است و هم پشتوانه 16 میلیونی از انتخابات 96 را در سبد رای خود دارد.

البته اینکه برخی دوستان ما معتقدند اگر آقای رئیسی کاندیدا شود صد درصد رای می‌آورد به نظرم این هم تحلیلی ساده‌انگارانه است و نباید اصولگرایان خود را از پیش برنده انتخابات بدانند و رقیب را دست کم بگیرند.

اگر آقای رئیسی نیاید به هر حال این مسئله قابل پیش‌بینی است که اختلافات زیاد شود. بنابراین تنها راه این است که شورای وحدت و شورای ائتلاف یکی شوند و از نظر ساختاری به شکل قرص و محکم پشت یک کاندیدا قرار گیرند. البته این مسئله به آن معنا نیست که همه کاندیداها از صحنه کنار بروند. بنده امیدوارم که در آخرین روزها این اتفاق بیفتد.

کاندیدای مطلوب شورای ائتلاف معلوم است چه شخصی است
برخی‌ معتقدند ترکیب شورای وحدت یادآور شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در سال 84 باشد که خروجی آن آقای لاریجانی بود. به نظر می‌آید شورای وحدت علی‌رغم رد قاطع این مسئله نیم نگاهی هم به این دارد که اگر آقای لاریجانی وارد عرصه رقابت‌ها شد و آقای رئیسی هم به هر دلیلی اعلام کاندیداتوری نکرد، شرایط را برای ائتلاف بر سر انتخاب آقای لاریجانی در جریان اصولگرایی فراهم کند.

اگر بخواهیم به سابقه نگاه کنیم، یک زمانی تمام همت اصولگرایان و حتی بزرگان مذهبی کشور که تا آن زمان هیچگاه وارد عرصه سیاست‌ هم نشده بودند، حمایت از کاندیداتوری آقای ناطق بود.

آن زمان آقای ناطق سمبل جریان اصولگرایی بود به طوری که اصلاح‌طلبان مدعی این بودند که اکثر تشکل‌های وابسته به روحانیت و حتی اکثر مراجع تقلید از آقای ناطق حمایت می کنند. بنابراین اگر بخواهیم به سوابق تاریخی برگردیم اساساً جریانات سیاسی به نسبت گذشته متحول شده است.

شما بگویید الان آقای ناطق در قالب کدام طیف سیاسی تعریف می‌شود؟ به همین نسبت آقای لاریجانی نیز سال 84 یک وضعیتی داشت و امروز نیز یک وضعیتی دارد.

حالا چرا از آن طرف نگاه نکنیم. مثلا شورای ائتلاف می‌گوید اگر به هر دلیلی آقای رئیسی کاندیدا نشد گزینه مناسب برای ریاست‌جمهوری چه کسی باشد؟ حالا من نمی‌خواهم اسم ببرم ولی کاندیدای مطلوب آنها کاملا مشخص است که چه شخصی است.

مثلا آقای قالیباف؟

حالا! به هر حال شما تصور می‌کنید وحدت حداکثری بر روی ایشان در جریان اصولگرایی ایجاد شود؟ در هر صورت میدان بلبشویی می‌شود چراکه تصور می‌شود حزب موتلفه مثلا از آقای میرسلیم حمایت کند. عده‌ای از آقای محسن رضایی حمایت کنند. عده‌ای دیگر از سعید محمد حمایت می‌کند و قس علی هذا.

بنابراین اینکه بگویند چون شورای وحدت در صورت عدم حضور رئیسی، از فلانی {لاریجانی}حمایت می‌کند، بنابراین ما با آنها ائتلاف نکنیم این یک گمان وهم آلود است و اینکه برخی از دوستان ما بخواهند از حالا چنین حرفهایی بزنند تا ما را متهم به وحدت‌شکنی کنند این واقعا پسندیده نیست. اگر این طور باشد شورای وحدت هم می تواند بگوید که مثلا کاندیدای شما از الان مشخص است پس با شورای ائتلاف توافق نمی‌کنیم. امیدواری بنده این است که بتوانیم وحدت حداکثری را فراهم کنیم و مطرح کردن اسامی و به تبع آن نسخه پیچیدن برای دیگران یک نوع فرافکنی است.

با این تفاسیر باز هم تحلیل شما این است که با شورای ائتلاف به توافق برسید؟

‌اگر کمی عاقل باشیم، باید به نتیجه برسیم چون این مسئله‌ی عدم نتیجه یک بازی باخت باخت باخت است.

واکنش باهنر به اظهارات اخیر عارف درباره پیش‌بینی وی از نتایج انتخابات مجلس یازدهم
اخیراً آقای عارف نقل قولی کردند مبنی بر اینکه شما در یکی از جلسات مجمع تشخیص پیش از انتخابات مجلس یازدهم گفته‌اید که تکلیف بیش از 100 کرسی مجلس از قبل انتخابات مشخص است. شما این مسئله را تایید می‌کنید؟

من یادم نمی‌آید که چنین جمله‌ای را گفته باشم یا نه. ولی به هر حال بنده به عنوان یک فعال سیاسی که سابقه چندین دوره حضور در مجلس را داشته‌ام، توانایی این را دارم که حداقل 40 الی 50 درصد از کرسی‌های مجلس را حدس بزنم یا تحلیل کنم. حالا دیگر نمی‌دانم که این عیب است یا حُسن. بنابراین اینکه آقای عارف با بیان چنین نقل قولی احتمالاً سعی در القای این مسئله داشته که بگوید باهنر از قبل نتایج انتخابات را می‌دانسته، حرف درستی نیست.

اگر به جای اینکه جریان‌های سیاسی تمام ظرفیت و توان خود را صرف دستیابی به وحدت بر سر مصادیق کنند،‌ چند ایده مرکزی را که به عنوان شاخص‌ترین دغدغه‌های کشور است برای خود مطرح کنند و بر سر این ایده‌ها به تفاهم برسند، آیا مکانیسم انتخاباتی در کشور سازماندهی بهتری پیدا نخواهد کرد؟

این مسئله به نظر یک مقدار در فضا حرف زدن است. چراکه چهره‌های سیاسی ما اساساً اعتقادی به خرد جمعی ندارند. آقای احمدی‌نژاد که در سال 84 رای آورد می‌گفت من هیچ یک از این اصولگرایان را قبول ندارم. حتی آقای خاتمی هم همینطور بود.

مثلا زمانی که مجلسِ تماماً اصلاح طلب ششم سر به سر دولت آقای خاتمی می‌گذاشت و برخی وزرای او را تایید نمی‌کرد،‌ یک روز آقای خاتمی خطاب به نمایندگان آن مجلس گفت که شماها چقدر رای دارید؟ 2 میلیون رای‌؟! خیلی خوب این دو میلیون رای را از 20 میلیون رای من بردارید و اجازه بدهید که من خودم ریاست جمهوری کنم و در کارم دخالت نکنید. بنابراین اینکه ما بخواهیم بر اساس چند ایده مرکزی حرکت ائتلافی خودمان را ساماندهی کنیم، در مقام عمل خیلی موضوعیتی ندارد.

منظور من این است که هرکس چه کاندیداهای مجلس و چه نامزدهای ریاست‌جمهوری زمانی که به قدرت می‌رسند، دیگر توجهی به نظرات ایدئولوگ‌ها نمی‌کنند. بنابراین حتی اگر ایده‌ای هم وجود داشته باشد تا زمانی که ساختار سیاسی منسجمی مثل حزب وجود نداشته باشد، اساساً‌ امکان پیاده سازی این ایده‌ها وجود ندارد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۴
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۵
0
0
یکبارانتخابات آری یانه برگزارکنیدودهن بدخواهان راببندید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۶
0
1
چون کشور سالهاست کانالیزه شده و در دست یک اقلیت تندرو قرار گرفته و اینهمه فساد بوجود آورده . قانون اساسی باید کاملا اجرا گردد و تغییرات اساسی و ریشه ای انجام شود تا مردم رغبت شرکت پیدا کنند .
ناشناس
|
United States of America
|
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۶
0
0
مدتها است منافع اصولگرایان بر منافع انقلاب ارجحیت دارد
خسته از گرونی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۳۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۸
0
0
در این دوره دوم روحانی کامل مشخص شد مملکت دست تندروها و اصولگراهاست، نذاشتن صحبت کنه و کنار ببان با آمریکا.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین