درباره حوادث اخیر در منطقه سراوان سیستان و بلوچستان میتوان به نکات زیر اشاره کرد.
۱- روز دوشنبه قبل، در شهرستان سراوان و در نقطه مرزی ایران با پاکستان، تعداد زیادی سوختبر تجمع میکنند. به سمت آنها شلیک میشود و چند نفر کشته میشوند. مسوولان و رسانههای رسمی و اصلی سکوت میکنند.
فردا یعنی روز سه شنبه تجمع اعتراضآمیزی در شهر سراوان به ویژه در مقابل فرمانداری در این شهر، برگزار میشود. اعتراضات به خشونت کشیده میشود. بخشی از معترضین به ساختمان فرمانداری حمله میکنند و تخریبهایی در این ساختمان صورت میگیرد.
دوباره سکوت مسوولان و رسانههای رسمی ادامه مییابد تا اینکه در عصر روز سه شنبه، معاون امنیتی استانداری سیستان و بلوچستان توضیحاتی را از طریق صداوسیما ارائه میکند.
سوال اینجاست: چرا مسوولان در استان و تهران، همان روز دوشنبه اطلاعرسانی نکردند و درباره حوادث دوشنبه توضیح ندادند؟ چرا آنها حداقل با یک روز تاخیر در این زمینه یعنی عصر سه شنبه، توضیح دادند؟ آیا استاندار و وزیر کشور یا دیگر مقامات استانی و کشوری نباید واکنش نشان دهند؟ رسانههای اصلی چرا گزارش یا مصاحبه یا واکنشی درباره ابعاد مختلف حادثه نداشتند تا اگر طرف یا اطرافی اشتباه کرده باشد مشخص شود و با اطلاع رسانی و عذرخواهی، آرامش برقرار و از شدت خشم کم شود.
آیا مسوولان و رسانههای اصلی نمیدانند با این سکوت و خودداری از اطلاع رسانی به موقع، عملا افکار عمومی را در یک وضعیت انتظار و تعلیق قرار میدهند؟ افکار عمومی و مردم در این شرایط چه باید بکنند؟ از کجا باید اطلاعات مورد نیاز خود را کسب کنند؟
سکوت مقامات استانی و مرکز در کنار سکوت رسانههای رسمی و اصلی در این زمینه، تنها مخاطبان را به سمت شبکههای ماهواره ای، رسانههای غیررسمی، شبکههای اجتماعی و ترکیب خبرهای جعلی و غیرجعلی سوق میدهد.
این روش اطلاع رسانی نه تنها از اعتبار مسوولان و رسانههای رسمی و اصلی میکاهد بلکه آن را به مرز نابودی میکشاند. این رفتارهای مسبوق به سابقه، مرجعیت رسانههای داخلی را نیز به چالش میکشد.
روشی که مسوولین و رسانههای اصلی برای پوشش خبری این حادثه در پیش گرفتند دقیقا همان روش قدیمی است؛ روش اشتباه متعلق به دوره قبل از اینترنت و موبایل. روشی که روز به روز با وجود اینترنت و موبایل و ماهواره و رسانهها و ارتباطات فعلی، فاجعه بودن آن بیش از پیش عیان میشود.
اگر به دنبال کاهش مشکلات و افزایش تعاملات مردم و مسوولان هستیم راهی نیست جز اینکه مسوولان به سرعت درباره موضوعات مهم واکنش نشان دهند و رسانهها همیشه در صحنه حوادث و اتفاقات حاضر باشند.
در عصر اینترنت و موبایل و سیل اطلاعات، با جنگ روایتها روبه رو هستیم. برنده آن کسی است که زودتر روایت کند. سکوت مسوولان و رسانههای اصلی و داخلی در این صحنه، تقدیم نتیجه به رقیب است. اگر میخواهیم مردم سخنان مسوولان را بیشتر باور کنند. اگر میخواهیم مردم روایت رسانههای داخلی را باور کنند راهی نیست جز اینکه آنها حرف بزنند؛ سریع، صحیح و دقیق. با حرف نزدن، داستانی حذف نمیشود بلکه داستان با روایت دیگری نقل میشود.
۲- به گفته معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان در اثر شلیک از سوی ماموران پاکستان به سمت تجمع کنندگان در ایران، یک نفر کشته شده. او همچین گفته بعضی از تجمع کنندگان سوخت بر، به یک پاسگاه مرزی حمله کردند که در این حادثه هم یک نفر کشته شده، اما هنوز مشخص نیست این فرد هم در اثر شلیک گلوله از پاکستان کشته شده یا در حادثه پاسگاه.
چرا مسوولان ایرانی به دولت پاکستان بابت قتل شهروندان ایرانی اعتراض نمیکنند؟ چرا وزارت خارجه ایران، سفیر پاکستان را احضار نکرد؟ چرا مسوولان ایرانی موضع گیری نکردند؟ چرا در کمترین حجم و پایینترین سطح ممکن موضع گیری میکنند؟
۳- به گفته مسوولان، در اعتراضات سه شنبه و حمله به فرمانداری کسی کشته نشد و این یعنی مسوولان خویشتنداری از خود نشان دادند. این موضوع، نقطه مثبتی است.
۴- سیستان و بلوچستان با مشکلات زیادی روبه رو است. شاید مهمترین آنها تبعیض و فقر باشد. بخش مهمی از مردم در تامین قوت روزانه خود مشکل دارند. وضعیت سیستان و بلوچستان شبیه هیچ استانی نیست. تعامل با حوادث و اتفاقات مختلف در این استان، نیازمند مدیریت و تدبیر بیشتری است تا برخوردها و حوادث تاسف انگیز به حداقل خود برسد. افزایش اختیارات مسوولان استانی در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ انتخاب مسوولان از میان نیروهای کارآمد بومی و کاهش نگاه امنیتی و غلبه نگاه اقتصادی، احتمالا میتواند به کاهش سطح تنش و مشکلات در این استان کمک کند.