اما اگر رییسی آنطور که آن زمان محتمل بود، وارد گود نشده و اعلام کاندیداتوری نکند، آنوقت برخلاف دیدگاه برخی اصولگرایان، قالیباف شانس اول و آخر اصولگرایان نخواهد بود و تازه آن زمان است که رقابت انتخاباتی درونجریانی برای رییس این روزهای مجلس و کاندیدای احتمالی انتخابات ریاستجمهوری آینده آغاز میشود.
آنچه اما حالا کمی تغییر کرده، ، چیزی فراتر از کنارهگیری احتمالی رییسی است. چه آنکه حالا ظاهرا زمزمههایی از کنارهگیری محمدباقر قالیباف از کاندیداتوری نیز به گوش میرسد.
بنابر پیگیریهای خبرنگار «اعتماد» طی روزهای گذشته و درحالی که خبرهایی درخصوص درخواست تعدادی از نمایندگان مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی برای کاندیداتوری رییسی با مخالف او مواجه شد، استمزاج رییس قوه قضاییه از برخی روحانیون و مراجع عظام نیز او را به این نتیجه رسانده که حضورش در قوه قضاییه بیش از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری، مثمرثمر خواهد بود و این یعنی، اگر زمانی در صورت عدم کاندیداتوری رییسی، جلیلی همپای قالیباف از شانس حضور در انتخابات به عنوان گزینه اصلی محافظهکاران برخوردار بود، حالا این شانس دستکم اندکی افزایش یافته و جلیلی حالا در شرایطی که قالیباف و رییسی، هر کدام بهنحوی اندکی از کاندیداتوری دور شدهاند، میتواند بیدردسر گزینه اصلی اصولگرایان باشد.
البته نه معادلات انتخاباتی اصولگرایان به این سادگی است و تعداد کاندیداهای جناح راست به همین تعداد دو، سه نفر، محدود؛ نه همه اصولگرایان همچون سعیدجلیلی به شطرنج انتخابات پیشرو مینگرند و تفکر اصولگرایی محدوداست به تفکری از جنس پایداری. چراکه حتی اگر بهواقع نه رییسی و نه قالیباف عزم کاندیداتوری نداشته باشند، سعید جلیلی که در آن صورت به احتمال قریب به یقین کاندیدای اصلی جریان پایداری خواهد بود، باید خود را ابتدا برای رقابت با یک دوجین کاندیدای اصولگرا از طیف سنتی و اعتدالی تا چهرههای جوانتر و گزینههایی با پیشینه نظامی آماده کند و البته در عین حال مهیای رقابت با کاندیدای نهایی اصلاحطلبان شود.
اگر برفرض این احتمال اندک به واقعیت بپیوندد و در انتخابات پیشرو هیچیک از روسای قوای مقننه و قضاییه کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری و انتخاب رییس قوه مجریه آینده جمهوری اسلامی نباشند، آنگاه چهرهای چون سعید جلیلی و جریانی چون جریان پایداری اگرچه کنار چندین و چند رقیب اما بهمراتب بیش از آنچه حالا تصور میشود، قدرت خواهد یافت.
البته آن زمان هم همچون اکنون باید از علی لاریجانی را که همزمان با حمایت طیفی از اصولگرایان، از حمایت برخی اصلاحطلبان برخوردار است تا گزینههایی با پیشینه نظامی همچون سعید محمد و رستم قاسمی و البته بسیاری دیگر از گزینههای احتمالی اصولگرا را کنار بزند تا بالاخره رییسجمهوری اسلامی ایران باشد اما آنچه مسلم است در غیاب رییسی و قالیباف، از شانسی بهمراتب بیشتر برای آن برخوردار خواهد بود که بتواند گزینه اصلی جریان اصولگرا باشد. آنهم وقتی که شورای وحدت که صراحتا از رییسی حمایت کرده و شورای ائتلاف که در خفا بهنفع قالیباف فعالیت میکند، در ظاهر امر سردمدار کار تشکیلاتی اصولگرایان در انتخابات پیشرو هستند. زمانی که باید گفت بیش از 50 حزب و دسته اصولگرایی که زیر بیرق جامعه روحانیت در شورای وحدت گردهم آمدند و نیز چندین و چند چهره شاخص و حزب و گروه اصولگرا که نه در این چند ماه اخیر، بلکه از مدتها پیش از انتخابات مجلس یازدهم، با محوریت چهرههایی چون غلامعلی حدادعادل و مهدی چمران پیروز انتخابات اسفندماه 98 شده و برای انتخابات خردادماه 1400 نیز خیز برداشتهاند، ناکام میمانند تا طیفی به مقصود مطلوب خود برسد که همواره به «بازی خرابکن» جناح راست معروف بوده و بسیاری از اصولگرایان -حتی بهصورت صریح و در سطح رسانهها- علیهشان اظهارنظر میکنند.