بااینحال در این یکی، دو روزه و بعد از انتشار اخباری مبنی بر کناررفتن دو گزینه مطرح اصولگرایی برای انتخابات آتی، بازهم نام او در کنار نامزدهای دیگر میآید؛ اما پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان، در یک برنامه تلویزیونی در پاسخ به این سؤال که شما چندباری درباره انتخابات ۱۴۰۰ موضع گرفتهاید، اما از آن موضعگیریها خیلی زمان گذشته؛ موضع قطعی شما چیست؟ پاسخ داده: آیا اصلا کاندیداتوری به ما میخورد؟!
به نظر میرسد که فتاح فارغ از اینکه خودش هم تمایلی به آمدن دارد یا ندارد، متوجه شده که مواضع اخیرش او را از امکان رسیدن به صندلی پاستور دور کرده است.
او گفته: «من سال ۸۴ وزیر بودم آنموقع چه رفتاری داشتم؟! آن زمان هم این را میگفتند یا رفتار من در تعاونی سپاه. رفتار من در کمیته امداد نه؛ من میخواهم بگویم منش و رفتار تغییر نکرده، سعی کردم ساده باشم و پر سفر و یکی از نظراتم این است که بیشتر به مردم برسیم و برای همین دائم در سفر هستم؛ همین مسئله ممکن است شائبههایی ایجاد کند. مسئله دیگر رفتار سیاسی است؛ من بهشدت مراقبم وارد گعدههای سیاسی نشوم و با هیچ گعدهای نشست و برخاست ندارم؛ یعنی اگر احدی ادعا کند که من با این دسته بودم، پیدا نمیکنید. اصلا روحیه من این نیست و حیف میدانم نیم ساعت از وقت خود را صرف این موضوع کنم، چون در این مدت میتوانم گره کار مردم را باز کنم. من واقعا به بنیاد علاقهمندم و افتخار میکنم حکم رهبری را در دو نهاد دارم؛ از این بالاتر که، ولی امر مسلمین به ما اعتماد کرده و تاجی بر سر ما گذاشته که خادم مردم باشیم؟ من در رشته عمران تحصیل کردهام و وزیر نیرو بودم؛ سد «کرخه» را ساختیم، اما آمدیم و شدیم خادم مردم و مستضعفان، این خیلی افتخار بزرگی است و این لطف الهی بوده است که نصیب من شده و نمیخواهم آن را با هیچچیز دیگری عوض کنم». او در پاسخ به این سؤال که سال ۹۶ گفتید من حکم رهبری را کنار نمیگذارم و کاندیدا شوم، گفته هنوز هم میگویم حکم رهبری را کنار نمیگذارم.
همین رفتارهای فتاح در کمیته امداد و بنیاد مستضعفان که خودش به آن اشاره دارد، همه را به این گمانه انداخته بود که او حتما قصدی برای ریاستجمهوری دارد. او تابهحال دو بار در مظان اتهام نامزدی قرار گرفته؛ سالهای ۹۲ و ۹۶ که هر دوبار با قوت آمدنش را رد کرده بود که همینطور هم شد.
بااینحال «میدلایست» چند ماه قبل در مقالهای به پیروزی احتمالی «پرویز فتاح»، رئیس فعلی بنیاد مستضعفان، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ پرداخته و مدعی شده نظرسنجیهای اخیر در بین اصولگرایان، «فتاح» را در بین چهار کاندیدای مشهور نشان داده و جبهه پایداری بهعنوان حامی اصلی او مطرح شده است. شاید این نظرسنجی تا چندماه قبل حاوی ارزش بود، اما اتفاقاتی برای او رخ داده که حتی در صورت تمایل شخصی، این بار دیگر اصولگرایان تمایلی به او نخواهند داشت. برخی رفتارهایش فاقد آن زیرکی خاص سیاسی است و چیزهایی را فاش میکند که نباید. مثل وقتی که با مجری صداوسیما بر سر علت طولانیشدن زمان ساخت یک آزادراه بحث کرد و با عصبانیت به او گفت نماینده مردم نیست؛ بلکه صداوسیما او را آنجا گذاشته تا سؤالهای مشخصی را بپرسد.
آخرین ماجرایش هم به افشاگریهایش علیه برخی مستأجران املاک بنیاد مستضعفان بازمیگردد، بهویژه وقتی نام حدادعادل را بهعنوان کسی که یکی از املاک این نهاد را در اختیار گرفته مدرسه ساخته و نه تخلیه میکند نه اجاره بهروز پرداخت میکند، بر زبان آورد که در نهایت هم با پاسخ تند حداد مجبور به عقبنشینی و عذرخواهی شد. حدادعادل مدعی شد که فرزند خود فتاح هم در این مدرسه تحصیل میکند، بعد هم خطاب به او گفت: «شما بهجز اینکه به مردم بگویید که چرا و از سوی چه مرجعی و با توجه به چه واقعیتهایی آن خانه و زمین در اختیار مدرسه فرهنگ قرار گرفته، با یک بیان تبلیغاتی تحریکآمیز در تلویزیون برای خوشنامکردن خودتان ما را بدنام و متهم به تصرف در بیتالمال میکنید.ای کاش در یکسالی که رئیس بنیاد شدهاید، چند دقیقه وقت صرف میکردید و در یک دیدار حضوری نظر خود را با حدادعادل در میان میگذاشتید و قبل از اینکه در تلویزیون به او تهمت بزنید، توضیحات او را میشنیدید».
بعد از این واکنش فتاح مجبور به عذرخواهی شد و گفت اصلا نباید اصل مسئله را مطرح میکردم و وارد مسیر نامبردن از اسامی و سازمانها میشدم، پس مسئولیت آن را بهعنوان خطا و کار اشتباه میپذیرم. بعد هم از همه از جمله حدادعادل، بهعنوان حقالناس، عذرخواهی و طلب حلالیت کرد. حداد هم در واکنش به این عذرخواهی گفت که فتاح مطالبی را گفت تا حاشیهها را بخواباند و من هم برای اینکه حاشیه جدیدی درست نشود، ادامه نمیدهم! همه اینها در شرایطی است که حدادعادل متولی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، یکی از دو جریان اصلی اصولگرایی بهویژه در ماجرای انتخابات است. در این صورت آیا فتاح هیچ شانسی برای بدلشدن به گزینه انتخاباتی آنها دارد؟ با این گذشته قطعا نه! جریان دیگر یعنی همان شورای وحدت هم که متشکل از چهرهها و جریانهای متقدمتر و سنتیتر مانند جامعه روحانیت، مؤتلفه و جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه اسلامی مهندسین است، قطعا گزینههای خودیتری برای انتخاب دارند که نوبت به پرویز فتاح نخواهد رسید.