ماجرای ابلاغیه شهرداری تهران مبنی بر استفاده نکردن از حاجیفیروز با چهره سیاه برای جلوگیری از سوءبرداشتهای نژادپرستانه، به محل بحث و مناقشه تبدیل شده است، بویژه آنکه «حاجی فیروز» با همان چهره سیاه نه تنها به عنوان نمادی از فرهنگ و آیین نوروز شناخته میشود، بلکه به عنوان شخصیتی در هنرهای نمایشی ایران نیز جایگاهی خاص دارد.
زندهیاد سعدی افشار که یکی از اسطورهای هنرهای نمایشی ایرانی با نشانههای از همین شخصیت در یادها مانده است، سالها قبل در نمایشی به کارگردانی محمود عزیزی این کاراکتر را در اروپا روی صحنه برد.
محمود عزیزی با ابراز تاسف از اینکه از آن اجراها که در تئاتر پیتر بروک و در چهارچوب جشنواره بینالمللی پاییزی فرانسه، سپس شهر لیون و بعد هم در مادرید اسپانیا روی صحنه رفت، سندی در اختیار ندارد، در یادداشتی کوتاه نوشت: «چهره سیاه نماد دانش و توانایی شناخت است. در ایران باستان فردی که به درجهای از دانش و معرفت میرسید، سیه چرده میشد. به یاد داشته باشیم که «سیاهوش» فرزند ایرانی است و به درجهای از شناخت رسیده است که از مقام قدسی برخوردار است و از آتش عبور میکند. برای اثبات سلامت خود از این دست نشانهها که بیانگر حضور مستمر این شخصیت در تاریخ ایران است، دیده میشود.
از منظر نمایش، تنگنظران و دورآشنایان با هنر نمایش این برداشتها را مینمایند و در غرب هم شاید چنین برداشتی میشد. اضافه میکنم این نگاه نژادپرستانه خود جلوهای از نژادپرستی است. امروزه دانش بشر و کشفیات نشان میدهند که رنگینپوستها در کنار و در ردیف رامسسها دیده میشوند.
«سیاه» تخته حوضی ما قهرمان ملی است همچون برخی شخصیتها در تعزیه و «مبارک» در نمایش عروسکی. تبار این سیاه به دوران اساطیری باز میگردد و در جای جای فلات ایران با رنگ و بوی متفاوت جلوهگری میکند. این سیاه نه از زنگبار آمده است و نه از هند و هر جای دیگر، این پهلوان، نماد درد و بیداد تاریخ ایرانی و جگرهای سوخته یک ملت در طول تاریخ است.»