قضیه از آنجا مانند بمب در شبکه های اجتماعی منفجر شد که همسر سابق کارگردان در یک پیام ویدئویی اعلام کرد که او 3 سال است از این شخص جدا شده و موضوعات او دیگر به زندگی من و پسرم ارتباطی ندارد و از مخاطبان شبکه های اجتماعی درخواست که این مورد یا مطالبی از این دست را برای من نفرستید.
از همان لحظات اولیه این ادعا با واکنش های مختلف روبرو شد و در کلاب هاوس هم اتاق هایی درست شد که ساعتها با حضور یا در غیاب خود ریحانه پارسا و دیگران به آن پرداختند و ... چند روز بعد هاتف علیمردانی (فیلمساز) از کارگردان مورد ادعا که دوستش است دفاع کرد و ...
برخی بر این اعتقاد بودند که مطرح ساختن چنین موضوعی در ادامه جنجال آفرینی ها و حواشی ریحانه پارسا برای جلب توجه بیشتر مخاطب و قطعا جذب فالور (دنبال کننده) در شبکه های اجتماعی است. او خودش از همان اول هم مشکل داشت و ...
گروهی دیگر می گویند اتفاقا حرف ریحانه پارسا درست است و از او و قربانی ها دیگر باید حمایت کرد و اجازه نداد تا فرد یا افرادی به هر بهانه ای از فرصت یا موقعیت شغلی که دارند برای مطامع شخصی خود سو استفاده کنند و ...
عده ای هم بر این عقیده هستند که فارغ از تمام این داستان ها از طرح چنین مسائلی نباید هراس داشت تا شخص یا اشخاص دیگری قربانی نشوند علی الخصوص برای افراد در سنین پایین که از ابراز یا مطرح ساختن چنین اتفاقاتی واهمه دارند.
فارغ از تمام این آرا متضارب، این موضوع بهانه ای است برای پرداختن به یک مسئله شایع و مهم در سراسر جهان با عنوان تعرض و تجاوز. باید به این مهم توجه داشت که این قضیه در تمام جهان وجود دارد و فرقی ندارد که ایران است یا اروپا، آمریکا، آفریقا و ...
اصلا هدف این نوشتار دفاع یا حمله به ریحانه پارسا نیست (البته همواره منتقد حرکات و رفتارهای نادرست او بوده ام، لینک های مرتبط را در پایین همین مطلب گذاشته ام) ولی وقتی مسئله ای در سطح جامعه پر مخاطب می شود فرصت خوبی است که نکاتی مهم و حیاتی را دوباره گوشزد کرد.
آمارهای سازمان ملل نشان میدهند که ۳۵ درصد زنان در جهان یکی از اشکال خشونت را تجربه کردهاند. واضح است که این خشونت به همانجا که فرد مورد آزار قرار گرفته ختم نمیشود ممکن است به سقط جنین، ایدز، و بیماریهای روانی مادام العمر مبدل شود و زندگی یک انسان را برای همیشه تحت اشعاع قرار دهد.
بسیاری از مردم گمان میکنند که پسرها از مصونیت برخوردارند در حالی که یک ششم پسرها و یک چهارم دخترها در طول زندگی خود در معرض درجهای از تجاوز یا لذتجویی جنسی قرار می گیرند.
در چند سال اخیر شاهد جنبش me too بودیم که به نوعی برای شکل گیری اتحادی جهانی برای مقابله و جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی است. این که هر شخصی به هر دلیلی در موقعیت برتری قرار داشته باشد و بخواهد از این برتری سو استفاده کند. فرقی ندارد کارگردان یا تهیه کننده باشد، رئیس باشد و یا یک انسان با فیزیک قویتر، متمول تر و یا حتی یک فامیل بزرگتر و ...
همیشه در موارد مربوط به تجاوز و تعرض این سوالها مطرح است که قربانی چرا این کار را کرده؟ چرا آنجا رفته؟ چرا آن شکلی لباس پوشیده و ... در کل یک باور عامیانه غلط که میگویند: «کرم از خود درخت است»!
برای درک ساده تر ماجرا لازم است به برگزاری نمایشگاهی در سال 2018 در بروکسل پایتخت بلژیک اشاره کنم که لباسهایی که در زمان تجاوز تن قربانیها بوده را به نمایش گذاشتند و در کنار هر کدام از آنها توضیحی مختصر درباره اتفاق قرار داده شد.
نکته جالب توجه وجود لباسهایی با همه شکل و اندازه است. از لباس بچه تا لباسهای بلند زنانه و مردانه مانند شلوار و پیراهن. مسئولین برگزاری نمایشگاه هدفشان از چنین حرکتی این بوده که اعلام کنند و نشان بدهند:
«نوع لباس و پوشش قربانیها نقشی در اصل اتفاق نداشته و متوقفکنندهی شخص تجاوزگر نیست»
و اما از همه جالبتر در این میان یک یونیفرم پلیس است که نشان میدهد حتی با لباس پلیس و داشتن اسلحه هم ممکن است نتوان از تجاوز جلوگیری کرد. این عکسها اشاره به یک نکته بسیار مهم است: «شخص مورد تجاوز قرار گرفته، قربانی است» و می تواند از هر قشری و در هر زمان و مکانی باشد فارغ از هر صفت و فعل دیگری.
دوباره یادآوری می کنم که نحوه زندگی و عملکرد ریحانه پارسا اصلا مورد تائید و دلخواه نگارنده نیست اما ادعای که مطرح ساخته است جای توجه دارد.
باید والدین، خانواده ها، مدارس، آموزش و پرورش و ... همواره یک چتر حمایتی برای فرزندان خود و قربانیان تجاوز فراهم کنند که شخص آسیب دیده بتواند از لطمه ای که به روح و جسمش وارد شده است عبور کند. والا پس لرزه های این اتفاق تا سالها و چه بسا تا آخر عمر زندگی این اشخاص را دچار اختلال کند.
از طرف دیگر با طرح این مسائل راه را بر آن هیولاهای سو استفادهگر بست که بدون محابا از هر فرصت و موقعیتی برای شکار و آسیب رساندن به روح و جسم یک انسان دیگر بهره می برند.
آدم باش .