اخیرا محمدعلی وکیلی گفته است که «اگر اصلاحطلبان روزی به این نتیجه برسند که حضور نتیجهبخش در انتخابات داشته باشند، حتما ائتلاف یک اصل خواهد بود. فکرکردن به عدم ائتلاف در چنین شرایطی موضوعیت ندارد. زیرا ائتلاف تنها راه نتیجهبخش است؛ مگر اینکه گروهی به حضور سمبلیک اعتقاد داشته باشند و بگویند حالا که جریان اصلاحطلب شانسی در نتیجه انتخابات ندارد، پس بهصورت سمبلیک به شکل صددرصد اصلاحطلبانه در انتخابات حضور یابند و لزومی ندارد به سمت ائتلاف بروند».
این نمانیده پیشین مجلس نظر خود را درباره حمایت اصلاحطلبان از علی لاریجانی اینگونه گفته است: «ممکن است آقای لاریجانی حاضر نباشند در این فضای پرریسک در انتخابات حضور یابند، زیرا ممکن است ائتلاف را هم نتیجهبخش ندانند... وقتی شرایط به گونهای است که بدنه اصلاحطلبی حتی به دنبال انتخاب گزینه از میان اصولگرایان شناسنامهدار است، رفتن به سمت گزینه نیمهاصلاحطلب- نیمهاعتدالی مثل لاریجانی جواب روشنی دارد».
این سخنان درحالی مطرح میشود که به باور بسیاری از اصلاحطلبان اولا در شرایط کنونی اصلاحطلبان تنها در صورتی میتوانند اقبال سرمایه اجتماعی خود را به میدان بکشانند که با هویت کاملا اصلاحطلبی وارد میدان شوند و ثانیا براساس مصوبه تشکیل نهاد اجماعساز اصلاحطلبان (جبهه اصلاحات ایران) که از سوی شورای هماهنگی اصلاحطلبان به تصویب رسید، اصلاحطلبان در انتخاباتی آزاد، رقابتی در تراز قانون اساسی و با نامزد اصلاحطلب شرکت میکنند؛ ازاینرو به نظر میرسد که حمایت از نامزد غیراصلاحطلب خلاف مشی انتخاباتی اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات باشد.
گرامیمقدم: با حمایت از لاریجانی، در بر همان پاشنه میچرخد
اسماعیل گرامیمقدم، فعال سیاسی اصلاحطلب، سخنگوی حزب اعتماد ملی و از اعضای حقیقی نهاد اجماعساز درباره اینکه چرا اصلاحطلبان نباید از نامزد ائتلافی حمایت کنند گفت: «تکلیف این بحث که اصلاحطلبان به سمت ائتلاف بروند یا نه در نهاد اجماعساز مشخص شده است و اینکه بازهم از ائتلاف سخن بگوییم یا نام افرادی مانند آقای لاریجانی را مطرح کنیم، اساسا موضوعیت ندارد. اصلاحطلبان در سالهای اخیر بهدلیل حمایت از آقای روحانی در دو انتخابات 92 و 96 و برای حمایت از لیست ائتلافی امید در انتخابات مجلس دهم هزینههای زیادی دادهاند و همین موضوع باعث شده است که در این دوره ترجیح دهند از نامزد غیراصلاحطلب استفاده نکنند. آقای لاریجانی شخصیت قابل احترامی است و رفتارهای معتدلی در سیاست دارد اما او اصلاحطلب نیست و اگر قرار باشد از او حمایت شود، همان شرایطی بر اصلاحطلبان رقم میخورد که در اینسالها رقم خورده است و در بر همان پاشنه خواهد چرخید».
او ادامه داد: «اکنون اصلاحطلبان نامزدهای متعددی دارند که ثبتنام خواهند کرد و بررسی مصادیق انتخاباتی بعد از مشخصشدن نتیجه بررسی صلاحیتها شروع میشود. بههیچوجه پذیرفته نیست که اصلاحطلبان برای بار دیگر سرمایه اجتماعی خود را خرج یک نیروی غیراصلاحطلب ولو آقای لاریجانی کنند».
این فعال سیاسی درباره اینکه آیا شخصیتی مانند محمدجواد ظریف را میتوان اصلاحطلب دانست و آیا احتمال و البته امکان حمایت از او مهیاست، تشریح کرد: «بههرحال آقای ظریف در جبهه اصولگرایی تعریف نمیشود؛ اگرچه نیروی حزبی هم نیست اما آقای لاریجانی کاملا اصولگراست و نمیتوان این موضوع را انکار کرد. حالا یک عده از دوستان میگویند نامزدها باید حزبی و نه حتی جناحی باشند. اینهم سخنی است و میتوان بر آن تأمل کرد اما درحالحاضر تحزب به معنای دقیق خودش در کشور ما نهادینه نشده است».
او در پایان سخنان خود گفت: «اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات از نامزد کاملا اصلاحطلب خود حمایت میکنند تا دیگر هزینهپرداز یک رئیسجمهور غیراصلاحطلب نباشند. نگاه نهاد اجماعساز هم همین است و امیدواریم تا چندی بعد الگوی رسیدن به نامزد واحد را ارائه کنیم».
میرلوحی: اصلاحطلبان زینتالمجالس انتخابات نیستند
محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب هم درباره اینکه دیدگاه نهاد اجماعساز درباره ادامه سیاست ائتلافی چیست، گفت: «واقعا انتظار است که دیگر هیچ بحثی از سوی فعالان سیاسی درباره اینکه باید با نامزد اصلاحطلب وارد انتخابات شد یا نامزد ائتلافی مطرح نشود، زیرا اسنادش موجود است که روش انتخاباتی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات ائتلاف نیست. سخنگوی این نهاد هم همین را گفته است. پیشنهاد شورای هماهنگی به آقای خاتمی برای تشکیل نهاد اجماعساز مبتنیبر یک محور اصلی بود که باید از نامزد اصلاحطلب حمایت شود. این همان نتیجهای است که اصلاحطلبان در شورای عالی سیاستگذاری در انتخابات مجلس یازدهم هم گرفتند و وقتی نامزدهای اصلاحطلب ردصلاحیت شدند، مقرر شد که لیستی ارائه نشود و اصلاحطلبان تن به لیستهای ائتلافی ندادند. حالا هم این نتیجه گرفته شده است که باید صرفا با نامزد کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات شد و تردید نکنید که از آقای لاریجانی یا دیگر نامزدهایی که پایگاه اصلاحطلبی ندارند، حمایت نمیشود و به بیانی دیگر لاریجانی همان نقشی را که روحانی در سال92 برای اصلاحطلبان ایفا کرد، نخواهد داشت».
او ادامه داد: «واقعیت این است که باید نامزدی به مردم ارائه شود که هم اصلاحطلب باشد هم بتواند از گفتمان اصلاحطلبی دفاع کند تا مردم قانع به رأیدادن به او شوند».
این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که اگر نیروهای شاخص اصلاحطلب ردصلاحیت شوند، چه باید کرد، بیان کرد: «برخی تصور میکنند که جریان اصلاحات باید به هر قیمتی در صحنه باقی بماند. خب این موضوع را نمیشود انکار کرد که اصلاحطلبان با سیاست انتخاباتیشان در سال92 و 96 صحنه سیاسی را تغییر دادند. جریان رقیب تصور میکرد با ردصلاحیت آیتالله هاشمی میتواند حضورش در قدرت را استمرار بخشد، اما اصلاحطلبان با یک تاکتیک مؤثر توانستند خیالهای آنها را نقش برآب کنند و مانع استمرار تندروی در کشور شوند یا واقعا اصولگرایان در سال96 خوب کار کردند و با اجماع سراسری بر نامزد خود توانستند 16 میلیون رأی به دست آوردند که کار سنگینی بود، اما بازهم اصلاحطلبان پیروز میدان انتخابات شدند. اکنون هم برخی دوستان میگویند ما محصور تصمیمات شورای نگهبان هستیم و باید برای رفع این موضوع به سمت سیاست ائتلافی برویم اما غالب نیروهای اصلاحطلب باور دارند که اصلاحطلبان زینتالمجالس انتخابات نیستند که برای پرشورکردن بیایند و درنهایت هم نامزد خود را نداشته باشند. ما امید داریم که شورای نگهبان بپذیرد انتخابات حداکثری مهمترین موضوعی است که در یک انتخابات محقق میشود و برای تحقق این اصل بگذارد تا رقابت در بگیرد و مردم احساس کنند نماینده واقعیشان در عرصه انتخابات حضور دارد تا پای صندوق بیایند. مطمئن باشید که اگر حداقل، مشارکت 50درصدی مطالبه همه دلسوزان است، این مهم زمانی میسر میشود که اصلاحطلبان امکان رقابت داشته باشند. این چه قاعدهای است که اصلاحطلبان سرمایه اجتماعی خود را به میدان بیاورند و از نامزدی حمایت کنند که میدانند هم برآمده از جناحشان نیست و هم احتمالا کارآمدی لازم را ندارد. در این شرایط صرفا هزینه تمام اقدامات یک دولت غیراصلاحطلب بر دوش اصلاحطلبان گذاشته میشود. اگر اصلاحطلبان بتوانند وارد انتخابات شوند و نامزدهای واقعی خود را داشته باشند، هرنتیجهای به دست آید، آن را با کمال میل میپذیریم؛ حتی اگر همه مردم سراسر با رأی خود بگویند که یک دولت کاملا اصولگرا میخواهیم».
میرلوحی در پایان در پاسخ به پرسش دیگری مبنیبر اینکه آیا همچنان از سیاست سال 92 و 96 دفاع میکنید یا خیر، گفت: «حتما از سیاستی که در آن دو مقطع در پیش گرفتیم دفاع میکنم، زیرا کشور را از باتلاقی گسترده نجات دادیم و اجازه ندادیم همهچیز به ته دره سقوط کند. دولت اول آقای روحانی انصافا خوب عمل کرد؛ چه در حوزه برجام و چه در مهار تورم و گرانی. اصلاحطلبان هم در سال96 از عملکرد دولت راضی بودند، اما اینکه در دوره دوم دولت، ترامپ از برجام خارج شد و تحریمهای گسترده بر ایران وضع شد یا خود دولت هم خوب عمل نکرد، بحث دیگری است؛ بنابراین اصلاحطلبان در 92 و 96 تصمیم درستی گرفتند و منافع جناحی خود را فدای منافع ملی کردند و هزینهاش را هم دادند و اکنون حتی ناراضی هم نیستیم که چرا هزینه دادهایم، زیرا برای مردم و کشورمان متحمل هزینه شدیم، اما دیگر قرار نیست که تا ابد از یک سیاست پیروی کنیم. در مقطع کنونی برخلاف دو مقطع مذکور حضور در انتخابات با نامزد غیراصلاحطلب دیگر جواب نمیدهد و خواسته مردم هم چنین نیست. اکنون ما براساس نظرسنجی میگوییم که مردم از اصلاحطلبان چنین انتظاری ندارند؛ همانطور که در سال92 هم براساس نظرسنجیهای انجامشده به این نتیجه رسیدیم که باید از آقای روحانی حمایت کنیم؛ درحقیقت اینطور نبود که آقای هاشمی و آقای خاتمی پشت در بسته با هم به نتیجهای مشترک برسند و به اصلاحطلبان ابلاغ کنند؛ خیر، همه بحث میکردیم و براساس نظرسنجیهای فراگیری که انجام شد، تصمیم گرفتیم. اکنون همین شیوه در دستور کار است و نظر مردم این است که اصلاحطلبان نباید با نامزد غیراصلاحطلب وارد انتخابات شوند».