بیمارستانهای تهران تخت خالی ندارد، آرامگاه بهشت زهرا روزهای شلوغی را تجربه میکند و کادر درمان نای نفس کشیدن ندارد. در این میان مردم خود را با کشورهایی مقایسه میکنند که برنامه واکسیناسیونشان در حال اجراست.
مسئولان هر روز تاریخ جدیدی برای شروع واکسیناسیون اعلام میکنند و دیگر از تکصدایی در اعلام وضعیت واقعی کشور در مواجهه با این همهگیری خبری نیست. حالا نهادهای مرجع هر کدام صدای خود را دارند و چیزی در گوش مردم میخوانند و مردم خسته از فشار اقتصادی و ناهماهنگیها به قول مهدیار سعیدیان پزشک و فعال رسانهای در حال ناباوری کرونا هستند. آنها با احساس رهاشدگی دست به رفتارهای فردی میزنند.
تبعات این ناهماهنگیها در اداره بحران کرونا چه خواهد بود؟ این وضعیت ترسناک چه تأثیری در رعایت پروتکلها از سوی مردم دارد؟
افشین جعفرزاده پزشکی که از نخستین لحظه ورود کرونا با این بیماری درگیر بوده و روزهای پرفشاری را پشت سر گذاشته، یکی از دلایل مهم شروع پیک چهارم را شلوغیهای پیش از فرارسیدن نوروز و مسافرتها و دید و بازدیدهای عید میداند. او معتقد است متولیان امر برای موج چهارم آمادگی نداشتند هرچند کارشناسان و پزشکان بارها هشدار داده بودند: «با گذشت یک سال و چند ماه از شروع همهگیری، دیگر میدانیم اولین راه، واکسیناسیون و دوم قرنطینه سراسری است. اما در هر دو مورد کوتاهی شده است.»
او تأکید میکند بسیاری از کشورها که بهلحاظ زیرساختی، ساختاری و فرهنگی و اجتماعی از ما پایینتر هستند در میزان واکسیناسیون از ما جلو زدهاند و این شایسته کشور نیست: «هرچند تحریمها در خرید واکسن تأثیرگذار بوده اما در زمان پیشخرید، مسئولان قوی عمل نکردند. باید با هر ابزار و روشی هر چه زودتر واکسن وارد کشور شود.»
جعفرزاده، رفتار مردم را آخرین مرحله سلسله تقصیرها در مدیریت کرونا میداند: «باید با احساس خطر بیشتری مردم را مدیریت کرد.»
او با اشاره به محدودیتهای نیمبندی که اعمال شده معتقد است این شرایط تأثیر معناداری روی وضعیت نخواهد داشت و اگر قرار بر ایجاد محدودیت است باید ضمانت اجرایی آن هم در نظر گرفته شود: «چون دورنمای روشنی برای برونرفت از این وضعیت وجود ندارد، مردم باید خودشان به فکر باشند و با خودقرنطینگی از ابتلا جلوگیری کنند.»
هادی یزدانی پزشک، با طرح این پرسش که آیا واکسنهای کرونا روی جهشهای جدید تأثیرگذار هست یا نه، از تبعات پزشکی به تعویقافتادن واکسیناسیون میگوید. او معتقد است بر اساس دادههای فعلی، واکسیناسیون باید بسرعت در یک بازه زمانی کوتاه انجام شود. همانطور که کشورهای پیشرفته به روزانه ۴ میلیون تزریق رسیدهاند: «در واکسیناسیون، جمعیت هم مهم است؛ کشورهای کوچک یا با جمعیت کمتر، سریعتر و با دوز کمتر توانستند جمعیت هدف خودشان را با همان اولویتبندی معمول واکسینه کنند. ما هنوز نمیدانیم مدت اعتبار این واکسن چند ماه است، همین قدر میدانیم که واکسن نمیتواند ایمنی دائم بدهد. حالا اگر این سیر و سرعت درست انجام نشود کل فرایند زیر سؤال خواهد رفت. اگر در کشوری با جمعیت ۸۰ میلیونی نتوانیم در ماه بین ۸ تا ۹ میلیون نفر را واکسن بزنیم و در ۶ ماه جمعش کنیم، عملاً مسأله حل نمیشود و احتمالاً با موجهای جدید بیماری طرف خواهیم شد. این مسأله بسیار مهم است.»
آنطور که این سناریو از آینده ویروس به ما نشان میدهد و با توجه به جهشهای ویروس، اگر نتوانیم بسرعت جمعیت را واکسینه کنیم احتمال دارد در جهشهای جدید دیگر هیچ واکسنی کارایی نداشته باشد: «از جمله تبعات این موضوع، افزایش مرگ و میرها است. هرچقدر که این واکسیناسیون به تأخیر بیفتد و با سرعت مطلوب انجام نشود مرگ و میر بیماران و کادر درمان بیشتر اتفاق خواهد افتاد و سیستم دچار نقصان میشود.»
او نه تنها افرادی را در خطر میبیند که مبتلا میشوند بلکه از بیماران غیر کرونایی میگوید که در وضعیت اشغال همه تختهای بیمارستان دیگر مکان و امکاناتی برای درمان آنها هم نخواهد بود. او از تبعات روانی انجامنشدن واکسیناسیون با توجه به مشاهدات خود در مواجهه با بیماران میگوید: «موردی را میشناسم که پدر و مادر هر دو بیماری زمینهای و وسواس فکری بیمارشدن دارند و در ۱۴ ماه گذشته ۲ بار فرزند خود را دیدهاند و آن هم از فاصله خیلی دور. از این موارد فراوان داریم که در کیفیت زندگی سالمندان و بیماران تأثیر گذاشته است.»
اینکه با ادامه این وضعیت چه به روز آن پدر و مادر خواهد آمد سؤالی است که جوابش را میدانیم. یزدانی از احساس رهاشدگی در مردم میگوید و معتقد است این ناهماهنگیها باعث تعمیق شکاف دولت و مردم میشود: «متأسفانه مردم این تصور را دارند که شهروند دست چندم هستند و بهنظرشان در سیستم و ساختار به حساب نمیآیند. بحران در مدیریت کووید۱۹، مسأله بحران کارآمدی نهادهای مسئول و بحث ناهماهنگیها در مجموع باعث شده من در مشاهدات هر روزهام احساس تبعیض و رهاشدن را در مردم ببینم.»
او به این نکته هم اشاره میکند که بخشی از عدم دسترسی به واکسن به شرایط دنیا مربوط است: «اگر مردم به حاکمیت اعتماد داشته باشند و حاکمیت توضیح بدهد که اغلب پروژههای پیشخرید واکسن در دنیا به مشکل خورده، شاید انتظارات مردم کاهش پیدا کند ولی در شرایط فعلی احساس بیعدالتی در مردم وجود دارد.»
از نظر مهدیار سعیدیان تبعات اختلاف نظر بین مسئولان و نهادهای مختلف در مدیریت کرونا باعث سردرگمی و دامنزدن به شایعات شده است: «وقتی یک مسئول میگوید بروید مسافرت و دیگری میگوید نروید، طبیعی است که سردرگمی اتفاق میافتد و یک عده شایعهپراکنی میکنند که کرونا اساساً وجود ندارد و میخواهند سر مردم را گرم کنند. باید فرهنگسازی کرد و به مردم نشان داد این بیماری شوخی نیست. این ویروس جهشیافته انسانها را تا پای مرگ پیش میبرد. باید ترس آگاهانه بهوجود بیاورند. در حالی که وضعیت بلاتکلیفی باعث میشود مردم ناامید شوند و پروتکلها را رعایت نکنند.»
سعیدیان، فشار اقتصادی و ناچاری مردم برای رفتن به سر کار را دلیل مهم گسترش ویروس میداند: «بهعنوان کسی که با مردم و کادر درمان ارتباط دارم میگویم مردم دیگر توان اقتصادی در خانه ماندن را ندارند. ما نه مشوقی دادیم و نه از طریق رسانه توانستیم مردم را سرگرم کنیم. با این وضعیت مسأله کرونا به مسألهای امنیتی تبدیل خواهد شد. متأسفانه وزارت بهداشت نتوانست میانداری و از امکانات استفاده کند. در حال حاضر تنها چاره کشور قرنطینه کامل و دو هفتهای است. مجموعه نظام باید جلو بیاید و از نیروی انتظامی استفاده و در کنارش معیشت مردم را هم تأمین کند.»
بزرگترین نگرانی سعیدیان در میانه ناهماهنگی بین مسئولان و چندصدایی این است که اصولاً باور به وجود کرونا در مردم از بین برود؛ همان اتفاق هشداردهندهای که شاید هر کدام از ما در اطرافیان یا آشنایان خود تا پیش از مبتلا شدن میبینیم؛ افرادی که معتقدند همه این اخبار و ویدئوها و هشدارها تنها برای پیشبرد اهداف دیگری است که آنها از آن بیاطلاع هستند؛ صداهایی که از ابتدای کرونا به گوش رسیده و میرسد اما برای این ویروس نفرینی هیچ فرقی نمیکند.
تا از راه نرسیدن زمان واکسیناسیون همگانی تنها راه مراقبت از خود، استفاده از ماسک است و نشنیدن صداهایی که ما را به کام مرگ میکشاند.