فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی دولت محمود احمدینژاد که چندی پیش برای شرکت در رقابت انتخاباتی ۱۴۰۰ اعلام کاندیداتوری کرد در مصاحبهای به چند و چون حضورش در انتخابات پرداخت که در ادامه بخشی از این مصاحبه را میخوانید:
شما اخیرا برای حضور در سیزدهمین دوره انتخابات اعلام کاندیداتوری کردید از برنامه های خود برای ریاست جمهوری بگویید؟
از مدت ها قبل برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برنامه داشتم. عمر مفیدی از نظام گذشته، افرادی در آن رشد و مراحل کارشناسی و مدیریتی را طی کردند و سن ُسالی را گذرانده اند تا تجارب لازم را در طول کارهای گذشته کسب کنند من هم از این دوران بی بهره نبودم و از فرصت های شغلی که در اختیارم بود استفاده لازم را برده ام و کسب تجربه کردم. فرصت تحصیل در دانشگاه های داخل کشور را داشتم، از اساتید خوبی بهره جستم، مجموع کارهای علمی و اجرایی من و فعالیت های سیاسی اجتماعی ام، این توان را در من ایجاد کرده که به همراه دیگران بتوانم، وارد عرصه مدیریتی بالاتر شوم زیرا که من تجربه اداره یک سازمان بزرگی مثل انرژی اتمی را در کارنامه خود دارم و به دلیل اینکه معاونت رئیس جمهوری را هم عهده دار بودم با مسائل و موضوعات و تصمیم گیری ها در دولت آشنا هستم. اختیارات هیات وزیران، هیات دولت، نظام بودجه بندی دولت و ساختار و تشکیلاتی را می دانم، ارتباطی که با دیگران داشتم باعث شده که در مناسبات بین المللی، حضور در مجامع بین المللی، مذاکراتی که در مورد مسائل راهبردی کشور بوده و در اتاق فکری که در طول این مدت شرکت کردم بهره های مختلفی بگیرم اینها قابل استفاده در یک سطح بالاتر در کشور است.
به نفع هیچ کس کنار نمی کشم
بیش از ۲۰۰ نماینده نامه ای به آقای رئیسی نوشته اند و در خواست کردند تا در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا شود، از طرفی هم برخی از اعضای هیات رئیسه مجلس و شخص رئیس مجلس ظاهرا قصد حضور در انتخابات را دارند، نامه نمایندگان چه پیامی برای مجلس دارد و چقدر به شان مجلس آسیب می زند؟
موافق جمع آوری امضاء برای حضور رئیسی در انتخابات نبودم، مجلس باید استقلال خود را از قوه مجریه حفظ کند، زمانی که از یک فرد دعوت می کنیم تا رئیس جمهور شود، بعد از آن به هر وزیری که او معرفی کند یا هر کاری که انجام دهد باید رای مثبت دهیم و دیگر نمی توانیم نقش نظارتی خودمان را ایفا کنیم. جزو امضاء کنندگان نامه به رئیسی نبودم و اعتقاد دارم که قوه قضائیه برای برقراری عدالت در جامعه نیازمند ثبات مدیریتی است. حالا که شخصی مثل آقای رئیسی که جنسش، جنس قوه قضائیه است و تجارب خوبی هم دارد و افراد، ساختار و سازمان آنجا را می شناسند، نقاط ضعف و کاستی ها را می داند سریعتر از بقیه می تواند در ثبات قوه قضائیه و سالم سازی آن و آماده کردن برای ساختن تمدن نوین اسلامی قدم بردارد، به نظر من ایشان در قوه قضائیه بمانند نظام بهره بیشتر می برد تا اینکه به قوه مجریه وارد شود.
رئیسی نیم نگاهی به رییس جمهور شدن دارد
فکر می کنید که خود آقای رئیسی هم این نظر را دارند؟
آقای رئیسی در دور قبل که به دعوت برخی از جریانات سیاسی وارد عرصه انتخابات شد ورود خوبی نداشت، دیر آمد، و آن تسلط لازم در کار را نداشت. با این تفاسیر رئیسی نیم نگاهی به قوه مجریه دارد، می توانم استنباط کنم و احتمال می دهم که ایشان فکر می کند قوه قضائیه را می تواند از طریق قوه مجریه اصلاح کند، زیرا قوه مجریه برای قوای دیگر نیرو می سازد، اگر قوه مجریه درست عمل نکند هیچ وقت آینده خوبی نخواهیم داشت، افراد با مهارت های تخصصی و بعد از کسب مهارت باید دارای تقوی، تعهد، وابستگی به نظام و هویت ایرانی باشند. من همه اینها را با هم می بینم اگر بخواهیم کارشناس و مدیر درست کنیم این افراد باید غیر از اوضاع اعتقادی و تعهدی به نظام اسلامی دارای هویت ملی هم باشند تا ما با پدیده نفوذ، کمتر روبرو شویم.
به نفع رئیسی کنار نمی روم
اگر آقای رئیسی حضور پیدا کنند شما به نفع او کنار می کشید؟
خیر. منتظر آمدن آقای رئیسی نیستم و توصیه بنده به ایشان این است که قوه قضائیه را اداره کند، از جریان حزبی و ائتلاف اصولگرایی وارد حوزه انتخابات نمی شوم، من متکی به خداوند متعال و رای مردم هستم. جریان های سیاسی متفرق هستند، جریان های سیاسی کارگزاران و اصلاح طلبان به شدت حزبی هستند و هیچکس را در درون خود راه نمی دهند. من یک الگویی دارم به نام «الگوی کازرون» و با آن می توانم مدیریت خوبی داشته باشم. در مجلس یازدهم به جریان های موجود وصل نیستم و با پرچم و تابلوی آنها وسط نرفتم، به صورت مستقل کار کردم و تجربه خوبی هم گرفتم، زمانی که سراغ مردم می روی مردم پاکند و طلب خاصی ندارند، گروکشی نمی کنند و رای می دهند. من وابستگی به هیچکدام از جریان ها ندارم، در جناح هایی که من می بینم تشتت آراء وجود دارد برای همین است که برخی فکر می کنند برای اینکه از تشتت نجات پیدا کنند باید سراغ شخصی مثل رئیسی بروند. برخی دوستان به من گفتند که خوب است در انتخابات شرکت کنم.
اسم دولتم، دولت نخبگانی است
یعنی با این تفاسیر در مجلس یازدهم عضو هیچ فراکسیونی نیستید؟
درست است، عضو هیچ فراکسیونی نیستم. یک اعتقادی دارم که در سازمان انرژی اتمی هم آن را اجرا کردم و موفق هم شدم، از تجارب گذشته استفاده می کنم، معتقدم برای اداره کشور از همه تخصص های کشور با علایق مختلف سیاسی و جناحی باید در چهارچوب نظام استفاده کرد پس برای من چپ و راست فرقی ندارد. اصولگرا و اصلاح طلب هرکدام در چهارچوب نظام که تخصص لازم را داشته باشند باید وسط بیایند، برای وضعیت کشور با این حوزه اقتصادی، سیاسی و حوزه دیپلماسی و جبران ۲۰ سال باید همه تخصص های کشور را فراخون بدهیم تا کمک کنند. باید به دنبال دولت نخبگانی باشیم، بدون تخصص نمی توانیم مشکلات کشور را حل کنیم همانطور که در پروژه های راهبردی نمی توانیم بدون تخصص کار کنیم، در پروژه های راهبردی زمانی موفق شدیم که همه تفکرات کشور را به کار گرفتیم با اینها شروع به کار کردن کردیم در کوتاه مدت هم نتیجه گرفتیم. باید افراد مختلف که دارای سبک و فکر هستند را بکار بگیریم، حالا چه جوان باشند چه میان سال. مسن هایی که روحیه جوانی داشته باشند را باید به کار بگیریم، در کنار جوانان باید مشاورانی که سن و سالی دارند و تجربه ای کسب کردند فعال باشند، پس من مستقل وابسته به مردم هستم جزو فراکسیون ها یا گروه های رسمی یا غیررسمی مجلس نیستم و به نفع کسی کنار نمی روم.
اسم دولت ام دولت نخبگانی است، مبنای من صداقت و شعارم بازگشت به مردم است. در زمان انقلاب مردم به صحنه امدند و پیروز شدیم اکنون هم باید مانند آن زمان عمل کرد. در زمان صدام مردم به صحنه امدند و بر دشمن غلبه کردیم، کسی باید رئیس جمهور شود که قبیله گرا و طایفه گرا نباشد آن کسی بیایید که از همه مردم استفاده کند مثل زمان دفاع مقدس و دوران سازندگی.
شما اکنون نماینده مجلس هستید چه شد که فکر کردید باید رئیس جمهور شوید. در گفتگویی مطرح کردید بعد از ترور شهید فخری زاده مصم به رئیس جمهور شدن شده اید؟
ماجرای ترور شهید فخری زاده ماجرای دنباله داری است، سالها دشمن آرزو داشت که یک نفر مثل فخری زاده را ترور و از میان بردارد البته جناح های داخلی کشور هم در این موضوع نقش داشتند و دستگاه های اجرایی ضعیف عمل کردند. من تجارب مختلفی در سمت هایی که داشتم کسب کردم، زمانیکه در سازمان انرژی اتمی بودم در راس نمی توانستیم تصمیم بگیریم، ایده هایمان را نمیتوانستیم پیاده کنیم، چون همیشه در حاشیه بودیم، سالها انرژی اتمی را تقویت کردیم ولی آنجایی که باید امنیتش حفظ می شد نمی توانستیم دخالت کنیم، جایی که باید در موردتعداد سانتریفیوژها، نوع راکتورها و قراردادهای خارجی تصمیم گیری می شد از ما استفاده نمی کردند، یعنی ما داده جمع می کردیم و فقط نظاره گر بودیم و بعضا مشورتهایمان بکار گرفته نمی شد.
اگر شهریاری شهید نمی شد و قبل از آن اگر علی محمدی شهید نمی شد هیچوقت من رئیس انرژی اتمی نمی شدم، یعنی انتخاب در کشور اینگونه نیست که بگردند و افراد معتبر و آدم هایی که تخصص و مدیریت دارند را انتخاب کنند، در کار بحث مدیریت کلان هم مهم است و فقط تخصص مهم نیست. من این جمله را سیزده سال قبل از اینکه ترور شوم به شهریاری گفته بودم که اگر برای انرژی اتمی بخواهند رئیس انتخاب کنند "من بهتر از بقیه هستم". در سال ۷۶ زمانیکه یک تغییر در ریاست انرژی اتمی می خواست رخ بدهد مهندس آقازاده انتخاب شد یعنی همان موقع که گفته بودم اگر بخواهند جدی کار کنند بنده هستم همان موقع آقای آقازاده انتخاب شد.
ترور شهید شهریاری باعث شد که جلب توجه به شخصی مانند من شود و من را انتخاب کردند. یک نفر مثل آقای فخری زاده هم پشتیبانی می کرد. ما در تیمی بودیم که نقشه راه صنعتی تیم را راه اندازی می کردیم، فخری زاده راس کار بود، نقشه راه صنعت هسته ای را مشخص کردیم بعد از ما هم بقیه آمدند اصلاحات لازم را انجام دادند. پس ببینید اگر من در دوره بعد از شهادت آقای فخری زاده چنین حرفی زده ام بخاطر وجود فخری زاده و تخصص، حوزه مدیریتش و تشکیلاتش و اطلاعات و تجاربش بود، ولی شهادت فخری زاده باعث شد که رسانه ها به من روی بیاورند. همه رسانه ها به سمت من امدند و زیاد دیده شدم و آن اثرات تبلیغی که در جامعه لازم است تا کسی شناخته شود با بیان معرفی فخری زاده و ویژگی های او و موضوع هسته ای که یک موضوع راهبردی است برایم اتفاق افتاد، در یک جلسه خصوصی دوستانه گفته بودم که برای حضور در انتخابات مصر شده ام، چون قبل از این اتفاقات کسانی که به من پیشنهاد می دادند بیشتر ممکن بود که در چنگ آنها باشم ولی من جواب مثبت ندادم چون نمی خواستم که در حوزه آنها قرار بگیریم، خون شهید باعث شد که آن اثرات تبلیغی برایم صورت بگیرد و بدون اینکه من خواسته باشم در معرض قضاوت قرار بگیرم همان اتفاقی که بعد از ترور خود من اتفاق افتاد.
صدا و سیما برای افراد در رأس بنیاد مستضعفان و یا شهرداری تهران بعضا چهره سازی می کند
یعنی خون شهید فخری زاده می تواند مسیر قرار گرفتن شما در انتخابات ریاست جمهوری را فراهم کند؟
در معرفی به جامعه بله، کاندیداها یا از طریق احزاب و یا رییس مجلس، شهردار و فرمانده سپاه هستند که در معرض دید قرار میگیرند ولی افرادی مانند من که در لایحه های دوم و سوم بودیم و در لایحه های پنهانی فعالیت می کردیم، خیلی اهل مصاحبه و... نبودیم حتی در زمان جنگ. پس به نحوی دیگر شناخته می شویم، در دوران هشت سال دفاع مقدس که بیکار نبودیم در جبهه ها حضور داشتیم اینگونه نبود که عکس بندازیم و مانند اینها که شهردار می شوند و از همه زاویه ها در جبهه عکس دارند در جبهه چنین خبرهایی نبود که از کارهای آدم عکس بگیرند، دورانی که مسایل بنیاد و سپاه به عهده مان بود اینگونه نبود که مرتب جلوی دوربین باشیم، منع قانونی داشتیم. صدا و سیما برای افراد در رأس بنیاد مستضعفان و یا شهرداری تهران بعضا چهره سازی می کند اما چهره ای که از ما درست شد بیشتر به خاطر برجام بود و این فرصت ها را پیدا کردیم و یا ضرورت داشت که بیاییم یا بعد از شهادت این شهدای بزرگوار وظیفه ای بود که به عهده من گذاشته شد که بیایم این ها را معرفی کنم.
عدد رای قالیباف عدد بزرگی نیست رقبای قالیباف خطاها و اشتباهات او را بزرگ می کنند و این یک خطر است
نظر شما در مورد حضور قالیباف در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
قالیباف توانمندی اجرایی دارد اگر سابقه نیرو هوایی سپاه و نیروی انتظامی او را در نظر بگیریم، می بینیم در اجرا موفق است، دوره شهرداری او هم قابل نقد است، قالیباف خودش را اجرایی تر از قانون گذاری باید بداند و همین گونه هم هست و به همین علت، داوطلب ریاست جمهوری است. قالیباف چون عقبه پاسداری و شهرداری دارد و پول دستش بوده و تشکیلات در دستش بوده می تواند در انتخابات ریاست جمهوری حضور یابد اما عدد رای قالیباف عدد بزرگی نیست رقبای قالیباف خطاها و اشتباهات او را بزرگ می کنند و این یک خطر است.