برخی میگویند انتخابات ۱۴۰۰ از بسیاری جهات شبیه انتخابات ۸۴ است که هر دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی محتمل است با چند نامزد وارد گود انتخابات شوند؛ چراکه یکماهونیم مانده به موعد رفتن پای صندوقهای رأی و هنوز مشخص نیست که گزینه یا گزینههای اصلی هر دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی کداماند. مضاف بر اینکه جریان اصلاحطلبی با مشکل مهمتر دیگری یعنی بحران اقبال در بدنه مردمی هم روبهرو است. در جریان اصولگرایی هم برخی چهرهها بهصراحت گفتهاند به نفع هیچ فردی کنار نخواهند رفت.
غلامرضا مصباحیمقدم، سخنگوی جامعه روحانیت گفته که اگر رئیسی نیاید، نمیدانیم چطور میتوانیم به نامزد واحد برسیم و احتمال تشدید اختلاف بین اصولگرایان زیاد است. حالا سؤال اصلی این است که در صورت نیامدن ابراهیم رئیسی که درحالحاضر تنها گزینه اجماعساز این جریان است و شکست اصولگرایان در رسیدن به وحدت، کدام نامزد شانس بیشتری برای برندهشدن خواهد داشت؟
۱- شانس بدلشدن به نامزد اصلی جریان اصولگرایی ۲- اقبال مردمی ازسوی بدنه اجتماعی. او که سال پیش در همین روزها به نظر قطعیترین و محتملترین گزینه انتخابات ۱۴۰۰ اصولگرایان بود، این روزها به کمخبرترین چهره انتخابات ۱۴۰۰ بدل شده است؛ تا جایی که حتی نزدیکانش مدعیاند او برنامهای برای صندلی پاستور ندارد! گزارهها و گزینههای انتخاباتی در اردوگاه اصولگرایی آنقدر فراوان شده و حتی اقبال به رئیس فعلی قوه قضائیه آنقدر زیاد است که انگار همه عامدانه رئیس مجلس را فراموش کردهاند. نه کمپینی در حمایت از او تشکیل میشود و نه دسته و گروهی دعوتنامه برایش میفرستند؛ حتی در همان مجلسی که او رئیسش است هم ۲۲۰ نماینده از رقیب ۹۶ او برای حضور در ۱۴۰۰ دعوت میکنند. این یعنی قالیباف حتی در بین همان نمایندگانی که بالاخره برای ریاستش از آنها رأی گرفت، مشتاق برای ۱۴۰۰ ندارد. شاید اگر او وارد کارزار مجلس نمیشد و یک سال دیگر هم به خودش فرصت میداد، امروز این نامهها و درخواستها از او صورت میگرفت نه رقیبش. اتفاقی که او سال پیش احتمالا هرگز پیشبینیاش را نمیکرد.
اخیرا او یک پست اینستاگرامی از خودش با پسزمینه عکس تختی منتشر کرد و نوشت: «مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مدد». از این پست، تعبیر اینگونه شد که این اعلام حضور غیررسمی قالیباف در رقابتهای انتخاباتی است، اما یکی از نزدیکانش در مجلس گفته که قالیباف قصد رقابت با رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری ١۴٠٠ را ندارد: «آقای دکتر قالیباف اعلام آمادگی کردهاند که برنامه و تیم اقتصادیشان برای تحول اقتصادی کشور در اختیار آقای رئیسی باشد تا بتوان شاهد اتفاقات خوب اقتصادی در دولت آینده باشیم». برای همین چندی قبل شایعه شد که برخی فرماندهان قدیمی سپاه که رابطه نزدیکی با قالیباف دارند، در تلاش برای ممانعت از حضور رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ هستند. شایعهای که بهسرعت تکذیب شد و حتی سردار کوثری اخیرا آن ادعا را کذب خوانده است.
باز خبر دیگری درباره سه شرط او برای آمدن رسانهای شد که یکی از گزارههایش عدم سؤال درباره عیسی شریفی، نیامدن رئیسی و نامزدشدنش در انتخابات هیئترئیسه مجلس بوده که البته اینهم باز تکذیب شد. «شرق» سال گذشته در مطلبی با عنوان «مجلس، پاشنه آشیل قالیباف» دقیقا همین وضعیت را پیشبینی کرده بود. گمانهزنیها همه این بود که او بهارستان و ریاستش را در مسیر پاستور و صندلیاش دیده و بعد از کنارهگیری به نفع رقیب در سال ۹۶ بهجای قهر و تقابل، با زیرکی در قامت یک اصولگرای فداکار ظاهر شد و طلبش را از جناحش محفوظ نگه داشت تا به انتخابات مجلس برسد؛ انتخاباتی که در هیچیک از این سالها اصلا التفاتی به آن نداشت. همه تحلیل این بود که حتی رئیس قوه مقننه شدن او نیز دستگرمی برای رسیدن به ریاست قوه مجریه است؛ اما مجلس برای او شمشیری دو دم شد.
بهطور مشخص به نظر میرسد که همجناحیهایش خیلی از اینکه قالیباف را بعد از لابیهای پیچیده در مسیر ریاست بهارستان، در صندلی ریاست پاستور ببینند، خرسند نیستند و تمایل ندارند که دیگران به آنها بگویند که تبدیل به ابزار سیاسی دیگری شدهاند. نامهنگاری ۲۲۰ نماینده به رئیس قوه قضائیه بهخوبی حامل این پیام بود. به قالیباف در این یک سال نقدهای زیادی در ارتباط با مدیریت مجلس شد. از سفرهای استانیاش که طعنه به سفرهای استانی احمدینژاد رئیس دولت میزد و برداشتهایی که از تبلیغاتیبودن این سفرها میشد. نحوه تعامل او با مجلسیان اگرچه خیلی فرازوفرود بالایی نداشت، اما چهره یک رئیس مجلس محبوب یا مسلط را هم به تصویر نکشاند. روزنامه «شرق» پیشبینی کرده بود که، چون ریاست مجلس، تعاملی- مدیریتی است نه دستوری، پس نشستن بر صندلی بالاتر فقط برای اداره بهتر جلسه است، نه به معنای ریاست بر جلوسکنندگان. درحالیکه قالیباف سابقه فرماندهی و مدیریت اجرائی- دستوری داشت نه تعاملی.