میدل ایست آی در گزارشی آورده است: «چنین دیدارهای امنیتی محرمانهای معمولا رسماً اعلام نشده و گزارشهای رسانهای آن هم تایید نمیشوند اما در این مورد، سفیر سوریه در لبنان بیانیه مثبتی در مورد این موضوع صادر کرد؛ موضوعی که بیشتر مقامات سوریه از زمان قطع روابط دیپلماتیک دوجانبه در آغاز جنگ سوریه از آن اجتناب کردهاند.
در شرایطی که دولت بایدن در آمریکا تلاش دارد تا سیاست خاورمیانهای غیرمعمول ترامپ را دوباره ارزیابی کند، سعودیها شرطبندیهای خودشان را میکنند و نسبت به آینده منافع واشنگتن در ریاض اطمینان ندارند. تازه ترین اقدام سعودیها همچنین پس از آن صورت میگیرد که امارات متحده و بحرین در سالهای اخیر به نظام اسد علنا بها دادهاند.
تحولات در لبنان هم عامل مهمی بوده است، آن هم در شرایطی که عربستان به کمک دمشق در تثبیت لبنان نیاز دارد و با توجه به اینکه بیروت در کانون منافع سعودی در شام به شمار میرود، ریاض با آزمودن تمام راههای نفوذ در لبنان، اکنون به فرمول آزموده شده تجدید روابط حسنه با سوریه بازگشته است.
عربستان از زمان مخالفت ابن سعود با تقسیمات بیشتر سوریه تاریخی، نقش فعالی در عرصه سیاست بیروت داشته است. در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ میلادی، سعودیها با نفوذ بیشتر جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری پیشین مصر در لبنان مخالفت کرده و در عوض موافق سیادت سوریه بر این کشور بودند.
پس از روی کار آمدن حافظ اسد در سوریه، سعودیها عموما سیاست سوریه را در لبنان ترجیح میدادند، حتی اگر این به معنای دادن دست بالا و موقعیت خوب به یک مخالف ایدئولوژیک بوده باشد. با وجود اختلافات استراتژیک آشکار درباره چگونگی برقراری ثبات در لبنان پس از خروج اسرائیل در ۲۰۰۰، ریاض بارها اختلافاتش را کنار گذاشته و با دمشق و بشار اسد همکاری داشت، درست همان کاری که با پدرش کرد.
بازیابی نفوذ
باسم الشاب، نماینده سابق لبنان و مشاور نزدیک به سعد حریری، نخستوزیر مکلف لبنان، در مورد اینکه چگونه سوریه بی سر و صدا در سیاست جریان اصلی لبنان پیش رفته است، مطلبی نوشته است و این به معنای حمایت از گروههایی است که از سوریه حمایت میکنند تا برنامه اصلی ایران در لبنان. ارزیابی وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال گذشته به شواهدی اشاره داشت که دمشق در حال کسب مجدد جایگاه برجسته خود در سیاست لبنان است.
قابل ذکر است که سوریه همواره منافع خود در لبنان را دنبال کرده است، به جای منافع ایران. سوریه همواره دنباله رو ایران نیست، به ویژه در خصوص لبنان و عراق. این جنبه از سیاست سوریه است که بیشتر خوشایند سعودیهاست.
جمله مشهوری در سوریه هست که میگوید سعودیها در هر ابتکارعملی در مورد لبنان سعی کرده و شکست میخورند، تا زمانی که رضایت دهند و با سوریها کار کنند، نه علیه آنها. پس از سقوط بانکهای لبنانی و داستان بازداشت حریری، ریاض کم و بیش لبنان را در لیست اولویتهای خود نوشت. از آن زمان، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به طور پیوسته و به طور حتم به سمت آن حرکت کرده که ریاض را دوباره بازیگری در لبنان کند.
بن سلمان نمیخواهد در لبنان پس زده شده و مقابل ایران تسلیم شود. بدین ترتیب، به نظر میرسد او هم همچون بسیاری از سلفهای خود که تاریخشان به ابن سعود میرسد، برای ثبات در لبنان به سمت دمشق رفته باشد.
عمل متعادل سازی ظریف
البته، سفر گزارش شده رئیس اطلاعات سعودی به سوریه صرفا درباره لبنان نبود. سعودیها سالهاست که در پشت پرده با دمشق تماس دارند. اسد به آشتی و تشنجزدایی سعودی-ایران به چشم یک بازی مجموع صفر برای سوریه نمینگرد؛ درست مانند پدرش که به ظن سعودیها درباره حمایت سوریه از ایران علیه صدام که آن زمان متحد ریاض بود غلبه کرد، حال رئیس جمهوری سوریه قرار است دوباره با سعودیها همکاری کند، جدای از حضور ایران در سوریه.
این عمل تعادلسازی ظریف ممکن است سعودیها را به سمت کمک به اسد برای غلبه بر افول اقتصادی کشورش سوق دهد. امارات علنا خواستار حذف تحریمهای قانون سزار آمریکا شده است و معمولا کمک پزشکی ارسال کرده و به تسهیل بازسازی منطقهای سوریه کمک میکند.
با وجود یک توجه عمومی روی ورود دوباره سوریه به اتحادیه عرب، این صرفا نمادین است. آنچه مهم است سیاستهای واقعی است که دمشق به سعودیها ارائه میدهد.
ولیعهد سعودی ایدههای بزرگی دارد که نیازمند ثبات جمعی سوریه و لبنان است. با توجه به ماهیت پردسیسه سیاست سوریه و لبنان، عربستان سعودی فضایی برای مانور دارد اما باید روی سوریها برای ورود دوباره به لبنان به شکلی معنادار اتکا کند.
محمد بن سلمان پیشنهاد اولیهای به اسد ارائه داده و علنا خواستار تصدیق پیروزی اسد در ازای بیرون راندن ایران از سوریه شده است. با یا بدون عامل لبنان، سعودیها میخواهند که اسد دوباره در طرف خودشان باشد تا به شکل گیری منطقه گستردهتر کمک کند، از جمله مقابله با نفوذ ترکیه و ایران در شام.»