برخی میگویند انتخابات 1400 از بسیاری جهات شبیه به انتخابات 84 است که هر دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی محتمل است با چند نامزد وارد گود انتخابات شوند؛ چراکه یکماهونیم مانده به موعد رفتن پای صندوقهای رأی و هنوز مشخص نیست که گزینه یا گزینههای اصلی هر دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی کداماند. مضاف بر اینکه جریان اصلاحطلبی با مشکل مهمتر دیگری یعنی بحران اقبال در بدنه مردمی هم روبهروست. در جریان اصولگرایی هم برخی چهرهها بهصراحت گفتهاند به نفع هیچ فردی کنار نخواهند رفت. غلامرضا مصباحیمقدم، سخنگوی جامعه روحانیت گفته که اگر رئیسی نیاید، نمیدانیم چطور میتوانیم به نامزد واحد برسیم و احتمال تشدید اختلاف بین اصولگرایان زیاد است. حالا سؤال اصلی این است که در صورت نیامدن ابراهیم رئیسی که درحالحاضر تنها گزینه اجماعساز این جریان است و شکست اصولگرایان در رسیدن به وحدت، کدام نامزد شانس بیشتری برای برندهشدن خواهد داشت؟ «شرق» هر روز به بررسی کارنامه و موقعیت سیاسی- اجتماعی یکی از نامزدهای مطرح اصولگرا از دو جنبه میپردازد. 1- شانس بدلشدن به نامزد اصلی جریان اصولگرایی، 2-اقبال مردمی از سوی بدنه اجتماعی.
به جز قالیباف، چهار پاستورنشین رسما اعلام کردهاند میخواهند وارد انتخابات 1400 شوند، اما شانس آنها برای پیروزی چقدر است؟ در ظاهر که شانس همه از رئیس مجلس کمتر است. بااینحال از میان این چهار نفر یعنی فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی احمدینژاد، علی نیکزاد، وزیر راه احمدینژاد و امیرحسین قاضیزادههاشمی، پسرعموی وزیر بهداشت سابق و عضو سابق جبهه پایداری و حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزشوپرورش احمدینژاد، آن کسی به نظر میرسد شانس بیشتری داشته باشد، علی نیکزاد است. کسی که در دورههای قبل هم همواره زمزمه حضورش در انتخابات شنیده میشد و بهنظر میرسید مورد وثوق جمع اصولگرایان است. اگرچه حتی در سال 92 گاهی از او بهعنوان نامزد نیابتی احمدینژاد هم نام برده میشد! از سویی از نیکزاد حتی بهعنوان نامزد جبهه پایداری هم گاه یاد میشده است. بااینحال نام او در بین دو نامزد اصلی جبهه پایداری یعنی محصولی و جلیلی وجود ندارد. از این چهار نفر در این یک سالی که از عمر مجلس میگذرد، عملکرد شاخص یا نطق بهیادماندنی و رفتار ویژهای دیده نشده که در نگاه حامیانشان چشمگیر یا بهیادماندنی شود که احتمال پیشیگرفتن یکی را بر دیگری تقویت کند.
از میان این چهار نفر، برای دو نفرشان ازسوی شورای وحدت اصولگرایان دعوتنامه ارسال شده است. نیکزاد و قاضیزاده که از قضا هر دو عضو هیئترئیسهاند. البته عباسی بعد از آنکه سخنگوی شورای وحدت اعلام کرد، فعلا برای 10 نفر دعوتنامه فرستادهایم، نامزدیاش را اعلام کرد.
این چهار نامزد انتخابات ریاستجمهوری 1400 بهعلاوه قالیباف در یک بدنشانسی بزرگ سهیم هستند و آن حضورشان در مجلس است. این چهار نفر که یک سال پیش از حامیانشان برای ورود به پارلمان رأی گرفتهاند حالا میخواهند به آن رأی و وظیفهای که بر عهدهشان گذاشته شده پشت پا بزنند و برای پاستور دوباره از مردم رأی بخواهند. رفتاری که در عرف هم بازنمایی خوبی ندارد و حتی در بین خود اصولگرایان به نوعی فرصتطلبی تعبیر شده است. اسدلله بادامچیان که خودش را از حزب مؤتلفه نامزد انتخابت ریاستجمهوری کرده بود، اما حالا به سد سقف سنی خورده و باید کنار بکشد به کنایه گفته بود: «شما در انتخابات به ملت گفتهاید که میخواهید رأی بگیرید و چهار سال نماینده مردم باشید؛ اما حالا که رأی را گرفتید در میانه راه هوای ریاستجمهوری به سر شما میزند و عزم انتخابات میکنید؟ البته اختیار پای خودشان است، من هیچ اعتراضی ندارم و دخالتی هم نمیکنم اما نگاه من این است که اگر من نماینده مجلس شدم، نباید بروم بهدنبال انتخابات دیگری. نکته اینکه خوب نیست که آدم میبیند در هیئترئیسه مجلس چند نفر کاندیدا هستند».
همین نگاه هم در رأس هرم قدرت اصولگرایی و هم در بدنه این جریان میتواند به ضرر این سه نفر بدل شود. بهجز نیکزاد که اظهارنظر انتخاباتی خاصی هنوز به جز اعلام حضور نکرده و مشخص نیست که آیا چراغ خاموش حرکت میکند و حاجیبابایی هم که فقط یک بار درباره حضورش صحبت کرده اما عباسی و قاضیزاده فعالتر ظاهر شده و هر دو مدعی شدهاند که مستقل میآیند و به حمایت جریانی نیاز ندارند. از این منظر کمی شانس خود را برای بدلشدن به گزینه نخست جریان اصولگرایی کم کردهاند. قاضیزاده ادعا کرده که میخواهند تیمبازی و باندبازی را به هم بزند. از این منظر به نظر میرسد که شاید میخواهد کمی از ادبیات احمدینژاد تقلید کند. البته اگر رأی بیاورد باید دید که در مناظرهها چطور ظاهر خواهد شد. بعید به نظر میرسد که تواناییهای فردی محمود احمدینژاد را بهویژه در بازیهای زبانی بهمنظور جذب مخاطب داشته باشد. درباره حاجیبابایی این احتمال وجود دارد که دوباره رد صلاحیت شود. او یک بار در سال 96 صلاحیتش برای انتخابات ریاستجمهوری رد شد. این احتمال که صلاحیت او بهویژه به علت تعدد نامزدهای در صف پاستور، دوباره تأیید نشود، بسیار زیاد است. بااینحال خودش گفته است: «من یک طرف قضیه هستم، یک طرف دیگر مردم هستند. ۵۰ درصد ما راضی هستیم، ۵۰ درصد هم مردم باید بخواهند. همه ما، چه نمایندگان و وزرا، کاندیدای ریاستجمهوری هستیم. اگر چند وقت مانده به ریاستجمهوری به نماز جمعه رفتیم و هفت، هشت نفر با ما دیدهبوسی کنند، تکلیف روشن میشود».
مردی که به نفع هیچکس کنار نمیکشد
عباسی هم که ابتدا برای نامزدی ریاست مجلس تلاش میکرد و آنجا هم میگفت به نفع کسی کنار نمیکشد، حالا هم از مخالفان نامهنوشتن به رئیسی ازسوی نمایندگان برای حضور در انتخابات بود و گفته که حتی در صورت حضور ابراهیم رئیسی هم کنار نخواهد کشید. گفته منتظر آمدن آقای رئیسی نیستم و توصیه بنده به ایشان این است که قوه قضائیه را اداره کند. با این اظهارنظرها حتی در صورت فقدان چهرههای مهمتر هم بعید به نظر میرسد که او هیچوقت به تک گزینه جریان اصولگرایی بدل شود، آنهم درحالیکه شورای وحدت بارها اعلام کرده گزینه نخست ما رئیسی است. تمرکز فریدون عباسی در انتخابات احتمالا روی پرونده هستهای خواهد بود. به نظر میرسد گفتمان او تا اندازهای شبیه گفتمان سعید جلیلی شود و این در شرایطی به نفعش خواهد بود که یک دوقطبی در حوزه هستهای دوباره در انتخابات آتی شکل بگیرد؛ اما در صورت حضور جلیلی در انتخابات این دوقطبی به سمت جلیلی و نامزد دیگر کشیده خواهد شد و علنا دست برگ برنده از دست عباسی خالی میشود. گرچه خودش مدعی است که از مدتها قبل برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 برنامه داشته است و یک الگویی دارد به نام «الگوی کازرون».
با اینکه نماینده مجلس است اما رئیس مجلس را رقیب بزرگی برای خودش نمیداند؛ او معتقد است رأی قالیباف چندان عدد بزرگی نخواد بود، چراکه: «عقبه پاسداری و شهرداری دارد و پول دستش بوده و تشکیلات در دستش بوده میتواند در انتخابات ریاستجمهوری حضور یابد اما عدد رأی قالیباف عدد بزرگی نیست. رقبای قالیباف خطاها و اشتباهات او را بزرگ میکنند و این یک خطر است».