رامبد خانلری، داستاننویس و مترجم کتاب «سلام همسایه» (برای گروه سنی نوجوان با موضوع اهمیت خانواده، منتشرشده توسط نشر صاد) در نوشتاری با عنوان «رابطه بردبرد داستان و خانواده» که به مناسبت ۱۵ می (مصادف با ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰)، روز جهانی خانواده نوشته، آورده است: «انتظار ما از ادبیات داستانی چهچیزی است؟ شاید سرگرمی بدیهیترین جواب برای این سوال باشد؛ سرگرمی همراه با تفکر و نگاهی همهجانبه به مسئلهای که آن داستان سرگرمکننده به آن میپردازد.
چه فرقی میان جنس سرگرمی مدیوم داستان با سرگرمی سایر مدیومها مثل سینما یا تلویزیون هست؟
عموما برای مخاطب این سرگرمی همراه با نوعی فرار از خود است. یعنی ما آنوقتی سرگرم میشویم که از واقعیت زندگی خودمان فاصله میگیریم. گاهی با مسئلهای بعید و دور از منطق زندگی خودمان و گاهی با مسئلهای شبیه به آنچه در دنیای واقعی با آن دستوپنجه نرم میکنیم. این فرار با شکلی از تجربهورزی همراه است. داستان سینما و تلویزیون این امکان را برای شما فراهم میکند که موقعیتهایی را تجربه کنید که قرار نبوده در مسیر زندگی عادی خودتان آنها را تجربه بکنید. بهعنوان مثال زندگی بهعنوان یک کارآگاه خصوصی، زندگی بهعنوان یک سرباز جنگ، زندگی بهعنوان یک جراح، یک آینه یا حتی یک مورچهخوار. جنس تجربهورزی در دنیای داستان بهمراتب از سینما و تلویزیون عمیقتر است چرا که تخیل مخاطب در پیادهسازی در مدیوم داستان نقش پررنگی دارد.
این را قبول دارید که شما در نوجوانی تخیل قویتری نسبت به امروز خودتان داشتهاید؟ پس شما در نوجوانی تجربه جدیتری را نسبت به امروز از ادبیات داستانی کسب میکردید. برخی از تجربیات هزینه سنگینی دارند و اینجا درست همانجایی است که نقش ادبیات داستانی اهمیت زیادی پیدا میکند چراکه به شما این امکان را میدهد که با حداقل هزینه، تجربهگر گرانترین تجربههای زندگی باشید. عموما تجربههای مربوط به خانواده و کانون خانواده تجربههای گرانبهایی هستند. خانواده اصلیترین سرمایه بیشتر ما است و هر تجربهای که به سرمایه اصلی ما مربوط میشود تجربه گرانبهایی است. تجربه گرانبها یعنی آن تجربهای که بهای سود و ضرر آن گران است پس منطقیتر است که بیشتر آنها را در دنیای ادبیات داستانی که گاهی به مانور زندگی شبیه است، بهدست بیاوریم. این اهمیت شاید اصلیترین پیوند میان ادبیات (بهخصوص ادبیات نوجوان) با خانواده باشد. دلیل اصلی پررنگبودن کانون خانواده، مفهوم خانواده و پدر و مادر در ادبیات چندساله اخیر دنیا شاید توجه به همین مسئله اساسی باشد. رسانه، خصوصا رسانههای مجازی در این سالها خواسته یا ناخواسته مفهموم خانواده را تضعیف کردهاند و اینجا همانجایی است که نقش ادبیات بیشتر از هر وقت دیگری معنا و مفهوم پیدا میکند. وظیفه ناشر انتشار داستانهایی است که رندانه مفهوم ضعیفشده خانواده را بازسازی میکند و وظیفه مخاطب خواندن و کمک به خواندهشدن چنین آثاری است.»