پسر جوان نمیتوانست صحبت کند بههمیندلیل شاهدان مورد تحقیق قرار گرفتند. آنها گفتند: درگیری اصلی میان دو جوان به نامهای احسان و شاهین بود. آنها دوستان قدیمی بودند و اولین بار بود که میدیدیم در حال دعوا و درگیری هستند. البته در آن دعوا افراد دیگری هم بودند و خیلی شلوغ بود، چندین نفر دیگر هم بودند که چاقو در دست داشتند.
شاهدان عینی به مأموران گفتند درگیری به خاطر دختری بود که شاهین و احسان هر دو سعی داشتند توجه او را به خود جلب کنند. احسان تحت عمل جراحی قرار گرفت. هرچند او بیناییاش را از دست داد؛ اما زخمهایش وضعیت بهتری پیدا کرد و قدرت حرفزدن را به دست آورد.
او پس از ترخیص از بیمارستان از شاهین شکایت و وی را عامل کوری چشمش معرفی کرد. بهاینترتیب شاهین ردیابی و بازداشت شد اما ادعا کرد با چاقو ضربهای به چشم احسان نزده است.
شاهین گفت: قبول دارم سر یک دختر با احسان درگیر شدم اما من ضربهای به چشم او نزدم و نمیدانم چه کسی ضربه را به چشم او زده است. من حتی شاهدانی دارم که ثابت میکنند بیگناه هستم.
با این ادعا قرار شد شاهین شاهدان را معرفی کند اما وی چون نتوانست شاهدی برای اثبات بیگناهیاش معرفی کند، پرونده او با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد و قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران، پس از بررسی پرونده، آن را لوث تشخیص دادند. بهاینترتیب شاهین پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه احسان به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من و شاهین به خاطر یک دختر با هم درگیر شدیم. در آن درگیری چند نفر از دوستان من هم شرکت کردند. وقتی درگیری میان ما بالا گرفت، شاهین با چاقویی که همراه داشت به چشمم زد که زندگیام نابود شد. من برای او درخواست قصاص چشم دارم.
سپس شاهین روبهروی قضات ایستاد و گفت: من ضربهای به چشم احسان نزدم. حاضرم قسم بخورم که من این کار را نکردم.
بهاینترتیب قضات دادگاه حکم به برگزاری مراسم قسامه دادند و شاکی پرونده قبول کرد قسم بخورد که شاهین باعث کوری او شده است. او سه مرتبه قسم خورد که شاهین ضربه چاقو را به چشمش زده است.