احمدی نژاد نبض توده ها را در دست دارد و چنان هیاهو می کند که در بسیاری از تحلیل های عامه پسند، او را بی باک و ناجی وضع موجود می دانند. اما به راستی چرا احمدی نژاد این قدر به در و دیوار می زند و در نقش مدعی طلوع می کند؟ احمدی نژاد در دوران پس از رئیس جمهور بودنش دچار کدام تغییرات بنیادی در نگرش وافکار شده است که امروز سخنان متفاوتی بر زبان می آورد و خود را ناجی کشور می داند؟
وقتی فرد بدون داشتن پشتوانه های نظری و تنها بر اساس احساسات آنی و قدرت خواهی به در و دیوار می زند اولین رفتاری که از او بروز می کند "تناقض" است. از این رو برخی احمدی نژاد را "مرد تناقض ها" می دانند. در یک مصداق واقعی از این تناقض، او حین ثبت نام برای انتخابات ۱۴۰۰ ، سخنی گفت که در رسانه ها به صورت گسترده منتشر شد.
او که برای ثبت نام در انتخابات به وزارت کشور رفته بود تهدید به تحریم انتخابات کرد. احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ در مناظره ها خود، یک بار به کروبی گفت" من تعجب میکنم شما سیستم انتخابات رو زیر سوال میبری که چند بار باهاش انتخاب شدی". اما احمدینژاد پس از ثبتنام در انتخابات ۱۴۰۰ در کنفرانس خبری گفت" در صورت رد صلاحیت انتخابات را تایید نمیکنم و در آن مشارکت نمیکنم."
احمدی نژاد بر اساس کدام ریشه و مکتب سیاسی؛ راه برعکسی را انتخاب کرده است وبا هیاهوها وفریاد، دست به قیامی علنی و پرخاشگرانه علیه سیستم می زند و در حالی که کلام و موضع او؛ گاها همان موضع گروه چپ در ایران است اما چرا در بدنه اصلاح خواهان وچپ گراهای جامعه هم کسی او را باور نمی کند؟
همه عالم وآدم می دانند احمدی نژاد فرد غریبه ای نبوده و برآمده از همین سیستم بود و در حمایت کاملی از سیستم نیز قرار داشت؛ به گونه ای که روزگاری نه چندان دور نامه های او را" الهام خداوند" می دانستند واز او شناخت کاملی وجود داشت. بر این اساس احمدی نژاد نیز به سیستم بسیار نزدیک بود و شناخت کاملی از پیدا و پنهان نهاد قدرت در جمهوری اسلامی دارد.
محمود احمدی نژاد خود را به در و دیوار می زند/روزی نامه های احمدی نژاد را الهام خداوند می دانستند
او از این رو خود را به در و دیوار می زند و فکر می کند مصداق واقعی بازی "دومینو" در جمهوری اسلامی است و اگر ضربهای به او وارد شود و بیفتد خیلیها میافتند؛ در حالی که اشتباه می کند. او مدت ها قبل و در زمان زندانی شدن نزدیک ترین یارانش هر آنچه در آستین داشت نشان داد و دیگر این هیاهو ها و به در و دیوار زدن ها از سر پریشانی است.
از اینکه احمدی نژاد همچنان رقیبی جدی برای دیگران در انتخابات است شکی نیست. او در سطح توده ها از اقبال نسبی برخوردار است اما این اقبال الزاما ناشی از کارآمدی، تفکر وبرنامه ریزی او نیست. اقبال احتمالی از احمدی نژاد ناشی از درماندگی و انفعال سیاسی جامعه است. جامعه ایران به هزار ویک دلیل بیش از آنکه بینش عمیق سیاسی با خود همراه کرده باشد، در شرایطی بحرانی و سیاست زده قرار دارد و گرفتار معیشت روزمره است.
در حقیقت احمدی نژاد و دوستان او کیفر چنین جامعه ای هستند .حسین بشیریه در آخرین کتابش به نقل از افلاطون می آورد " کیفر کسانی که در سیاست مشارکت نمی کنند آن است که زیر سلطه آدم های ...(کم خرد) زندگی کنند."
احمدی نژاد در قامت یک فرد مدعی به در و دیوار می زند و جمهوری اسلامی را تهدید به تحریم انتخابات می کند. او به خیالش تابو شکنی کرده و انگشت را بر ضعف جمهوری اسلامی گذاشته است؛ درحالی که این تابو در انتخابات مجلس یازدهم شکسته شد و با مشارکت حداقلی مردم، نمایندگانی اکنون بر مسند قدرت هستند که این انتخاب حداقلی خیلی هم نشان از کاهش مشروعیت خود نمی دانند.
علیرغم همه این موارد، معیار دمکراسی می گویدکاش احمدی نژاد از سوی شورای نگهبان تایید شود. او در هیچ دادگاهی محکوم نشده است حتی اگر هم که گفته باشد عده ای "جزیره خریدهاند تا در صورت خشم ملت به آنجا فرار کنند. "او به کدام جرم نباید تایید شود واگر هم جرمی مرتکب شده چرا در هیچ محکمه ای، بعنوان مجرم معرفی نشده است؟