غلامعلی رجایی، مشاور آیت الله هاشمی رفسنجانی، در گفتگویی به بیان نکاتی درباره ثبت نام او در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و رد صلاحیت وی پرداخته است. در ادامه بخشی از این گفتگو را بخوانید.
شما سال ها مشاور آیت الله رفسنجانی بودید،هشت سال پیش مصادف بود با ثبت نام ناگهانی آیت الله رفسنجانی، اتفاق خاصی از آن دوران را در خاطر دارید؟
من راوی اول ثبت نام آیت الله رفسنجانی بودم و خاطرم هست که در وبلاگم منتشر کردم که بیست هزار بازدید کننده داشت. ایشان برای کاندیداتوری به آقا اطلاع دادند و پاسخی دریافت نکردند بعد مشغول استراحت شدند ، ساعت ۴:۳۰ آقای حجازی خبر دادند که برویم، حاج آقا ساعت نزدیک به ۶ بود که با محافظین و ما به وزارت کشور رسیدند و من هرگز آن روز از خاطرم نمی رود، همه ماشین ها وقتی ماشین حاج آقا را می دیدند می ایستادند و ابراز خوشحالی می کردند، بسیاری بی اختیار جلوی ماشین ایشان می رقصیدند که حاج آقا آمده اند، البته بعدها شایعه کردند که خود ما این افراد را برای خوشحالی جمع کردیم که من شهادت می دهم تا ساعت ۵:۲۰ دقیقه هیچ کسی اطلاع نداشت که قرار است آیت الله هاشمی وارد عرصه شود، البته که ایشان قبلا به شوخی گفتند که می آیند و قبولشان نمی کنند و پیر شده اند…..
بعد از نام نویسی آیت الله رفسنجانی راجع به اینکه چرا در دقایق آخر تصمیم به ثبت نام گرفتند به شما چیزی نگفتند؟
خیر، من تنها کسی بودم که پشت سر ایشان بودم، حتی عکس هم نداشتند و فقط شناسنامه اشان همراهشان بود، برگشتند منزل…
درباره رد صلاحیتشان بعدها چیزی نگفتند؟
در شورای نگهبان مسئله مطرح شده بود، من پنج شش بار با سخنگوی شورا، کدخدایی چالشی داشتم که گفتند وزیر اطلاعات وقت (مصلحی)نیامده، گفتم آمده، گفتند درباره مسائل منطقه تحلیل کرده، من گفتم بررسی صلاحیت خبرگان ربطی به مناطق ویژه ندارد.
این اطلاعات را از حقوق دانان گرفتید؟
بله، گفتند مسئله هاشمی مطرح نبوده گفتیم مطرح بوده، مصلحی و معاونینش آمدند ، من گفتم برای چی آمدید؟ گفتند آمدیم از هاشمی اطلاعات بگیریم و من گفتم کسی از شما اطلاعات نخواسته و اگر هم خواسته باشند باید تنها می آمدید، و ایشان شروع کردند درباره مهدی هاشمی حرف زدن که من گفتم اینجا پرونده اکبر هاشمی مطرح است نه مهدی هاشمی حرفهایت را بزن و برو بیرون.
گفته بودند که ایشان لحظه به لحظه رایش داره بیشتر می شود و تلویحا گفته بودند راه کم هزینه تر این است که صلاحیتشان از همان ابتدا تائید نشود.
خود ایشان در جریان این اتفاقات بودند؟ و عکس العملشان چه بود؟
بله، خود ایشان می دانستند که رد صلاحیت می شوند، می خواستند هزینه اش را ایشان ندهند، شورای نگهبان اصولا می گوید نیایید که صلاحیتتان تائید نمی شود مانند همان چیزی که به احمدی نژاد گفته اند. روحانی را هفت صبح فرستادند منزل هاشمی که به آیت الله بگوید. روحانی گفت به من گفته اند به شما بگویم که انصراف دهید چون رد می شوید که ایشان هم گفته بودند پیغامت را رساندی، ممنون می توانی بروی، البته خانواده ایشان اولین بار که شنیدند بنده افشا کرده ام گله کردند که مسئله محرمانه است چرا گفتم و من گفتم این مباحث باید در تاریخ بماند، در همان روز ساعت نه صبح لاریجانی به دفتر آمد من از ایشان استقبال کردم و رفتیم در اتاق حاج آقا وقتی حاج آقا آمدند من بیرون رفتم و بعد که تمام شد جلسه شان من از چشمان لاریجانی متوجه شدم به نتیجه مطلوبش نرسیده، از حاج آقا پرسیدم گفتند به من می گویند انصراف بدهم و من قبول نکردم گفتم مردم چی می گویند، می گویند چرا آمد که حالا انصراف بدهد، بعد شاهد بیانیه شورای نگهبان بودیم که من به آیت الله هاشمی گفتم چقدر بد شد و ایشان با همان حاضر جوابی خاص خودشان گفتند اتفاقا خیلی هم خوب شد.
بعدها ایشان راجع به انتخابات چیز خاصی نگفتند؟
بعدش متوجه شدم با رهبری هم صحبت هایی شده بود که ایشان گفته بودند که با آمدنم حماسه ای اتفاق می افتد، هاشمی در سن هشتاد و خورده ای سالگی واقعا دنبال رئیس جمهور شدن نبود با اینکه بسیار سرحال بودند ولی عطش قدرت نبودند فقط می خواستند همان حماسه اتفاق بیفتد، من با ایشان کیش رفتم در دریا شنا می کردند و یک پزشک گفته بودند که قلب یک جوان بیست ساله را دارند. دلیل شورای نگهبان برای رد صلاحیت ایشان...
سنشان بود و کم تر از سه سال بعد از رد صلاحیت فوت شدند یعنی اینکه تصمیم غلطی هم از سوی شورای نگهبان به نظر نمی رسد، نظر شما در این باره چیست؟
پروسه مرگ هاشمی پروسه ای است که پرونده اش هنوز باز است و به زمان نیاز دارد ولی آدمی مانند هاشمی اگر ناتوان بود خود را در یک چنین موقعیتی قرار نمی داد، ایشان در آن زمان با همسر امام ملاقات کردند وهمسر امام گفته بودند که امام انقلاب را به شما و آیت الله خامنه ای سپرده اند می خواهید چه کنید؟ آیت الله سیستانی از ایشان خواسته بودند وارد عرصه شوند.
منبع: فراز