«این روزها و در پی نخستین گام بزرگ بشری برای شروع برنامه واکسیناسیون همگانی علیه کووید-۱۹ انتشار خبری در فضای مجازی حواشی فراوانی را به همراه داشته و موجی از واکسنهراسی را به وجود آورده است و موجب شده این سؤال بهشدت افکار عمومی را به خود مشغول کند این که آیا واکسنهای کووید-۱۹ میتوانند باعث مرگ شوند؟
دامنه واکسنهراسی با انتشار خبری غیر رسمی از زبان یکی از برجستهترین اساتید ویروسشناسی در جهان «لوک مونتنیه» مبنی بر این که «تمام افراد واکسینهشده کرونا حداکثر طی ۲ سال فوت خواهند کرد» در فضای مجازی طوفان به پا کرده است. در ادامه این اظهار نظر که از لوک مونتنیه، برنده جایزه نوبل نقل قول شده آمده «برای افرادی که به هر شکلی واکسن کرونا را دریافت کردهاند هیچ شانس زندهماندن وجود ندارد.» طرح این شایعات تا حدی جدی است که به گفته متخصصان حوزه ویروسشناسی و اپیدمیولوژیستها رواج چنین فرضیههای غیر علمی و تبلیغات منفی علیه واکسن کووید-۱۹ به اندازه گسترش خود همهگیری خطرناک است اما نکته اینجاست که این روزها همزمان با شدتگرفتن روند واکسیناسیون در کشورمان گروههای ضد واکسن نیز با سوءاستفاده از چنین اخباری قد علم کردهاند و بدین ترتیب هراس از انجام واکسیناسیون در میان برخی افراد جامعه به مشکل تازهای بدل شده است. در این میان سؤالهای متعددی برای بسیاری از افراد مطرح میشود که آن چه در فضای مجازی میخوانیم و از اطرافیانمان میشنویم چقدر درست است؟ آیا فوت افراد متعاقب تزریق واکسن میتواند حقیقت داشته باشد؟ آیا تزریق واکسن کرونا مرگآور است و دو سال بعد همه میمیرند؟
پدیده «Antibody dependent enhancement» در مورد کرونا در حال تحقیق است
مختاری آزاد درباره شایعه مرگ دریافتکنندگان واکسن کرونا پس از دو سال به «ایران» میگوید: پروفسور لوک مونتنیه، برنده جایزه نوبل، فردی است که اولین بار عامل بیماری ایدز را کشف کرد و انتشاردهندگان چنین اخبار غیر واقعی تصورشان بر این است اگر از قول ایشان حرفی بزنند مورد قبول عموم قرار میگیرد؛ در حالی که ترجمه سخنان وی نشان میدهد اصلاً چنین حرفی زده نشده و این شایعه از سوی گروههای مخالف واکسن مطرح میشود.
این استاد ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران میافزاید: دکتر مونتنیه گفته است با توجه به تغییرات ویروس کرونا ممکن است آنتیبادیهای ناشی از واکسن خنثیکننده ویروسهای تغییریافته نباشند و مجموعه این آنتیبادیهای غیر نوترالیزان با ویروس با توجه به پدیده «Antibody dependent enhancement» صورت میگیرد یعنی مجموعه ویروس و آنتیبادی توسط سلولها مثلاً سلولهای دفاعی، بهتر گرفته و وارد سلول میشوند و تکثیر یابند ولی باید توجه داشت که هر ویروسی در هر سلولی توان تکثیر ندارد ولی در بعضی ویروسها به عنوان مثال ویروس تب دانگ مجموعه ویروس و آنتیبادی که توسط ماکروفاژها گرفته میشود از بد حادثه این سلول مناسب برای تکثیر ویروس است و تکثیر مییابد ولی هر مجموعه ویروس و آنتیبادی وارد این سلول شود لزوماً نمیتواند تکثیر کند و تاکنون علیرغم تغییرات ویروس کرونا چنین پدیدهای دیده نشده است.
وی در ادامه با طرح این پرسش که آیا در دنیا یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفری که واکسن کرونا تزریق کردهاند دچار چنین مشکلاتی شدهاند، میافزاید: تاکنون چنین چیزی گزارش نشده است. کشور کانادا افراد بالای ۱۲ سال را هم واکسینه میکند. آیا اینها همگی باید بمیرند؟ چنین ادعاهایی از سوی گروههای مخالف واکسن که همه جای دنیا حضور دارند، مطرح میشود. در حالی که فواید واکسن از معایب آن همیشه بیشتر است و در واقع از صحبتهای ایشان اشتباه برداشت شده است.
پروفسور مونتنیه ادعایی دال بر مرگ افراد واکسینه متعاقب واکسن زدن نکرده است
اگر چه مطرحشدن چنین ادعای نادرستی به نقل از کاشف ویروس اچآیوی در شبکههای خبری و فضای مجازی بحث برانگیز شده است اما طرح این نقل قول عجیب در شبکههای خبری پژوهشگران و دانشمندان را متعجب نمیکند. مسعود یونسیان، استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران در این باره میگوید: ما در بیان علمی و آکادمیک به این که چه کسی حرفی را زده است توجه نمیکنیم بلکه به این که چه حرفی زده شده است توجه میکنیم. بدیهی است اگر کسی که حرفی را میزند از پیشینه علمی قویتری برخوردار باشد، احتمال این که حرفش درست باشد بیشتر است، ولی به طور کلی مجلات علمی به صرف این که چه کسی این حرف را زده چاپ نمیکنند، بلکه هر مقاله به داورانی ارجاع میشود که به فرآیند و روش تحقیق و استدلالهای نویسنده نگاه میکنند، اگر صحت روش تحقیق و یافتهها از سوی هیأت داوران مجله تأیید شد آنوقت مقاله علمی منتشر میشود. برای همین نیز در ادبیات علمی و آکادمیک سراغ مجلات علمی/پژوهشی که اصطلاحاً در آنها «مرور همتایان» صورت میپذیرد میرویم و در دنیای علم به چنین مقالاتی استناد میکنند.
یونسیان با تأکید بر این که باید به فرآیند تولید یافته علمی توجه کرد، میافزاید: با عرض پوزش از مدیا و رسانههای اجتماعی، اخبار منتشرشده در شبکههای خبری و روزنامهها بهعنوان مستندات علمی در نظر گرفته نمیشود؛ چرا که الزاماً مراحل گفتهشده در این مسیر طی نمیشود. ممکن است دانشمندی نتایج مطالعات علمیاش را در شبکههای خبری نیز منتشر کند اما نمیتوان به آن استناد کرد. بلکه زمانی میتوان به این دست خبرها استناد کرد که گزارش آنها قبلاً در مقاله علمی پژوهشی منتشر شود و مورد داوری قرار بگیرد. تازه همه دستاوردهای علمی مناسب مخاطبان عام نیستند و بسیاری از «فرضیات» فقط برای بحثهای علمی بین خود دانشمندان مناسب هستند و تا زمانی که صحت آنها با اصول و قواعد علمی که در این خصوص وجود دارد تأیید نشود، ماهیت کاربردی پیدا نکرده و برای استفاده مخاطبان عام مفید نخواهند بود.
از منظر این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران نکته بعدی که خیلی مهم است، این است که همزمانی دو واقعه به معنای این که علت و معلول هم هستند در نظر گرفته نمیشود. برای مثال همه آنهایی که سرطان گرفتند قطعاً قبل از آن یک وعده غذا خوردهاند. آیا میتوان گفت غذاخوردن باعث سرطان میشود؟ طبیعتاً پاسخ منفی است. سالیانه نسبتی از جمعیت به علتهای مختلف فوت میکنند. در کشور ما بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۹۵ به طور متوسط از هر هزار نفر از مردم کشور، سالانه حدود ۵ نفر به علل مختلف فوت میکنند. در زبان علمی به این شاخص «میزان مرگ خام» میگوییم. به عبارت دیگر، انتظار داریم از یک میلیون نفر، در طول یک سال حدود ۵ هزار نفر بدون این که آن را به یک علت بیرونی خاص و جدید منتسب کنیم، فوت کنند و اگر تغییری در مرگ مورد انتظار یعنی ۵ در هزار (یا ۵۰۰۰ در یک میلون نفر) رخ دهد، قابل بررسی است. به عبارت دیگر، اگر طی یک ماه پس از واکسنزدن یک میلیون نفر، حدود ۴۰۰ نفر فوت کنند، این تعداد معادل همان نفراتی است که پیشتر نیز به سایر دلایل فوت میکردهاند. (تقسیم ۵۰۰۰ بر ۱۲ ماه سال) و اگر نسبت بیش از این باشد میتوان آن را احتمالاً به فرآیند واکسیناسیون نسبت داد. به عبارتی، چنانچه در یک ماه ۴۰۰ نفر از یک میلیون نفر فوت کنند آیا میتوانیم ادعا کنیم مرگشان به این خاطر بود که واکسن زدهاند؟ خیر، بلکه باید بگوییم بر اساس آمارهای قبلی، این تعداد مرگ مورد انتظار بوده است. لطفاً توجه داشته باشید که ما در ابتدا، اصطلاح «عوارض متعاقب واکسیناسیون داریم» نه عوارض منتسب به واکسن. یعنی اگر از آن یک میلیون نفر به جای ۴۰۰ نفر، ۸۰۰ نفر فوت کنند آنوقت میتوان ۴۰۰ نفر اضافی را به واکسن نسبت داد.
ادعای علمی بر اساس شواهد قضاوت میشود، نه گوینده!
یونسیان تأکید میکند: وزارت بهداشت در کمیتههایی که دارد عوارض شدید واکسنها را بررسی میکند. بنابراین مردم وقتی چنین اخباری را میشنوند که فردی پس از تزریق واکسن فوت کرد دچار اضطراب نشوند چون تا زمانی که ارتباط بروز این عوارض با واکسنزدن از نظر تخصصی یا آماری بررسی نشود، ارتباطی به تزریق واکسن ندارند.
وی میگوید: اگر واکسنهای کرونا عوارض قابل انتسابی مازاد بر اساس آن چه انتظار میرفت میداشتند، قاعدتاً هیچ دولت و حکومتی حاضر نمیشد شهروندانش را به کام مرگ بفرستد. اگر دکتر لوک حرف مستندی زده باید مستنداتش را بیان میکرد. این که دانشمندی راجع به دو سال بعد اظهار نظر کند، این ادعا صرفاً یک فرضیه است و آن را نباید بهعنوان یک یافته علمی قلمداد کرد. البته میتوان فرضیاتی را مبتنی بر یافتههای علمی بیان کرد یا حتی بدون اتکا بر یافتههای علمی نیز فرضیاتی ارائه کرد ولی چنین صحبتهایی صرفاً در حد فرضیات یا حدس و گمان است. پروفسور مونتنیه دانشمند بزرگی است و در واقع ایشان کاشف ویروس اچآیوی بودند ولی همان گونه که پیشتر عرض کردم، ادعاهای علمی با استناد بر شواهد قضاوت میشوند نه گوینده آنها.
یونسیان در پاسخ به این سؤال که آیا اساساً فرضیه مرگ بر اثر تزریق واکسن کرونا بعد از دو سال از زبان پروفسور فرانسوی بیان شده است یا خیر، میگوید: ایشان نگفتهاند کسانی که واکسن کرونا میزنند دو سال بعد فوت میکنند بلکه فرضیهای را مطرح کرده که در مورد ویروس «دنگی» صادق است. ویروس بیماری دنگی چندین سروتایپ دارد و چنانچه فردی علیه یکی از این سروتایپها واکسینه شود و آنتیبادیهایی که فقط خاصیت چسبندگی به این سروتایپ را دارند ولی اصطلاحاً خنثیکننده نیستند در بدن وی ایجاد شود، چنانچه آلودگی با ویروسی از سروتایپ دیگر این بیماری وارد بدنش شود، نهتنها مصونیت در بدن وی نسبت به این سروتایپ جدید ایجاد نمیشود، بلکه ممکن است بیماری شدیدتری نیز پیدا کند. ابتدا این فرضیه در مورد واکسن کرونا نیز مورد توجه دانشمندان بوده ولی در مورد آن صدق نمیکند زیرا این دو ویروس تفاوتهای زیادی با هم دارند. نکته جالبتر این که اساساً ایشان چنن ادعایی دال بر مرگ افراد واکسینه متعاقب واکسنزدن نکردهاند! در نوشتار ایشان اشاره شده که «واکسنزدن میتواند فرآیند جهش را تسریع کند» و «پدیده ADE منجر به بیماری شدیدتری میشود.»
به گفته این اپیدمیولوژیست همیشه آخرین خبرها الزماً دقیقترین و بهترینشان نیست. در مورد بسیاری از بیماریها هنوز هم به نتایج پژوهشهای سالها پیش استناد میشود؛ هر چند در ادبیات آکادمیک تمایل بر این است اخبار جدید را دنبال کنیم اما همان گونه که پیشتر گفتم، گفتوشنودهای جدید دانشمندان تا زمانی که مورد تأیید علمی قرار نگرفته باشد، ارزش کاربردی ندارد و مردم نباید به عنوان وقایع به آنها استناد کنند. در خاتمه باید توجه داشت که علیرغم تحقیقات ارزشمندی که این دانشمند در خصوص بیماری ایدز انجام داده، در حال حاضر از جایگاه ویژهای بین دانشمندان برخوردار نیست.»