کد خبر: ۷۱۲۴۸
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۸۶ - ۲۲:۰۵
حراست و حفاظت از راه امام و اطاعت از امام و حرکت در مسیر وی با شعار به نتیجه نمی‌رسد

اسلام امام، یعنی اسلام منطق

امام فرمود: خود را درگیر ظواهر الفاظ نکنید
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: متن کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی،نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی به این شرح است؛


بسم الله الرحمن الرحيم 

"يا ايها الذين آمنوا کونوا انصارالله کما قال عيسی بن مريم للحواريين من انصاری الی الله قال الحواريون نحن انصارالله فآمنت الطائفة من بنی اسرائيل و کفرت طائفة فأيدنا الذين آمنوا علی عدوّهم فاصبحوا ظاهرين"
 

مجلس به یاد و به نام عالم فرهیختۀ متّقی و مبارز، یار باسابقه و دیرین امام، آیت الله توسلی رحمة الله عليه از طرف مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار است. بحث و سخن را به تناسب این محفل از یک مقدمه آغاز می‌کنم. ملت بزرگ ایران، ملت با فرهنگ و مسلمان ایران، در طول سالیان دراز تحت سلطۀ دیکتاتوری، استبداد و حتی تحت نفوذ و سلطۀ خارجی و نوعی استعمار خارجی بود. آزادی و استقلال، احکام دین مبین اسلام، امنیت ملّی و منافع ملّی، روز به روز کم‌رنگ‌تر می‌شدند. سیاهی، ناامیدی و تاریکی فشارها و اختناق‌ها، سراسر این کشور را فرا گرفته بود. در این هنگام، نور امیدی از حوزۀ علمیۀ قم درخشش گرفت و مردی از تبار ابراهیم، مردی از سلالۀ پاک رسول خدا بپا خاست. انسانی که همۀ عمرش را به عرفان و مجاهدۀ نفس و علم و دانش و تربیت شاگردان گذرانده بود و تا آن زمان علاقه‌‌ای نداشت که در جامعه و اجتماع از او نامی برده شود و خود نوعی گوشه‌گیری را انتخاب کرده بود، قیام و نهضت خود را شروع کرد و در مسیری سخت و پر فراز و نشیب‌ این نهضت را راهبری نمود. این مرد بزرگ با حمایت یارانش، شاگردانش و همۀ ملت مسلمان این سرزمین از همۀ اصناف و اقشار، توانست نهضتی بزرگ با ماهیتی اسلامی و مردمی را به ثمر برساند و پرونده استبداد ٢٥00 ساله و استعمار چند قرنه را برای همیشه ببندد. او برای ما عزت آورد. او برای ما استقلال به ارمغان آورد. او خودباوری را به ما آموخت. او درخت آزادی را در این سرزمین غرس کرد. او به ما یاد داد که اسلام در کنج مساجد و حوزه‌ها و مدارس نباید در عزلت بماند. او اسلام واقعی را برای ما تفسیر کرد. او راه رشد و سعادت را برای مردم ما و برای همه مسلمانان جهان، تبیین نمود. کاری بزرگ و معجزه‌ای عظیم با راهبری این شخصیت استثنایی تاریخ تحقق یافت. 

حراست و حفاظت از راه امام و اطاعت از امام و حرکت در مسیر وی با شعار به نتیجه نمی‌رسد. "احتجوا بالشجره و اضاعوا الثمرة" به درخت استناد کردن و میوه‌ها را تباه کردن چه معنایی دارد؟! مگر می‌توان گفت، امام به عنوان راهبر بزرگ در جامعۀ ما حضور دارد، ولی از اندیشۀ امام، راه امام و منطق امام، خبری نباشد؟ مگر می‌شود از درخت یاد کرد و میوه‌ها را تباه و نابود کرد؟ امام، یعنی مبنای فکری امام؛ امام، یعنی استراتژی امام؛ امام، یعنی اصول مورد تأکید امام و امام یعنی راه امام. 

چگونه امام توانست این انقلاب را به پیروزی برساند و چگونه توانست در برابر انواع توطئه‌ها این نظام و انقلاب و کشور را بخوبی حراست و حفاظت کند. آنچه مردم را عاشق این راه کرد، مبنای امام بود. اسلام امام بود. یکی از مبانی اسلام امام، این بود که، هیچ قلمروی از دین نیست که سیاست در آنجا نباشد و هیچ قلمروی از سیاست نیست که دین در آنجا حضور نداشته باشد. آمیختگی دین و سیاست، مبنای تفکر سیاسی امام بود. امام دینی را برای مردم تبیین کرد که آن دین قادر است، نه تنها کشوری را، بلکه جهانی را اداره کند. فرمود: مبادا در پیچ و خم‌‌های مسایل اقتصادی، نظامی، سیاسی و اجتماعی به‌گونه‌ای عمل شود که اسلام متهم شود که قدرت ادارۀ جهان را ندارد. این مبنای فکر دینی امام است. امام اسلامی را برای مردم تبیین می‌کند که آن اسلام بتواند یک کشور و حتی جهانی را مدیریت کند. اصل مدیریت اسلام، اصل حکومت و حاکمیت اسلام، فقه حکومتی امام، مواردی بودند که برای همۀ مردم پرجاذبه بودند.
 
امام فرمود: خود را درگیر ظواهر الفاظ نکنید. امام فرمود: "سبق و رماية" نمی‌تواند در تیر و کمان و اسب دیروز منحصر بماند. امام فرمود: در ظواهر خود را اسیر نکنید با یک روایت نمی‌توان در شرایط امروز جامعه، جنگل‌ها را که به عنوان انفال است و به عنوان منبعی است که حیات بشر را تضمین می‌کند و محیط‌زیست بر آن تکیه دارد، با یک روایت نمی‌توان، جنگل‌ها را تخریب کرد. امام فرمود: از ظواهر الفاظ عبور کنید و به عمق بیندیشید. مالکیت به این معنا نیست که تا تخوم زمین و اعماق آسمان به مالک تعلق دارد به گونه‌ای که اگر در یک زمینی مخزن نفتی هم کشف شد، بگوییم تعلق به مالک زمین دارد.
امام فرمود: حکومت اسلامی می‌تواند برای ادارۀ جامعه مقررات وضع کند. در برابر آن افراد ناآگاهی که می‌گفتند مالیات مبنای شرعی ندارد. در برابر آنهایی که می‌گفتند مبارزه با احتکار صرفاً در چند موضوع مصرح در روایات منحصر است. در برابر آنهایی که می‌گفتند دولت حق ندارد برای انواع ارز، قیمت تعیین کند. در برابر آنهایی که می‌گفتند، به جز احکام اولیه اسلام، قانون دیگری نباید حاکم باشد و حداکثر احکام ثانویه در موارد خاص و ضرورت. امام آمد، احکام حکومتی را برای مردم تبیین کرد. امام اصل زمان و مکان را برای مردم تشریح نمود. خط امام، یعنی فکر امام، یعنی مبانی نظری امام، یعنی بینش امام، یعنی فقه امام که فرمود، فقه پویای جواهری. 

خط امام، یعنی استراتژی امام. استراتژی امام در تمام مراحل انقلاب، تکیه بر مردم بود. آن روز که بحث نهضت اسلامی بود، امام راه را بیداری و آگاهی مردم می‌دانست و نه راه دیگر. آن روز که حکومت و انقلاب به ثمر نشست، امام تثبیت انقلاب را با حضور مردم می‌دانست. آن روز هم که به کشور حمله و تجاوز شد، باز هم امام دفاع را از چشم مردم و بسیج مردمی می‌دید و می‌دانست. 

امام فرمود، مبنا رأی مردم است. این سخن، یک تعارف، یا کلامی تشریفاتی نبود. امام به آراء مردم معتقد بود. امام از همان پاریس فرمود: حکومت آیندۀ ایران، جمهوری اسلامی است، البته مردم باید به آن رأی بدهند و در یک رفراندوم عمومی آن را بپذیرند. 

استراتژی امام، آراء مردم و حضور مردم در صحنه در تمام مراحل انقلاب بود. این استراتژی نباید فراموش شود. عامه مردم اشتباه نمی‌کنند. وجدان عمومی مردم معمولاً اشتباه نمی‌کند. هرطوری اگر عده‌ای بگویند و خبر بسازند، مهم نیست، وجدان عمومی مردم آگاه و بیدار است؛ آن هم ملت بزرگی مثل ملت ایران. 

امام یعنی اصول امام؛ امام فرمود در برابر استکبار بایستید و نترسید و مقاومت کنید. امام فرمود: دشمن شما آمریکاست. امام فرمود: از حقوق مستضعفین دفاع کنید. امام فرمود: آزادی قدس شریف یکی از اهداف این انقلاب است. امام فرمود: خودباور باشید و روی پای خود بایستید. امام فرمود: وحدت کلمه و این فراز را بارها و بارها تکرار کرد. امام فرمود: وحدت مسلمانان، وحدت شیعه و سنی و دهها اصل دیگر که امام بر آنها تأکید کرد. امام بر اصل ولایت فقیه به عنوان ستون خیمۀ نظام تأکید کرد و تمام اصول دیگری که امام بر آنها تأکید ورزید. این خط و راه امام است.
 
امام فرمود: در جامعه اسلامی باید اسلام واقعی و ناب حاکم باشد که اسلام وحی است، اسلام قرآن است، اسلام پیامبر است، اسلام معصومین است، اسلام منطق و خرد است. امام فرمود: از خرافات بپرهیزید. امام فرمود: از بازیگری‌ها و فریب مردم بپرهیزید. یکی از عصبانیت‌های لحظات آخر زندگی آیت الله توسلی همین بحث مبارزه با خرافه بود.
 
می‌گویند آیت الله توسلی در حال دفاع از امام (ره) جان داد، این حرف درست است. اما من یک کلمه به آن اضافه می‌کنم، آیت الله توسلی در لحظات دفاع از امام زمان بود که قلب او ایستاد. ایشان عصبانیتش این بود که یک عده، این روزها دکان باز کرده‌اند و در مسیر اغراء به جهل و فریب مردم هستند. آنجایی که ایشان عصبانی شد و با عصبانیت این حرف را بیان کرد، جمله امام نسبت به آنهایی بود که مدعی بودند با امام زمان ملاقات دارند. با ناراحتی و عصبانیت گفت، امام فرمود: "شیادها، این بازی‌ها را کنار بگذارید." بعد از این جملات بود که قلب او ایستاد. ایشان در حال دفاع از امام و بیت امام و در حال دفاع از اسلام و امام زمان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
این چه بازی است که در کشور درست شده است؟! اینقدر مردم را عوام فرض کرده‌اند؟ که هر کاری بتوانند بکنند.

 می‌ترسم فردا توقیع و مهر امام زمان را هم درست کنند و به مردم نشان بدهند. این بازیگری‌ها چیست؟! سفرۀ غذا پهن می‌کنند، یک بشقاب خالی را هم می‌گذارند و یک جای خالی هم کنار سفره می‌گذارند، برای امام زمان. اگر یک زمانی لازم شد، همۀ این جزئیات را برای مردم خواهیم گفت. این چه دغل‌ بازی است؟ نماز می‌خوانند، جانماز جلوی صف برای امام زمان پهن می‌کنند. می‌گویند، فلان جلسه مهم روز جمعه باشد تا با حضور آقا تصمیم بگیریم. این بازی‌ها چیست؟! این شیّادی‌ها چیست که در کشور راه افتاده است؟! این خرافات چیست؟! مرحوم توسلی برای این سوخت و جان داد. برای مبارزه با خرافه‌ها، بازیگری‌ها و شیادی‌ها. 

آخرین توقیعی که از ولی‌عصر امام زمان (عج) در کتب روایی ما و منجمله "کمال‌الدین" نقل شده است خطاب به علی بن محمد سمری این است: "و سيأتی شيعتي من يدعی المشاهده الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفيانی و الصحية فهو کاذب مفتر" فرمود در جمع شیعیان در آینده افرادی ادعای رؤیت و دیدن امام زمان را خواهند کرد. فرمود، هرکس ادعا کند که مرا دیده است، او دروغگو و افترا زننده است. چرا در گوشه و کنار همین تهران، عده‌ای دکان باز کرده‌اند و مدعی ارتباط با امام زمان هستند. و از آن عجیب‌تر که عده‌ای از ساده‌لوحان مفتخرند که با این‌گونه افراد ارتباط دارند. 

دو، سه سال پیش بازی جدیدی راه افتاد که امام زمان وقتی آمد، در کجای تهران برای ایشان تریبون درست کنیم. سیستم بلندگو و برنامه صوتی چه باشد؟ بعد، بازی دوم شروع شد و گفتند امام زمان دو سال دیگر ظهور می‌کند. خوشبختانه از آن دو سال، ماهها گذشته است و معلوم شد که این حرفها همه‌اش دروغ است. 

اسلام امام، یعنی اسلام منطق. اسلام امام، یعنی اسلام وحی و قرآن. ما باید از مبانی امام، از راه و اصول امام حفاظت کنیم. دستهایی در گوشه و کنار حرکتهایی را آغاز کرده‌اند. این حرکت شوم در این مسیر است که مبانی امام را با نوعی سایش و استحاله مواجه کنند و از صحنه خارج کنند. استراتژی امام را تغییر دهند. اصول امام که بر آن تأکید کرده است، کنار بزنند. این حرکت آغاز شده است. البته این به آن معنا نیست که ما امروز با یک خطر جدّی مواجه هستیم. نه. این مسأله به آن معناست که باید هوشیار باشیم. سه تکیه‌گاه داریم که مایه امید همه ما است و لذا می‌گویم نباید احساس خطر جدّی کنیم. تکیه‌گاه و امید اول، حضور مقام معظم رهبری است. مقام معظم رهبری، یعنی شاگرد برومند امام، مقام معظم رهبری، یعنی شخصیتی که از لحظه اول نهضت اسلامی از سال 1341 در کنار امام بود و جزو سرداران نهضت اسلامی بود و در تمام مراحل به امام عشق ورزید. کمتر کسی را سراغ داریم که به اندازۀ مقام معظم رهبری به امام عشق بورزد. مگر رهبری نظام اجازه خواهد داد که یک مشت افراد فریب‌خوردۀ کودک از لحاظ سیاسی، مسیر مردم، انقلاب و نهضت را به انحراف بکشانند؟ مگر شدنی است؟ مقام معظم رهبری، ادامه دهنده همان راه و خط امام است. برخی از اعلامیه‌ها و پیام‌های مقام معظم رهبری اگر امضاء آن را بردارید، نمی‌توانید تشخیص دهید که آیا آن بیان و پیام، از امام است یا از مقام معظم رهبری است؟ امروز، مسیر همان مسیر و خط همان خط امام است. این امید اول. 

تکیه‌گاه و امید دوم، مردم هستند. مردم عاشق امام‌اند که همواره به امام عشق می‌ورزند. علت اینکه به خاطر اهانت به یادگار امام، سراسر کشور و همه افراد جامعه متأثر و متألم شدند برای چه بود؟ بعضی‌ها به عمق مسأله توجه نکردند. می‌گویند به یکی از نوادگان و فرزندان امام اهانت شده است. بحث، بحث اهانت به نوۀ امام نیست که اگر آن هم بود، بسیار مهم بود. بحث اهانت به بیت امام نیست که اگر آن هم بود، بسیار تأثرآور بود. مسأله از آن بالاتر است. مگر حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی چه گفته بود؟ مگر ایشان مطلبی را از خودشان گفته بودند که عده‌ای ناراحت ‌شوند؟ ایشان وصیت‌نامۀ امام را بیان کرده بودند. ایشان سخن امام را تشریح کرده بودند. مصیبت اینجاست که یک عده می‌گویند چرا سخن امام تبیین می‌شود؟! مصیبت اینجاست که عده‌ای نمی‌خواهند اصول امام زنده بماند و می‌خواهند به فراموشی سپرده شود، این جای تأسف است. حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی، به عنوان یک عالم، به عنوان یک مدرس عالی‌مقام در حوزۀ علمیه قم، به عنوان یادگار امام و به عنوان کسی که در زمینۀ اخلاق، هوش و سیاست، ویژگیهایی را از پدر و هم از امام به ارث برده‌ است.

 البته اهانت به ایشان برای مردم قابل تحمل نیست. این درست است ولی بحث اهانت به ایشان نبود، به امام اهانت کردند. چون گفتند چرا کلام امام بیان شده است! اینکه یادگار امام گفته‌اند که نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی وارد احزاب، جناح‌ها و جریانهای سیاسی نشوند، مگر از خودشان گفته‌اند؟ ایشان کلام امام را گفته‌اند. این وصیت‌نامه و سخن امام است که، "نیروهای مسلح باید از بازی‌های سیاسی کنار باشند تا عظمت آنها محفوظ بماند."
بحث در این است که، آیا اگر به امام اهانت شد، باید از تأسف جان به جان آفرین تسلیم کرد؟ گویی برای عده‌ای تعجب‌آور است؟!! "فلو ان امرا مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما کان به ملوماً، بل کان به عندی جديرا" چند سرباز شامی وارد خانه مردم شده بودند. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "و لقد بلغنی ان الرجل منهم کان يدخل علی المراۀ المسلمة و الاخری المعاهده..." فرمود: به من خبر رسیده که یکی از سربازان شامی در شهر انبار، داخل خانۀ یک زن مسلمان شده و همچنین داخل خانه یک زن اهل کتاب شده است و خلخال، دستبند، گردنبند و گوشواره آنها را برده است. حضرت فرمود: آنها این کار را کردند، ولی نه از آنها کسی زخمی شد و نه خونی از آنها ریخته شد. فرمود: "فلوا ان امرا مسلماً مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوماً بل کان به عندی جديراً" اگر از شنیدن این حادثه، کسی از شدت ناراحتی و تأثر بمیرد، قابل ملامت نیست، بلکه از دیدگاه امیرالمؤمنین کار شایسته‌ای است. یک خلخال یا دستبند به ناروا و ناحق، از دست یک زن مسلمان یا زنی از اهل کتاب برده شود و تجاوزگران بتوانند به راحتی از صحنه بروند، اگر کسی این حادثه را بشنود و یا ببیند و بمیرد، نباید ملالتش کرد، بلکه از دیدگاه علی، این عکس‌العملی درست و صحیح و شایسته است.
 
امیرالمؤمنین می‌گوید، غیرت اسلامی کجا رفت؟ یک مسلمان باغیرت اگر به خاطر اینکه یک دستبند به ناروا برده می‌شود، اگر از تأسف و تأثر و ناراحتی بمیرد و قلبش بازایستد، شایسته است. آن وقت اگر به امام اهانت شود و قلب بایستد، سزاوار نیست؟!!! 

من نمی‌دانم ما در چه فضایی هستیم؟ آیا اهانت به بنیانگذار این نظام دردآور نیست؟! آیا تخریب چهرۀ امام یا بیت امام قابل تحمل است؟ 

برخی از رسانه‌های خبری فکر کردند که اگر بگویند، آیت‌الله توسلی در مجمع در حال سخنرانی فوت کرده است، به یک گروه سیاسی لطمه می‌خورد؟! خبر را به‌گونه دیگری گفتند، مثل اینکه آقای توسلی در خانه‌اش بوده و بعد هم احساس ناراحتی کرده، به بیمارستان منتقل شده و فوت کرده است. چرا واقعیت‌ها را به مردم نمی‌گوییم؟! 

نباید در بیان اخبار و واقعیت‌های خبری، دخل و تصرفی بکنیم. این گونه سانسورها به ضرر سانسورکننده‌ها است. این مردم عاشق امام هستند و اجازه نخواهند داد چهار تا بچه بخواهند روبه‌روی بیت امام و پیام امام یا خط امام بایستند. در سرلوحۀ این مردم عاشق، سپاه و بسیج است. سپاه و بسیج، فرزندان امام هستند. اینها عاشق امام هستند. مگر مردم اجازه می‌دهند که کسی به امام، یا کلام امام و یا خط امام اهانت کند؟ پس تکیه‌گاه و امید دوم، ملت است. 

تکیه‌گاه و امید سوم، یاران امام هستند. آنهایی که در کنار امام بودند. شاگرد امام بودند. در نهضت همراه امام بودند، در استقرار نظام در کنار امام بودند. یار و معاون و مشاور امام بودند. تعبیر کنم به حواریون امام، اغراق نیست. قرآن می‌فرماید: "يا ايها الذين آمنوا کونوا انصارالله کما قال عيسی بن مريم للحواريين من انصاری الی الله " عیسی مسیح "روح الله" به یاران نزدیکش و حواریون گفت، "من انصاری الی الله" چه کسی حاضر است در راه خدا مرا یاری کند؟ همین فریاد، الان هم از طرف امام شنیده می‌شود که "من انصاری الی الله". "قال الحواريون نحن انصارالله" حواریون جواب دادند ما خداوند و دین خداوند را یاری خواهیم کرد. امروزه پاسخ یاران امام هم چنین است "نحن انصار الله". می‌گویند، ما آماده یاری تو هستیم و ما در مسیر حق آماده فداکاری هستیم. 

آیت الله توسلی هم یکی از حواریون امام بود که همواره در کنار امام بود. خود در یک مصاحبه‌ای گفته بود علت اینکه من طلبه شدم این بود که من نوجوانی بودم و در محلات پای منبر امام بودم، از سخنان امام منقلب شدم و لذا تصمیم گرفتم که طلبه شوم. بنابراین آغاز راهش با منبر و سخن امام تعیین می‌شود و در تمام مراحل هم در کنار امام بودند. ایشان شخصیت ارزشمندی بود. بنده در طول ١٦ سالی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام در خدمتشان بودم و در طول ٨ سالی که در مجلس خبرگان سوم رهبری در کنارشان بودم، فردی بود منظم، دقیق، در جلسات به مسایل خوب توجه می‌کرد و از فرصت به خوبی استفاده می‌کرد. کم صحبت بود. معمولاً در موقع ضرورت، خیلی کوتاه سخن می‌گفت. چندی قبل به خاطر اهانتی که به آیت الله هاشمی رفسنجانی شده بود شدیداً ناراحت شده بود و در جلسه مجمع صحبت کردند و گفتند من شاهد بودم که هر موقع که آقای هاشمی به سفر می‌رفتند، امام می‌فرمود: برای سلامتی ایشان قربانی کنید. و جملاتی از امام در تجلیل از آقای هاشمی رفسنجانی بیان کردند و گفت چه شده که امروز، عده‌ای به یاران امام اهانت می‌کنند.
در همین جلسه آخر هم به پیام امام در سال 1361 اشاره کردند که امام فرموده بود من پیش‌‌بینی می‌کنم که بعد از من به نزدیکان و دوستان من تهمت‌های ناروا زده شود. در سخن اخیر خود هم از امام، خط امام، بیت امام و از ولی عصر امام زمان (عج) دفاع کردند.
 
ایشان فقیهی بود والا مقام من از چند نفر شنیدم که آن ایامی که ایشان فتاوای امام را در رادیو بیان می‌کردند، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی به جمعی فرموده بودند که من چند بار صحبت‌های آقای توسلی را گوش کرده‌ام، ایشان خیلی مسلط و دقیق احکام شرعی را بیان می‌کنند. فکر نکنیم که بیان احکام فقهی بسیار ساده است، بسیار دقیق است. و بالاخره شخصیتی که تمام عمرش در کنار امام بود به‌گونه‌ای که هر وقت چهره ایشان را می‌دیدیم به یاد امام می‌افتادیم. درود و رحمت خدا بر او باد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۰۷:۵۸ - ۱۳۸۶/۱۲/۰۲
0
0
سخنراني خيلي جالبي بود فكر مي كنم براي افراد به ظاهر اصولگرا و به ظاهر اصلاح طلب مفيد باشد. ضمن اينكه نكاتي را هم در مورد رسانه ها يادآور شده بود كه به نظرم به شما نيز بر مي گردد.
ناشناس
|
-
|
۱۸:۱۱ - ۱۳۸۶/۱۲/۰۳
0
0
با سلام! درود خدا بر اين متفكر بزرگوار.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین