مدتی قبل زن جوانی به نام گلناز که به همراه همسرش به اداره پلیس رفته بود،مدعی شد از سوی مردی به نام سیامک مورد تجاوز قرار گرفته است.
او در توضیح ماجرا گفت: چند ماه قبل ازدواج کردم و پس از آن با همسرم برای کار به تهران آمدیم و در یک شرکت سرایدار شدیم. مدتی بعد سیامک که از همشهریها و خواستگار سابقم بود، با من تماس گرفت اما وقتی گفتم ازدواج کردهام و دیگر با من تماس نگیر، خیلی عصبانی شد. چند روز بعد سیامک دوباره با من تماس گرفت و مدعی شد که فردی از من فیلم و عکس گرفته و میخواهد در شهرستانمان منتشر کند. بعد هم گفت که من میتوانم کمکت کنم تا عکسها و فیلمهایت را بگیری.
شاکی در ادامه افزود: از شنیدن این حرفها شوکه شدم اما چند روز بعد سیامک گفت عکسها را گرفته و میخواهد آن را به من تحویل دهد بعد چون میدانست که شوهرم در خانه نیست، مرا با زور به طبقه بالا برد و به من تجاوز کرد و بعد هم به سرعت فرار کرد و رفت. بعد از آن ترسیده بودم و نمیخواستم ماجرا را به همسرم بگویم. اما شرایط روحیام آنقدر بد بود که تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم.
با شکایت زن جوان، وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان تعرض به او را مورد تأیید قرار دادند. از سوی دیگر همسایهها نیز تأیید کردند سیامک با خشونت گلناز را به داخل خانهاش برده است.
در ادامه سیامک شناسایی و دستگیر شد و پس از تکمیل تحقیقات پرونده به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده و محاکمه متهم غیرعلنی برگزار شد. در جلسه محاکمه شاکی خواهان اشد مجازات برای متهم شد. پس از آن متهم با انکار جرمش گفت: من چنین کاری انجام ندادم و شاکی دروغ میگوید.
اما قضات با توجه به تناقضگوییهای متهم، مدارک و شواهد پرونده وارد شور شدند و سیامک را به اعدام محکوم کردند.