«از همان ابتدا هم به نظر میرسید که دیدار حیاتی و سرنوشتساز ۲ تیم ته جدولی سایپا و ذوب آهن حواشی زیادی داشته باشد اما کاری که شهاب گردان انجام داد فراتر از هر تخمین و تصوری بود. دروازهبان پرسابقه ذوب آهن در دقیقه سیزدهم این بازی در یک موقعیت صد درصد گل پای مهاجم حریف را قیچی کرد و از زمین اخراج شد. در این صحنه گروه داوران با یکدیگر همفکری کردند و به نظر هم میرسد که تصمیم درست را گرفتند. با این حال گردان که بهشدت از اخراج زودهنگامش عصبی شده بود، اعتراضی عجیب و دنبالهدار را در ورزشگاه فولادشهر رقم زد. اوج کار گردان لمس فیزیکی داور چهارم و هلدادن او برای چند متر بود؛ اقدامی بسیار زننده که موجب تحقیر شخصیت داور شد. گردان که حسابی معرکه گرفته بود، ولکن نبود و در ادامه حتی برای ناظر بازی هم لگد پرت کرد اما خیلی زود پشیمان شد و حرکتش را متوقف کرد. خلاصه این که کلکسیونی از رفتارهای عجیب و زشت را از دروازهبان ذوب آهن دیدیم و در نهایت او را به زور به رختکن بردند.
راستش چیزهایی که در هفتههای اخیر در باب اعتراض به داوری در لیگ برتر دیدهایم واقعا دور از انتظار و شگفتانگیز بوده و از سیر قهقرایی فرهنگ و ادب در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی ایران حکایت دارد. بله. میفهمیم که فشار روی بازیکنان و مربیان بسیار زیاد است، اما آنها تحت هیچ شرایطی اجازه ندارند این طور داوران را «بیحرمت» کنند. به یاد بیاورید که در جریان بازی پرسپولیس و گلگهر چطور یحیی گلمحمدی علیه داور مسابقه میغرید. وقتی او نه در جریان بازی اخراج میشود و نه بعد از مسابقه محرومیتی برایش در نظر میگیرند، بدیهی است که دیگران هم بیپرواتر میشوند. روز بعد از آن مسابقه فرهاد مجیدی آن طور شدید به داور مسابقه استقلال و آلومینیوم اراک اعتراض کرد. بعد نهتنها استقلالیها عذرخواهی نکردند، بلکه طلبکار هم شدند که: «رفتار یحیی بدتر بود.» الان هم بازیکنی مثل شهاب گردان همه اینها را میبیند و به خودش اجازه میدهد چنین نمایشی اجرا کند. اگر نفرات قبلی درست تنبیه شده بودند، گلر اخراجی ذوب آهن زمین و زمان را به هم نمیدوخت.
تازه توجه داشته باشید اینجا «لیگ برتر» است و رفتارها زیر ذرهبین قرار دارد وای به حال دستههای پایینتر. اگر فدراسیون واقعا توانایی حراست از شان و منزلت داورانش را ندارد، لااقل یک باتوم یا چوبدستی به این بندههای خدا بدهد که از جانشان مراقبت کنند! مگر اینها چقدر پول میگیرند که باید جلوی چشم کلی بیننده و از جمله خانوادههایشان این طور خفت بکشند؟»