«اصلاحطلبان برای بازسازی ارتباط با مردم، حاکمیت و اصولگرایان اتاق فکر تشکیل دادهاند» این جمله کلیدی حسن رسولی از اعضای جبهه اصلاحطلبان ایران است. او بر این باور است که فضای اختلافی که بین اصلاحطلبان در زمان انتخابات به وجود آمده چندان محل اعتنا نیست بلکه طبیعی است.
این چهره سیاسی اصلاحطلب عنوان میکند که علت اصلی ایجاد جبهه اصلاحات ایران نیز کاهش این اختلاف نظرات و در راستای افزایش وفاق و هماهنگی بوده و تا زمانی که تجدید سازمان رأی اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان در انتخابات در پروژههای انتخاباتی در قالب سازمان جبههای ادامه پیدا کند تداوم چنین رویکردهای متفاوتی، طبیعی و واقعی است.
حسن رسولی، احتمال انحلال جبهه اصلاح طلبان ایران را منتفی میداند و میگوید جلسات هفتگی جبهه اصلاح طلبان ایران برای آسیب شناسی پساانتخاباتی با طرح سوال "چه باید کرد؟ برقرار است و تا سه، چهار هفته آینده، بحث آسیب شناسی به پایان میرسد.
مشروح مصاحبه با حسن رسولی، چهره سیاسی اصلاحطلب را میخوانید؛
*********
*آقای رسولی! اخیرا ادعایی درباره فشار برخی نفوذی ها در جبهه اصلاحات به آقای خاتمی مطرح شد، این ادعا چقدر صحت دارد؟ منظورشان از نفوذیها چه کسانی است؟
در این باره اطلاعی ندارم اگر هم بدانم چندان وارد این گونه مسائل نمیشوم.
وجود اختلاف نظر در جبهه اصلاحات کاملا طبیعی است
*این فضای اختلافی که در جریان اصلاحات به وجود آمده به ویژه در زمان انتخابات و پس از برگزاری انتخابات، احتمال انحلال جبهه اصلاحات ایران را چقدر جدی میکند؟
جبهه اصلاحات ایران که سازمان تجدیدشده شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است از ۳۱ عضو حقوقی یعنی دبیران کل یا نمایندگان تام الاختیار ۳۱ عضو حزب اصلاحطلب و ۱۵ عضو حقیقی تشکیل شده است. بنابراین در چنین ساختاری و اساسا در هر نوع ساختار جبههای، وجود اختلاف نظر کاملا طبیعی است اگر این اختلاف نظرات وجود نداشت اولا ما به جای ۳۱ حزب، دو سه حزب اصلاحطلب داشتیم و در آن صورت اساسا نیازی به یک سازمان انسجامبخش در قالب جبهه وجود نداشت.
اختلاف نظرات در جبهه اصلاحات به معنای فروپاشی آن نیست
علت اصلی ایجاد جبهه اصلاحات ایران، کاهش این اختلاف نظرات، افزایش وفاق و هماهنگی بوده و تا زمانی که تجدید سازمان رأی اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان در انتخابات در پروژههای انتخاباتی در قالب سازمان جبههای ادامه پیدا کند تداوم چنین رویکردهای متفاوتی، طبیعی و واقعی است و وجود این اختلاف نظرات به معنای فروپاشی نیست.
این وضعیت نه فقط در جامعه اصلاحطلبان ایران، بلکه اگر دقت کرده باشید در همین انتخابات اخیر، به ویژه در انتخابات شوراها، در جریان اصولگرا در یک انتخابات کم رونق (هم در انتخابات ۹۸ مجلس و هم در این انتخابات کم رونق) به موفقیت رسید به صورت رسمی، دو جبهه در این جریان فعال بود و به صورت غیررسمی قریب به ۵۰ لیست، حسب اذعان چهرههای موثر جبهه اصولگرایان آن هم فقط برای شورای شهر تهران ارائه شد.
جبهه اصلاحات وارد پروژه انتخاباتی از پیش تعیین شده نشد
بنابراین اگر در مواجهه با انتخابات ریاست جمهوری، دو نظر در جبهه اصلاحات مطرح شد که یک نظر مبتنی بر اجرای سند اصلی و مصوب جبهه اصلاحات بود مبنی بر اینکه اصلاحطلبان در انتخاباتی شرکت میکنند که آزادانه و رقابتی باشد و در بین نامزدهای تاییدصلاحیت شده نیز نامزدهایی از بین شخصیتهای مورد حمایت جبهه اصلاحات در آرایش نهایی حضور داشته باشند این یک نظر بود که کاملا مصوب بود اختلاف نظری در مورد شوراها نبود چراکه ما در انتخابات شوراها به ویژه شورای شهر تهران، با اینکه ردصلاحیتها گسترده بود اما نامزد داشتیم در مورد میان دوره ای تهران هم اختلاف نظر نبود چون حداقل یک نفر برای ما باقی مانده بود که آن هم آقای محجوب بود.
صرف نظر از رأی آوردن و رأی نیاوردن که به دلیل کاهش مشارکت، عمده نظرسنجی ها کسب پیروزی را بسیار بعید اعلام میکرد جبهه اصلاحات به صورت یکپارچه و نظر واحد ورود پیدا کرد و تا آخر بودند به این دلیل که یک جبهه سیاسی و جریان ریشهداری مثل جبهه اصلاحات نباید وارد آن دسته از پروژههای انتخاباتی شود که پیشاپیش پیروزی در این پروژهها قطعی پیشبینی میگردد.
اصلاحطلبان نباید اختلاف نظرات را به یک مسئله حیثیتی تبدیل کنند
انتخابات صحنه رقابت برای خدمت به کشور است بنابراین هم بُرد دارد هم باخت و شکست دارد. اما در انتخابات ریاست جمهوری همه ۹ نفری که از جبهه اصلاحات شرکت کرده بودند ردصلاحیت شدند آقایان مهرعلیزاده و همتی داوطلبانی نبودند که از سوی جبهه اصلاحات پیشنهاد شده باشند بنابراین نظر دومی شکل گرفت که از یکی از این دونفر حمایت شود که باز هم این ایده که از این دو نفر دعوت شود و مانند آن ۹ نفر بیایند برنامههایشان را ارائه کنند و بعد از مناظرهها در مورد آنها نظرسنجی صورت گیرد و آن میثاق اصلاحطلبانه را بپذیرند چندان مخالفتی نبود اما این روند هم طی نشد.
به طور طبیعی بعضی از احزاب بر این باور بودند که تحت هر شرایطی نباید از صندوق رأی رویگردان بود این نظر دوم در مجموع ۴۶ نفر رأی اکثریت را به دست نیاورد و عملا ما به دلیل اینکه نامزدی در صحنه نهایی رقابتها نداشتیم در انتخابات ریاست جمهوری از نامزدی حمایت نکردیم اینکه این اختلاف نظر را به یک مسئله حیثیتی تبدیل کنیم و به یکدیگر اتهام زنی کنیم از نگاه من این کار، کار صحیحی نیست ما باید به عنوان یک جریان اصلاح طلب نه تنها در درون خودمان، همه گرایشات را مشفقانه به رسمیت بشناسیم و روادارانه تحمل کنیم بلکه حتی در بیرون از جبهه اصلاحات نیز نسبت به رقیب، باید برخوردی اخلاقی، صادقانه و انسانی داشته باشیم.
اصلاح طلبان در تاکتیک اختلاف نظر دارند نه هدف
جمله معروفی آقای خاتمی در دهه ۷۰ مطرح کردند یعنی " زنده باد مخالف من". بنابراین وجود اختلاف نظر در یک جمع ۴۶ نفره، امر غیرمترقبه و غیرمتدوالی نیست و جریان اصولگرا هم از این قضیه مستثنی نیست چراکه اساسا ساختار جبههای، تنها تفاوتش با ساختار حزبی این است که این گرایشان درون جریانی و جناحی وجود دارند.
بنده براین باور بودم که وقتی ما نامزد نداریم معنا ندارد از یک نامزدی که خارج از چارچوب ما است حمایت کنیم اما وقتی که دوستان و برخی احزاب حمایت کردند حق طبیعی شان است صرف نظر از نتیجهای که به دست آوردند ما باید به تشخیص آن دوستان احترام بگذاریم و نباید به صورت قهری برخورد کنیم چون هدف اصلاح طلبان، هدف واحد است و در این مورد خاص، روی تاکتیک، اختلاف نظر بوده که قابل اغماض نیست اما این به معنای فروپاشی جبهه نیست.
اصلاحطلبان با طرح سوال "چه باید کرد؟" نقشه راه را ترسیم می کنند
*اصلاحطلبان برای چندساله آینده به گفته خودشان میخواهند به سمت بازسازی تشکیلاتی بروند، چقدر قرار است روی این جبهه حساب کند و یا از نگاه شما سازوکار جدیدی ایجاد خواهد شد؟
در مقاطع قبلی هم، بعد از هر پروژه انتخاباتی، اصلاحطلبان هم اقدام به آسیبشناسی میکردند و هم با طرح سوال "چه باید کرد؟" مبتنی بر این آسیب شناسی، نقشه راه را ترسیم میکردند همین دو دستور در جلسات هفتگی جبهه اصلاحات مطرح است و فکر می کنم ظرف سه، چهار هفته آینده، بحث آسیبشناسی به پایان میرسد. اینکه متناسب با آنچه که گذشته است نقاط قوت و ضعفی که داشتیم و وضعیتی که کشور در آن قرار دارد جریان اصلاحات در تدوام خط مشی اصلاحطلبانهاش چه مسیری را طی میکند کاری است که تلاش میشود. اتفاقا در این مسیر اختلاف نظری که اساس جبهه اصلاحات را مورد خدشه قرار دهد از نگاه من وجود ندارد.
جبهه اصلاحات حتما با بزرگانی چون خاتمی، عبدالله نوری، موسویخوئینیها مشورت میکند اما...
*آیا قرار است از آقای خاتمی نظرخواهی شود یا بزرگان اصلاحطلبی چون عبدالله نوری، موسوی خوئینیها و بهزاد نبودی به میدان بیایند؟
بله حتما همینطور است. جبهه اصلاحات در حکم اتاق فکر اصلاحات است باید پیشنهادت اولیهاش را ارائه بدهد و قطعا با شخصیتهای بزرگی چون آقای خاتمی و دیگران هم مشورت نهایی خواهد شد اما در مرحله تصمیم سازی، این ماموریت متوجه جبهه اصلاحات است.
تشکیل اتاق فکر اصلاحطلبان برای بازسازی ارتباط با مردم، حاکمیت و اصولگرایان
*برای بازسازی افکار عمومی و بدنه رأی، اصلاح طلبان چه برنامهای دارند؟
در اتاق فکر اصلاحطلبان در قالب اینکه "چه باید کرد؟"، مناسبات مختلف مورد بررسی و اصلاح قرار می گیرد از ارتباط با مردم، ارتباط با قدرت و حاکمیت، ارتباط با جریانات رقیب، ارتباط درون جریانی. هم در سطح نظری و رفتاری، یک جریان زنده برای اینکه پویاییاش را حفظ و ادامه حیاتش را تضمین کند حتما همانند یک سیستم باید به طور متناوب خود را بازسازی کند و با بررسی نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت، امکان تداوم حیات جبهه اصلاحات فراهم میشود که به طور آگاهانه به عنوان موضوع محوری در دستور جریان اصلاحات قرار دارد.