متن یادداشت علی لاریجانی با عنوان «آیا مشکلات خوزستان با غمگساری حل میشود؟» در پی می آید:
اولاً مشکل مردم عزیز خوزستان فقط کمبود آب نیست (و فقط) یکی از مشکلات آنان این امر است. توسعه خوزستان یک امر همهجانبه است اما از یک برنامه روشن برخوردار نیست. لذا مردم نمیتوانند زندگی امروز و فردای خود را پیشبینی کنند. استانهای دیگر هم از چنین فقدان نظام توسعهای رنج میبرند. دولتها علیرغم مصوبات متعدد مجلس شورای اسلامی در برنامههای ۵ ساله که موظف بودند طرح آمایش سرزمین را مدون و به اجرا درآورند، هیچیک (با تأکید بر هیچیک) از دولتها این کار را انجام ندادهاند. نتیجه این سهلانگاری همه دولتها عدم استفاده بهینه از ظرفیتهای استانی و گاه کجروی از توسعه استانها شده است. هر چه در این امر خطیر تأخیر شود به ضرر کلیت نظام توسعهای کشور است. امیدواریم دولت جدید همتی در این راه داشته باشد.
ثانیاً مسئله کمبود آب به یک معضل بزرگ جهانی مربوط است. آن موضوع تغییر اقلیم است. سالهاست این موضوع در سطح بینالمللی بهعنوان بحران آتی دنیا مطرح است. اول باید مسئولان کشور و مردم این معضل را باور کنند تا راهکار آن فراهم شود.
ما هنوز در گام نخست آن گیر داریم. یعنی مسئولان کشور به یک فهم مشترک در این بحران آبوهوا و تأثیرات آن در کشور نرسیدهاند و مردم هم بهتبع عدم تصمیم مسئولان و عدم اهتمام رسانهها توجه کافی به این امر نمیکنند. اما باکمال تأسف باید گفت اینیک واقعیت است. روند بارش در ۲۰ سال اخیر هم نشان میدهد که پیشبینیهای علمی درست بوده است.
برای فرار از این امر علمی نباید با مربوط نمودن همه امور به اراده الهی، سهلاندیشی نمود. اراده تامه الهی در جای خود درست است اما خداوند عقل به بشر داده است که با تفکر عقلی و علمی زندگی خود را سامان دهد و در عالم هم نظام علی و معلولی حاکم است. اگر این کار صورت گرفت خداوند نیز به بندگان عنایت خواهد نمود. وقتی همگان همرأی شدند که جهان در یک تغییر اقلیم مهم قرار دارد باید دید وضع ما چه میشود.
متأسفانه در کل، کشور ما در متن کمبود نزولات و خشکی قرار دارد، یعنی برخی استانها بهخصوص استانهای مرکزی ما دچار خشکی ممتد خواهند شد. پس بهجای اصرار به روشهای گذشته کشاورزی در این استانها، باید نوع زیست مردم بهسوی امور غیر کشاورزی و یا کشاورزی مدرن سوق پیدا کند و البته وظیفه دولت است که زمینه این تحول و تغییر سبک زندگی را فراهم کند. البته استان خوزستان در بخشهای با ساختار کشاورزی، میتواند ادامه حیات بدهد بهشرطی که نوع کشت و نحوه آبیاری و نحوه دامداری آن بهکلی تغییر کند. میتوان موقتاً خروجی آب سدها را افزایش داد و مشکل فعلی را حل کرد ولی استان خوزستان به دلیل کشت چهار فصل آن در پاییز و زمستان مشکل آبیاری پیدا میکند، یعنی حجم آب در طول سال در دامنه مشخصی قرار دارد، اگر در بخشی از سال به هر دلیلی از آن بیشتر استفاده شد در ماههای بعد باید کمتر از آن بهره گیرند.
پس این نحوه علاج مشکل، صرفاً به تأخیر انداختن معضل است نه حل آن. البته در سالهای گذشته تا آنجا که به خاطر دارم در سال ۹۷ یا ۹۸ در بودجه مصوب کشور، مجلس با عنایت رهبری معظم ردیفی در حدود ۵۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی را برای حل مشکل تنش آبی شهرها در نظر گرفت و نمیدانم بعد، این امر ادامه یافت یا خیر. البته اگر آن برنامه بهطور کامل اجراشده بود امروز مشکل آب شرب در این استانها وجود نداشت، ولی در موردبحث آب کشاورزی و حقآبه محیط زیست کشور نیاز به برنامه مدون و اجرایی بلندمدت و همراهی مردم دارد. برای بحث کشاورزی راهکار اصولی تغییر نوع کشت و سیستمهای آبیاری نوین است که در بودجه سالانه هم مبالغی به این امر اختصاص یافت و باید هر دو موضوع در کنار توسعه تولید آبشیرین از دریا را جدیتر دنبال کرد.
البته رویکرد صنعتی شدن استان خوزستان یکی از مؤلفههای اصلی آتی توسعه این استان باید باشد. باز تکرار میکنم اصل مسئله ایجاد تمرکز ذهنی و یک باور عمومی در تغییرات اقلیم و تأثیر آن در ایران است. باید اول درد را پذیرفت تا درمان صورت گیرد. البته کمبود آب شرب موضوع حیاتی است که در همه شرایط باید تأمین آن اولویت کار دولت باشد آنطور که رسانهها منعکس کردند توجه بیشتر به این امر شده است.