مجتبی ذوالنوری، عضو کمیسیون امنیت ملی، روز گذشته بخش زیادی از آنچه را مدعی است پیشنویس توافق هستهای در وین بوده، در قالب نطق میاندستور در جلسه علنی قرائت کرده است. اقدام او شبیه رفتارهای کریمیقدوسی در مجلس قبل بود؛ درحالیکه خلاف امنیت ملی است که آنچه در جریان مذاکره میگذرد، به صحن علنی مجلس و نهایتا رسانهها درز داده شود. اقدامی که حتی رسانهها نیز از آن دوری میجویند و اخیرا در مواردی که رسانههای همسو با جریان اصولگرایی شبیه پرس تیوی اقدام به این کار کردند، به واکنش سخنگوی وزارت خارجه و حتی در موردی به واکنش عباس عراقچی، رئیس تیم مذاکرهکننده منجر شد. اما نکته مهم این است که آقای ذوالنوری توضیحی نمیدهد که منبع اطلاعات او از آنچه در وین گذشته کیست؟ تنها زمانی به اطلاعاتی میتوان اعتماد کرد که منبع آن مشخص باشد؛ این یکی از بدیهیترین اصول رسانهای است.
پاسخ حمله پاستور
اگرچه مذاکرات هستهای فعلا متوقف شده و شاید با استقرار دولت جدید از سر گرفته شود، اما تاکنون نکتهای از محتوای توافق به رسانهها راه نیافته و آنچه شنیده میشود، گمانهزنی رسانهها و اظهارات منابع آگاه است. اما اظهارات حسن روحانی در ماه گذشته مبنی بر متهمکردن مجلس در عدم دستیابی به توافق با 1+4 و آمریکا، آتش جدیدی از سوی پاستور به بهارستان گشوده که به نظر میرسد اظهارات روز گذشته ذوالنوری نیز در همین راستا باشد. او در ابتدای صحبتهایش گفته است: «از روزها و ماههای تبلیغات انتخاباتی تاکنون راهبرد فرافکنی را پیش گرفته و امروز نیز ناکامیهای خود را گردن قانون اقدام راهبردی مجلس میاندازد».
منظور او از قانون اقدام راهبردی مجلس قانونی است که مجلس یازدهم در ابتدای کار خود با ادعای لغو تحریمها مصوب کرد و با گذاشتن ددلاین «زمان نهایی» برای همکاری با آژانس و عدم اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، جریان مذاکرات را به شتابی انداخت که همکاری سازنده با آژانس را نیز تحتالشعاع قرار داد. همکاری ایران با آژانس بعد از 12 سال التهاب بر سر مطالعات ادعایی «پیامدی» در جریان توافق فنی برجام به روندی مثبت و سازنده درآمده بود و ادعاها علیه برنامه هستهای ایران متوقف شده بود. اما در چند ماه گذشته بارها آژانس در گزارشهایش به گزارشندادن و عدم اجازه دسترسی ایران به بازرسان آژانس پرداخته است؛ نکتهای که میتواند تأثیر مخربی داشته باشد.
پیچیدگیهای توافق جدید
مجتبی ذوالنوری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که میخواهد یکتنه مقابل حسن روحانی و ادعاهایش در مقابل مجلس بایستد، خطاب به رئیسجمهوری گفته: «اعلام کردید که دولت یازدهم و دوازدهم وظایف خود در رفع تحریمها را انجام داده است. اعلام کردید که اگر مصوبه مجلس نبود، اسفندماه تحریمها برداشته میشد. اعلام کردید که اگر به عراقچی اختیار بدهند، فردا نه بلکه همین امروز تحریمها را برمیدارد. اعلام کردید که آمریکا توبه کرده، با چه زبانی بگوید که توبه کرده است؟ آنچه را به مردم نگفتید به صورت تیتروار اشاره خواهم کرد».
ذوالنوری در ادامه نطقش به آنچه پرداخته که وضعیت فعلی و البته پیچیدهای است که برجام در آن گرفتار شده است. تغییر شرایط اکنون با تیرماه سال 94، قانونهای تحریم مصوب کنگره ازجمله آیسا و موضوع راستیآزمایی که به گرهی کور تبدیل شده است.
مگر قرار است زیر توافق بزنید؟
ذوالنوری مدعی است که «از جزئیات مطالب توافقنامه وین آگاه هستم» و رئیسجمهور نیز این را میداند. او با توجه به این نکات گفت: به مردم نگفتید که آمریکا تنها به بخشی از برجام ۱۳۹۴ برمیگردد، ۵۱۷ تحریم را رفع نمیکند و امکان راستیآزمایی نیز نمیدهد. در متن مذاکرات به توافق رسیدید که به خاطر اختلاف افق تنها ۴۸ ساعت فرصت راستیآزمایی میدهد. کدام امکان اقتصادی را میشود در دو روز راستیآزمایی کرد؟ تیم مذاکرهکننده میگوید برداشتن سوییفت دو تا سه ماه طول میکشد. چگونه راستیآزمایی کنیم؟ به مردم نگفتید که قطعنامههایی که پزش را به مردم دادید، به علت عدم حضور آمریکا در برجام نتوانست آنها را با مکانیسم ماشه برگرداند اما با توافق ناقص، آمریکا امکان استفاده از snap back را پیدا میکند؛ یعنی میتواند سریعا قطعنامهها را برگرداند و مردم را از چاله به چاه بیندازد».
نکته شایان توجه این ادعای آقای نماینده این است که دونالد ترامپ و تیم سرسختش در سازمان ملل ماهها تلاش کردند تا مکانیسم ماشه را فعال کنند اما موفق نشدند و اکنون باز عدم موفقیت او بهعنوان حربه اقدام بعدی بر سر دولت کوبانده میشود. ذوالنوری در حالی از گزینه snap back سخن میگوید که در صورت عدم اجرای تعهدات از سوی ایران قطعنامهها قابل بازگشت است؛ گویی از همین اکنون او به نمایندگی از اصولگرایان میداند که نمیخواهند به توافقی که به دست میآید پایبند باشند. این اظهارات زمین سخت مذاکره و دفاع از توافق را به سنگلاخی عجیب تبدیل میکند که دودش در چشم همه ما میرود.
ذوالنوری اواخر تیرماه درباره برجام اظهارات متفاوتی داشت و گفته بود: «دولت مردمی معتقد است که برجام هزینهها و سودهایی داشته، جمهوری اسلامی هزینههای برجام را داده و حالا باید سود آن را ببرد. دولت تدبیر به مردم بدهکار است؛ زیرا بهره برجامی را به آنها نرساند. طرفهای غربی نیز باید بدهی خود را به ایران بپردازند». او تأکید کرده که دولت ابراهیم رئیسی با مدل وین مذاکرات را ادامه نخواهد داد، چون مدل وین تکرار بدتر برجام و از چاله درآمدن و در چاه افتادن بوده است. این نماینده تند و تیز جبهه پایداری غافل از این نکته است که تنها در صورتی دولت جدید در چیدن میوه برجام موفق خواهد بود که تن به مذاکره بدهد؛ یعنی قبول کند در ازای آنچه میدهد چیزی میستاند. در دنیای فعلی کسی خود را بدهکار نمیداند و حتی آمریکا با همه آسیب اقتصادی که در سالهای خروجش از برجام به اقتصاد ایران زد، بعید است زیر بار پرداخت هزینه برود؛ چه آنکه طرح چنین موضوعی در مذاکرات میتواند هرگونه توافق احتمالی را به زمانی دور پرتاب کند. البته این نکته زمانی برای ساکنان جدید پاستور و بهارستاننشینها اهمیت پیدا میکند که اساسا معتقد باشند تحریمها باید برداشته شود تا اقتصاد کشور بتواند نفس بکشد.
شاخ غول راستیآزمایی
ذوالنوری در این نطق مدعی شده فقط 48ساعت امکان راستیآزمایی فراهم میشود و این را غیرممکن میداند. اگرچه او درست میگوید و چنین راستیآزمایی در دو روز شدنی نیست اما نکته اصلی اینجاست که برای چنین راستیآزمایی چه فرمولی وجود دارد؟ او بهعنوان یک عضو کمیسیون امنیت ملی میتواند فرمولی جایگزین کند؟ این موضوع یکی از پیچیدگیهای دور جدید مذاکرات است.
ادعاهای آقای نماینده البته به پایان نرسیده و او مدعی است که «آمریکا حاضر نیست محتوای برجام ۱۳۹۴ را بپذیرد. آمریکا حاضر نیست تحریمهای تسلیحاتی را بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ لغو کند. رئیسجمهور به مردم نگفته است که آمریکا برای تعهد خود برجام حداقلی و برای تعهدات ما برجامپلاس و برجام موشکی و منطقهای را در مذاکرات وین آورده است. آقای رئیسجمهور به مردم نگفته است که بیانیه پایانی وزرای ۱+۵ این است که ما باید در مناسبات امنیتی منطقه با آمریکا همکاری کنیم و این یعنی پذیرش برجام منطقهای. به مردم نگفتید که شرطی که برایتان گذاشتند که اگر بیانیه را نپذیرید همهچیز منتفی است؛ یعنی باید با دغدغهها و علایق اروپا و آمریکا در مورد کشورهای منطقه همکاری کنیم». بسیاری از کارشناسان از روز اولی که قرار شد مذاکرات بار دیگر برای احیای برجام آغاز شود این مسیر را بسیار صعبالعبور توصیف کردند. لغو تحریمهایی که بعد از برجام و در قالب فشار حداکثری دونالد ترامپ وضع شد، کار بسیار سختی است، درحالیکه مسئولان وزارت خارجه تأکید دارند که این توافق چیز جدیدی نیست و همان متن قبلی مورد بررسی است.
چه اهمیتی دارد آمریکا نپذیرد؟
نکته دیگری از سخنان ذوالنوری که باید در آن تأمل کرد، این است که قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران در اکتبر 2020 لغو شده و این جزء یکی از میوههای برجام بوده؛ اما او اکنون مدعی است آمریکا حاضر نیست آن را لغو کند. مشخص نیست منظور آقای نماینده چیست؟ آیا او معتقد است چون آمریکا به ایران سلاح نمیفروشد پس حاضر نیست که لغو تحریم تسلیحاتی ایران را بپذیرد؟ اساسا پذیرفتن آمریکا یا نپذیرفتن او چه اهمیتی دارد وقتی در این فقره ایران بیشترین خرید و همکاری را با روسیه و چین انجام میدهد.
ادعای آقای ذوالنور درباره بیانیه پایانی وزرا و برجامپلاس و همکاری منطقهای با آمریکا و اروپا نیز از آن حرفهاست که بیشتر شنود از محل مذاکرات را به ذهن متبادر میکند تا مثلا شنیدن از عباس عراقچی. بهراستی بهتر نبود آقای ذوالنور که مدعی این همه اطلاعات درباره متن پیشنویس توافق احتمالی است، منبع اطلاعات خود را هم اعلام میکرد؟ شنود از محل مذاکرات یا بازجویی از رئیس تیم مذاکرهکننده ایران؟