کد خبر: ۷۱۹۹۸
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۹:۳۵
نشست بررسی «هستی و زمان» برگزار شد

جمادی: تمام فلسفه قرن بیستم حاشیه‌ای بر «هستی و زمان» است

آفتاب‌‌نیوز :   آفتاب: سیاوش جمادی گفت: تمام فلسفه قرن بیستم حاشیه‌ای بر «هستی و زمان» است و نقد ادبی، هرمنوتیك، الهیات وجودی، روانكاوی و روانشناسی این دوره متأثر از اندیشه‌های هایدگر است.

عصر دیروز نشست نقد و بررسی ترجمه سیاوش جمادی از «هستی و زمان» نوشته مارتین هایدگر با حضور مترجم این اثر و محمدسعید حنایی كاشانی و بیژن عبدالكریمی در دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.

جمادی در این نشست با بیان‌ این‌كه «هستی و زمان» در فوریه سال 1927 یعنی مقارن با جمهوری وایمار، پس از ده سال كه هایدگر سخنرانی‌های متعددی در دانشگاه‌های آلمان داشت، برای دریافت پست در دانشگاه ماربورگ، منتشر شد، اظهار داشت: البته بسیاری از مطالب كتاب پیش از آن به صورت سخنرانی ارائه شده بود، اما انتشار كتاب موجب شهرت فراگیر او و استقبال بی‌سابقه آن شد.

وی ادامه داد: كتاب‌ها برای خوانده شدن نوشته می‌شوند و «هستی و زمان» را نیز باید خواند. آن چه در یك كتاب مهم است مضمون آن است. نام‌ها و عناوین گاهی سحر و افسونی دارند كه مانع از تفكر آزاد است و فضای فكری ایجاد می‌كند كه به ایدئولوژی سازی، قهرمان‌پرستی و كیش شخصیت منجر می‌شود، اما این كه كتاب متعلق به هایدگر است و هایدگر نام بزرگی است هیچ اعتباری به كتاب نمی‌بخشد.

این مترجم گفت: خود هایدگر معتقد است كه متفكر در آنجایی كه به مبارزه طلبیده می‌شود، اساسی‌تر تاثیر می گذارد و این مصداق زندگی پر فراز و نشیب خود اوست. البته من خودم تا اوایل انقلاب از مسائل سیاسی و حضور هایدگر در زمینه سیاست اطلاع نداشتم، اما در زمینه سیاست و دیدگاه‌های سیاسی او اطلاعی نداشتم. 

جمادی در پایان گفت: هایدگر در هستی و زمان پرسش هستی را به نحو انضمامی طرح می‌كند، پدیدارشناسی فلسفه محض نیست، عرفان هم نیست، بلكه روش پدیدارشناسی برهان نشان دهندگی است و پدیدارشناس اجازه می‌دهد كه چیزها خودشان را آنچنان كه هستند نشان دهند.

حنایی‌كاشانی: زبان هایدگر، ابتكاری و مختص اوست
در ادامه این همایش محمدسعید حنایی كاشانی در رابطه با نا مفهوم بودن زبان هایدگر گفت: در بحث‌های فلسفی نخستین پرسشی كه طرح می‌شود زبان نامفهومی است كه فیلسوفان در آثارشان به كار می‌گیرند. اگر این مسأله در مورد تمام فیلسوفان صادق باشد، در مورد هایدگر صادق‌تر است.

استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: مدت‌ها جملات و نوشته‌های هایدگر به عنوان طنز در نمایشنامه‌ها، فیلم‌ها و نقیضه‌گویی‌های طنزنویسان گفته می‌شد. اما اگر زبان را با اندیشه یكی ببینیم و اگر فلسفه برای ادای مفاهیم خودش غیر از زبان هیچ وسیله‌ای در اختیار ندارد، حق داریم بپرسیم كه زبان فلسفه چگونه به وجود می‌آید؟ 

وی در ادامه با اشاره به شكل‌گیری مفاهیم فلسفی به چگونگی شكل‌گیری مفاهیم فلسفی در دل اندیشه هایدگر پرداخت و گفت: هایدگر به شیوه خاص خودش به بازاندیشی در بسیاری از مفاهیم فلسفی می‌پردازد و در مواجهه با پرسش اندیشه‌سوز فلسفه یعنی «چرا چیزها هستند حال آن كه می‌توانند نباشند» معتقد است كه نخستین بار این پرسش را در تاریخ فلسفه به نحو تازه‌ای طرح كرده است.

حنایی كاشانی افزود: هایدگر با تفكیك هستی از باشندگان برای پاسخ به پرسش از هستی به باشنده‌ای می‌پردازد كه به مثابه روشنگاه هستی، چیستی‌ای از پیش ساخته ندارد و به همین دلیل می‌تواند هستی را نشان دهد. انسان به عنوان دازاین همین باشنده است كه وجود(اگزیستانس) دارد و هایدگر در هستی و زمان می‌كوشد با مجموعه‌ای اصطلاحات رایج در زبان آلمانی، نسبت وجود و هستی را روشن سازد.

وی در پایان گفت: هایدگر در هستی و زمان با استفاده از سنت فلسفه قاره‌ای و زبان آلمانی سعی می‌كند به تحلیل ساختارهای وجودی دازاین و سپس به كشف هستی بپردازد.


عبدالكریمی: دشواری زبان هایدگر به دلیل ظهور اندیشه‌های جدید است

در ادامه نشست بیژن عبدالكریمی با بیان این‌كه هایدگر متفكر در معنای متداول كلمه نیست، گفت: هایدگر متفكری طراز اول در تاریخ تفكر غربی و در ردیف ارسطو، افلاطون، كانت و هگل است. كتاب «وجود و زمان» او اگر نگوییم مهم‌ترین، لااقل یكی از مهمترین آثار قرن بیستم است كه برخی آن را در ردیف آثار چون "رساله منطقی- فلسفی" و "پژوهش‌های فلسفی"ویتگنشتاین از بزرگترین كتاب‌های سده بیستم خوانده اند. 

وی ادامه داد: اكثر متفكران غربی در دل سنت متافیزیك غربی می‌اندیشند و در درون این سنت و با مفاهیمی كه از آن در اختیارشان بوده صحبت می‌كنند، اما هایدگر صرف نظر از این كه تلاشش را مقرون به موفقیت بدانیم یا خیر ، می‌كوشد به این سنت، بحران‌ها و بن‌بست‌ها و راه برون‌شوی از آن بیاندیشد.

استاد فلسفه دانشگاه آزاد افزود: اگرچه هایدگر تحت تاثیر بسیاری از اندیشمندان غربی است، اما سودای عبور از سنت متافیزیك غربی را دارد و این امر او را یگانه و ممتاز می‌كند. به همین دلیل هایدگر می‌كوشد به مفاهیم و مقولاتی دست پیدا كند كه غیر از آن مفاهیم و مقولاتی است كه در دل سنت متافیزیك غربی شكل گرفته‌اند. 

عبدالكریمی گفت: هایدگر صرفا یك نظام فلسفی در كنار سایر نظام‌های فلسفی بنا نمی‌كند، بلكه كل نظام سنت فلسفی غرب را به نحو انضمامی مورد نقد و سنجش قرار می‌دهد.
وی در پایان گفت: هستی و زمان در واقع تلاشی برای تخریب سوبژكتیویسم متافیزیكی به معنای كلی و تخریب سوبژكتیویسم دكارتی در معنای خاص و فهم غیر سوبژكتیویستی از جهان، انسان و نسبت او با جهان است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین