جمهوری اسلامی در سرمقاله خود از آنچه تحلیلهای ساده لوحانه اصولگرایان از تحولات افغانستان میخواند، انتقاد کرد.
در بخشی از این یادداشت آمده است: سادهلوحانهترین تحلیل از حوادث اخیر افغانستان و بازگشت دوباره گروه تروریستی طالبان به قدرت اینست که گفته شود آمریکا در برابر طالبان شکست خورده و این جماعت با مبارزات خود توانسته به اشغال 20 ساله افغانستان توسط آمریکا خاتمه دهد.
عدهای از کسانی که رویدادهای اخیر را اینگونه تحلیل میکنند، متوجه واقعیتها نیستند و به صورت تقلیدی یا سفارشی و دستوری این برداشت را مطرح میکنند. ولی عدهای دیگر متوجه واقعیتها هستند و در عین حال به دلیل اهداف خاصی که دارند عمداً برخلاف آنچه میفهمند تحلیل ارائه میدهند و حتی به دوستان همپیمان خود در داخل و خارج نیز خط میدهند که موضوع را همینگونه تحلیل کنند تا بتوانند رسانه ملی را نیز پر کنند از اخبار و تحلیلهائی که در چارچوب اهدافشان باشند. این روش که نوعی چشمبندی است، در دنیای امروز که دنیای ارتباطات است و فضای مجازی پیشتاز اطلاعرسانی است نهتنها جواب نمیدهد بلکه مشتها را باز میکند و افکار عمومی را علیه این روش نادرست برمیانگیزاند.
این روزنامه در بخش دیگری از سرمقاله خود نوشت: واقعیت آنچه در حوادث اخیر افغانستان رخ داده است را در این 6 بند میتوان خلاصه کرد.
1- در مذاکرات طولانی قطر، آمریکا و گروه تروریستی طالبان قرار گذاشتند نظامیان آمریکائی از افغانستان بروند و طالبان بر این کشور حاکم شود به این شرط که اولاً بهرهبرداری از معادن مهم کشور منحصراً در اختیار شرکتهای آمریکائی باشند، ثانیاً افغانستان به کانونی برای شرارت علیه ایران، چین، هند و روسیه تبدیل شود و ثالثاً برای آمریکا و رژیم صهیونیستی مزاحمتی ایجاد نشود.
2- اشرف غنی که دستنشانده آمریکا بود، به ارتش دستور داد در مقابل طالبان مقاومت نکند. آمریکا هم از یکطرف ژست فرار گرفت و از طرف دیگر سران طالبان را با هواپیماهای خود وارد افغانستان کرد.
3- سران اقوام نیز از مدتی قبل توسط دولت اشرف غنی و حمایت آمریکا خلع سلاح شده بودند تا در جریان پیشرویهای طالبان امکان مقاومت نداشته باشند.
4- آمریکا میداند که تروریستهای طالبان با ذات سلفی و پیوندهائی که با دیگر تروریستهای تکفیری دارند همفکران خود را در داخل افغانستان گردهم میآورند تا کانون شرارت پرقدرتی با هدف ایجاد مزاحمت برای همسایگان تشکیل دهند. آنها از شرق ایران، غرب چین، جنوب روسیه و مناطقی از هند و پاکستان سربازگیری میکنند تا با تعلیماتی که به آنها میدهند، برنامه مزاحمت برای این کشورها را به اجرا درآورند. این، مطلوب آمریکا، غرب، صهیونیستها و سران ارتجاع عرب است.
5- طرح فریب، به عنوان بخشی از برنامه مشترک آمریکا و طالبان، از آغازین روزهای خروج نظامیان آمریکائی از افغانستان و پیشروی طالبان در مناطق مختلف این کشور به اجرا درآمد که براساس آن، تبلیغ شد طالبان تغییر کرده است. این، یک تاکتیک بود که برای تمکین مردم و همسایگان افغانستان به صورت گسترده به اجرا درآمد و البته با عملکرد ناشیانه طالبان خیلی زود دست آنها رو شد.
6- برخلاف برنامهریزی مشترک آمریکا و طالبان، مقاومت در برابر سلطه گروه تروریستی طالبان در لایههای مختلف جامعه افغانستان شروع شده و با توجه به تغییرات گستردهای که در افکار و فرهنگ مردم این کشور پدید آمده، سلطه طالبان دوامی نخواهد یافت و این کشور بعد از عبور از یک جنگ داخلی صاحب حکومتی مردمی خواهد شد.